سانچز قصه زندگی اش را حدیث پسری که جان کنده توصیف کرده. پسری با لقب "Dilla ": سنجاب. پسری که در چشم بهم زدنی از دیوار و درخت بالا می رفت، سریع و برق آسا. سنجاب تا پانزده سالگی با پاهای برهنه و کفش های کتانی دنبال توپ دوید و در همان خیابان ها راز دویدن های برق آسا را آموخت. پسری که وقتی در 2006 برابر نیوزلند به میدان رفت فقط هفده سال داشت و جوان ترین ملی پوش تاریخ شیلی بود. پسری که حالا با صد و نوزده بازی ملی بیش از هر بازیکنی برای شیلی به میدان رفته و با سی و نه گل بهترین گلزن تاریخ شیلی شده، بالاتر از مارچلو سالاس و ایوان زامورانو. حالا شیلیایی ها به این پسر چنان می نازند که خیابانی را در شهر بیست و پنج هزار نفری توکوپیا در شمال به نامش کرده اند.
خوره های فوتبال ایتالیا بازی های سانچز طی سال های 11-2006 برای اودینزه را از یاد نبرده اند. نمایش درخشانش برابر میلان در 2009 در جام حذفی را، زدن پنج گل برابر پالرمو در 2011 را، بدل شدن به زوج آنتونیو دی ناتاله در فصل 08-2007 را که سی و نه بار دروازه ها را گشودند و به مصاف زوج الساندرو دل پیرو - دیوید ترزگه در یووه که دو گل بیشتر زدند رفتند... وقتی سانچز در 2011 به بارسلونا افسانه ای پیوست گواردیولا گفت "... آلکسی می تواند در هر پست تهاجمی بازی کند". گفت "... آلکسی با هیجان پسر بچه ها وارد شد و هیجان دویدن دنبال توپ را فراموش نکرده بود".
فصل اول سانچز در نوکمپ با مصدومیت سپری شد. با این وصف در پاییز بعد دروازه رئال را در برنابئو طی پیروزی 3-1 باز کرد و در پاییز 2013 طی برد 1-2 بارسا برابر رئال در نوکمپ دوباره دروازه مادریدی ها را گشود. تابستان 2014 که رسید طی 141 بازی 47 گل زده بود و یک بار قهرمان لیگ شده بود و یک بار فاتح جام حذفی، ولی جایی در بارسا نداشت. نیمار و مسی کنار گذشتنی نبودند و لوییز سوارز هم به صف آنها پیوسته بود. در کنار همه اینها به نظر می رسید سانچز هرگز در بارسا جایش را تثبیت نکرد. می گفتند تک نواز است و در بارسا برای تک نوازی باید لیونل مسی باشید و نه هیچ کس دیگر. دنی آلوز می گفت "... آلکسی سختکوش بود و راهگشا، ولی برای ماندن در نوکمپ باید به انگاره بازی بارسا اشراف پیدا کرده باشید و کافی نیست بازیکن بزرگی باشید".
در 2014 پا به آرسنال گذاشت. بیست و پنج ساله بود و شیلی را در جام جهانی در صف شانزده تیم پایانی جای داده بود و یکی از بهترین های آمریکای جنوبی خوانده می شد. او به قریحه فردی اش دل بست و دو بار جام حذفی را بالا برد، ولی خبری از قهرمانی آرسنال در لیگ نیامد. او را "تک نواز" توپچی ها خواندند، بازیکنی که زهرش را از دل بی نظمی تاکتیکی اش می ریخت. او برای آرسنالی ها هم گل زد و هم اخم کرد، هم پاس گل داد و هم نق زد. برای بسیاری از آرسنالی ها نشانی از هیجانی که پپ بدان اشاره می کرد در آلکسی نمانده بود و پسر شیلیایی بسان روبوت ها بازی می کرد. سانچز قراردادش را تمدید نکرد و ونگر را به مرزی رساند که حضورش را برهم زننده تیم خواند.
سانچز در بیست و نه سالگی راهی منچستر یونایتد شده، با این وصف و مورینیو - به عنوان آنتی تز فرگوسن - رکورد دستمزد هفتگی باشگاه را برایش شکسته. خرده گیران، مورینیو را به ریخت و پاش متهم کرده اند، ولی آمار نشان داده یونایتد در سال پیش 45 درصد درآمدش را صرف دستمزد بازیکنانش کرده، کمتر از سیتی با 56 درصد، چلسی با 61 درصد و لیورپول با 69 درصد. آنها سال سپری شده را با 185 میلیون پوند سپری کرده اند که یعنی می توانند دو بازیکن دیگر در قواره مالی سانچز را به خدمت درآورند.
خوش بین ها ادعا کرده اند سانچز برای یونایتد نقش چند وجهی کارلوس توز را پیدا خواهد کرد. آنها مثلث "پوگبا - لینگارد - سانچز" را یادآور مثلث "رونالدو - رونی - توز" خوانده اند. گفته اند سانچز توانایی تحمل انتظارات فراوان را خواهد داشت و بسان یک گلوله، مدافعان را نشانه خواهد رفت. بدبین ها هم سانچز را به بی میلی اش در شرکت در برنامه های دفاعی متهم کرده اند. آنها نخستین چالش مورینیو را قرار دادن آلکسی در میدان طی پارک اتوبوس برابر دروازه ها خوانده اند. گفته اند سانچز در اولدترافورد در همان گردابی که دی ماریا و فالکائو - دو آمریکای جنوبی دیگر یونایتد - غرق شدند، دفن خواهد شد.
دفاع یونایتد تا این برهه بهترین خط دفاع لیگ را معرفی کرده و مورینیو پی پر کردن فاصله مهاجمانش با مهاجمان سیتی و لیورپول برآمده. لوکاکو گاهی خوب بوده و گاهی بد. راشفورد و مارسیال سرعت بالایی دارند، ولی ضربه های نهایی شان دلگرم کننده نبوده. سانچز می تواند در گوش چپ بازی کند، پستی که در این فصل به مارسیال، راشفورد و گاهی لینگارد تعلق داشته. می تواند جای لینگارد در پشت سر مهاجم نوک هم بازی کند، همین طور کمی عقب تر جای مخیتاریان که در این جابجایی راهی آرسنال شده... پرسش اصلی احتمالا این خواهد بود مورینیو به تک نوازی دل انگیز سانچز دل خواهد سپرد یا از او بازیکنی مطیع تاکتیک هایش خواهد ساخت؟