به گزارش مشرق، واکنشها به سخنان رئیس دولت اصلاحات در فضای مجازی نشانهای از ریزشی است که گریبانگیر بدنه اجتماعی اصلاح طلبان شده و حالا به هسته اصلی آن رسیده است. «تکرار میکنم» برای ناظران سیاسی آشناست. عبارتی که در انتخاباتهای مجلس شورای اسلامی سال 94 و در انتخابات ریاست جمهوری سال 96 برای متحد کردن صفوف اصلاح طلبان از سوی رئیس دولت اصلاحات استفاده شد، تا سبد رأی اصلاحطلبان به حساب حسن روحانی پر شود. با این حال آنچه در شش ماه اخیر در طبقات اجتماعی اصلاحطلبان رخ داده به خوبی نشان میدهد که این بدنه به شدت در حال تضعیف است. بدنهای که دیگر با یک تکرار میکنم به سمت هیچ گروه سیاسی اصلاحطلبی متمایل نمیشود. جدیترین رویدادی که اتفاق فوق را تشدید کرده، واکنشها به سخنان رئیس دولت اصلاحات است که سوژه شبکه خبری بی. بی. سی نیز شد.
در طول رقابتها و کشمکشهای سیاسی مهمترین نقطه اتکای اصلاح طلبان در جامعه اقشاری بودهاند که در ادبیات ژورنالیستی عنوان نخبگان از آنان یاد میشود.
البته این عنوان بسیار کلی است، به خصوص آنکه سهم مهمی از نخبگان جامعه به طیف مقابل اصلاح طلبان گرایش دارند. با این حال شکی نیست که بسیاری از طرفداران اصلاح طلبان که به صورت پیوسته به عنوان حامی آنان وارد مبادلات سیاسی میشوند، اغلب در بین افرادی با تحصیلات بالای دانشگاهی، تکنوکراتهای تجاری، دانشجویان و یا باگرایشات فرهنگی بر خلاف جریان عمومی جامعه قرار دارند. پس از فتنه سال 88 بخشی از جریان اصلاح طلبان به طور کامل از جامعه کشور حذف شد و بخشی دیگر تلاش کرد با قرار گرفتن بر مرز ظریفی فاصله خود را با نظام حفظ و در عین حال همچنان از این بدنه اجتماعی به نفع خود استفاده کند. به وضوح در انتخابات سال 94 چنین تفکری بر انتخاب اشخاص لیست اصلاح طلبان سایه افکنده بود.
ورود افرادی همچون علی مطهری، بهروز نعمتی و کاظم جلالی به این لیست نشانهای از همین تفکر بود. حفظ رابطه با نظام و در عین حال استفاده از توان بدنه اصلاح طلب در سطح جامعه تا افکار عمومی برای رأی به اصلاح طلبان بسیج شوند. از همین رو بود که رئیس دولت اصلاحات به صورت مستقیم وارد عمل شد و تلاش کرد با یک پیام در شبکههای اجتماعی، افکار عمومی همین بدنه را به میدان بیاورد؛ راهبردی که حداقل در تهران به یک موفقیت تاریخی انجامید.
زنگ خطری برای بدنه اصلاح طلبان
با این حال از مدتها پیش برخی از شخصیتهای فکری اصلاحات نسبت به ادامه چنین روندی هشدار داده بودند؛ هشداری که عمده محور آن بر ریزش هسته سخت طرفداران اصلاحات در جامعه متکی بود. بر این اساس رویکرد پراگماتیک بخشی از بدنه اصلاح طلبان برای نزدیکی به قدرت به هر قیمت و نداشتن یک گفتمان جامعه نگر به همراه سوء استفاده برخی سیاسیون از این توان در راستای ورود به مراکز قدرت سبب رویگردانی طرفداران قدیمی این جریان سیاسی خواهد شد.
به عنوان مثال محمد رضا تاجیک بارها نسبت به ادامه چنین روندی هشدار داده است. وی در گفت و گو با روزنامه اعتماد با اشاره به عدم توانایی اصلاح طلبان و رأس بدنه برای ارتباط با مردم میگوید: باید با مردم رابطه برقرار کند؛ از عرش به فرش بیاید. بارها گفتهام، اصلاح طلبان باید یک ریش گفتمانی داشته باشند که با آن بروند تجریش! یعنی اگر نتوانند مفاهیم انضمامی را وارد آحاد تعریفی گفتمانی خود کرده و مفاهیم، کماکان انتزاعی باقی بمانند، یعنی مفاهیم تجریدی با تودههای مردم و دهکهای پایین جامعه ارتباط برقرار نکند، باید انتظار دو گام به پس را داشته باشند. باید از چنبره مفاهیم خودساختهای مثل پوپولیسم خارج بشوند و اسیر مفاهیم و آموزههای دهه ٣٠ و ٤٠ مارکسیستی نباشند و خارج شوند. بدانند که پوپولیسم امروز معنای دیگری پیدا کرده است. پوپولیسم امروز جنبش مترقی پست مدرن است. بنابراین تلاش کنیم با تودههای مردم رابطه برقرار کنیم، تمرکز خود را از نخبگان کمتر کنیم، نه اینکه عبور کنیم، اما نیم نگاهی هم به تودههای مردم داشته باشیم. وقتی به جامعه و مردم میاندیشیم، تلاش کنیم این اندیشیدن، انضمامی باشد. در این صورت ما میتوانیم تاریخ آینده خود را بسازیم. حالا و با راه افتادن موج هشتگی علیه رئیس دولت اصلاحات در فضای مجازی به نظر میرسد این هشدار رنگ واقعیت به خود گرفته است.
هشتگهای ضد اصلاحات از درون اصلاحات
همه چیز از دیدار اعضای انجمن مدرسین دانشگاهها با رئیس دولت اصلاحات آغاز شد که در آن سخنانی در خصوص ضرورت ادامه اصلاحات از درون نظام و همچنین نسبت دادن صفت هیجان زده به برخی آشوبگران همراه شد. به نظر میرسید که این سخنان بلافاصله با استقبال جریانهای حامی اصلاح طلبان در فضای مجازی روبه رو شود، اما ماجرا عکس این جریان شد و موجی از اعتراضات ساختار شکنانه علیه رئیس دولت اصلاحات فضا را در برگرفت.
بی بی فارسی در همین باره مینویسد: در فاصله کمتر از ۲۴ ساعت، هشتگی به نام #براندازم نزدیک به ۳۰ هزار بار توئیت شد. محتوای این توئیتها انتقاد شدید از آقای خاتمی، تأکید بر برانداز بودن و مخالفت تمامعیار با هر دو جناح اصلاحطلب و اصولگرای جمهوری اسلامی بوده است. چنین وضعیتی به معنای آن است که اکنون روشنتر از هر زمان دیگر میتوان دریافت که الگوی تقسیمبندی نیروهای سیاسی موثر به اصلاحطلب - اصولگرا دیگر قابلیت توضیح و تبیین معادلات و مناسبات سیاسی را ندارد.
البته چنین نتیجه گیری کاملاً کلی و بر اساس برخی فرضیات کلی است و به طور حتم صفوف طرفداران نظام جمهوری اسلامی منسجم تر از آن است که بخواهد در این چهارچوب بگنجد. شاید اصلی ترین تهدید همان گونه که در ابتدای این مطلب گفته شد به بدنه خود اصلاح طلبان باز گردد. بدنهای که در دو انتخابات پیاپی به حسن روحانی رأی داد و در انتخابات مجلس شورای اسلامی چشم بسته به تمام لیست رأی داد. حالا این بدنه تمام آرزوهای خود را از دست رفته میبیند. حسن روحانی کوچکترین قدمی در خصوص شعارهای خود مورد پسند این جریان برنداشته و علاوه بر آن حالا وضعیت به گونهای شده که دولت دوازدهم فاقد هر گونه ایدهای برای حل مشکلات کشور است. فراکسیون امید هم در مسیر راهبردی که علی لاریجانی به عنوان نماینده جناح راست سنتی برای آن تعریف کرده حرکت میکند به گونهای که بارها و بارها گلایههای گوناگونی از شخص عارف منتشر شده است.
اکنون سؤال این است که با این حساب آیا توانی برای اصلاح طلبان جهت حضور پیروزی آفرین در انتخاباتهای آینده باقی مانده است. مهم ترین نگرانیای که هم اکنون ذهن برخی سران اصلاح طلبان را مشغول خود کرده است، مشخص شدن تکلیف انتخاباتهای بعدی است. همه میدانند که این بار تکرار میکنم کارساز نیست و مورد اقبال قرار نمیگیرد.
منبع: روزنامه جوان