به گزارش مشرق، محمد کاظم انبارلویی سردبیر روزنامه رسالت در یادداشتی نوشت:
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله شنبه خود تحت عنوان «خانه تکانی آقای رئیس جمهور» مطالبی نوشته که قابل تأمل است.
1- در این سرمقاله آمده است؛ «اقتصاد کشور به گونهای طراحی شده است که تقریبا 90 درصد آن در اختیار چند نهاد غیردولتی است.»
تصور سرمقاله نویس از اقتصاد کشور چیست؟
اعداد و ارقام بودجه آینه تمام نمای اقتصاد کشور است. پیشبینی درآمدها و برآورد هزینهها که هرساله دولت تحت عنوان لایحه بودجه تقدیم مجلس میکند، اعداد و ارقام مجهولی نیستند. مجلس همهساله با اندک تغییراتی همین بودجه را تصویب میکند. دولت در سال 97 پیشبینی کرده است 1194 هزار میلیارد تومان درآمد خواهد داشت و به همین مقدار هزینه دارد.
فقط یک بنگاه اقتصادی که تمام اختیار آن در دست شخص رئیس جمهور و وزیر نفت است، درآمدی معادل کل بودجه عمومی دولت دارد. کدام بنگاه اقتصادی این همه درآمد دارد؟!
گزارش تفریغ بودجه سال 95 نشان میدهد بخشی از درآمدهای نجومی این بنگاه اقتصادی برخلاف همان لایحه بودجهای که دولت داده، به خزانه واریز نشده است.
سرمقاله نویس روزنامه جمهوری اسلامی از کدام نهاد یا نهادهای غیردولتی یاد میکند که 90 درصد اقتصاد کشور در دست آنهاست و در دست دولت نیست؟
اعداد و ارقام درآمد و هزینه این نهادهای غیردولتی در کجا ثبت و ضبط است؟ آیا سرمقاله نویس روزنامه جمهوری اسلامی میتواند با عدد و رقم یک نمونه آن را مثال بزند؟
از 424 هزار میلیارد تومان منابع بودجه عمومی تنها 53 هزار میلیارد آن متعلق به قوای دیگر و نیز همان نهادهایی است که سرمقاله نویس جمهوری اسلامی مدعی است 90 درصد اقتصاد کشور در دست آنهاست. تازه این 53 هزار میلیارد تومان هم اختیار قبض و بسط آن در دست دولت است و هر وقت بخواهد آن را شل و سفت می کند.
2- رئیسجمهور در بودجه های سالانه خود علاوه بر مجموعه نهادها و دستگاههای زیرمجموعه خود، رقم قابل توجهی به شخص خود تحت عنوان «کمک به اشخاص حقیقی و حقوقی» یک رقم 70 میلیارد تومانی هم اختصاص میدهد که خارج از نظارت دیوان محاسبات یا هر نهاد نظارتی به هر کس خواست بدهد یا ببخشد. چنین منبعی هیچ یک از رؤسای قوا و مقامات عالیه کشور در اختیار ندارند.
3- با آنکه نفت و گاز انفال محسوب میشود و درآمد ناشی از آن باید وفق اصل 45 قانون اساسی در اختیار حکومت باشد، در همه این سالها از جمله در دوران حکومت آقای روحانی در اختیار دولت بوده است. هر طور خواسته است با این درآمد عمل کرده است. نمونه آن در گزارش تفریغ بودجه سال 95 آمده است. حتی منابع صندوق توسعه ملی که تابع مقررات خاص خود بوده، هر وقت دولت اراده کرده است به منابع این صندوق دستاندازی کرده است. آن 90 درصد اقتصادی که سرمقاله نویس جمهوری اسلامی ادعا میکند در کشور وجود دارد و در دسترس رئیسجمهور نیست، کجاست؟ که هیچ دولت پس از انقلاب کشف نکرده است و تنها سرمقاله نویس جمهوری اسلامی افتخار کشف آن را به خود اختصاص میدهد؟!
4- سرمقاله نویس جمهوری اسلامی گفته است؛ «رسانه ملی و سایر رسانهها در اختیار دولت نیستند.» آیا این حرف درستی است؟ رئیس جمهور هر وقت اراده کرده است، به طور یک سویه از طریق رسانه ملی با مردم سخن گفته است، آن هم سخنی که ناظر به مطالبات مردم و وعدههای خود او نیست. علاوه بر آن هر یک از وزرا هر وقت اراده بکنند، در سیما میتوانند حضور یابند و گزارش اقدامات خود را بدهند. گاهی اوقات مسئولین سیما التماس میکنند در حوزه دیپلماسی خارجی بیایند در صدا و سیما حرف بزنند و گزارش دهند، اما آنها هم به صورت یک سویه و هم به صورت دوسویه و توأم با نقد از حضور خودداری کردهاند چون حرفی برای گفتن ندارند.
در همین مصاحبه اخیر رئیس جمهور در مورد برجام و آفتاب تابان و معجزه قرن اصلاً صحبتی به میان نیامد و مجری سیما که از مجریان برنامههای انتخاباتی رئیسجمهور بود، خود نیک میدانست دست دولت و رئیس جمهور در این باره خالی است و نمیشود از دستاورد تقریباً هیچ که مقامات ارشد دولت به آن اعتراف دارند، سخنی به میان آورد.
آیا واقعاً رسانههای کشور در دست رئیسرجمهور نیست؟ ده ها روزنامه ریز و درشت و سایتهای خبری در فضای خبری در فضای مجازی حامی دولت هستند. همه اینها یک طرف، زیرساخت حامیان رئیسجمهور در فضای مجازی به ویژه در تلگرام قابل انکار نیست و شخص رئیس جمهور تا حد تهدید امنیت ملی از پیام رسان تلگرام دفاع میکند و حاضر نیست دیدگاه منتقدین در این باره و هشدارهای مراجع عظام تقلید و تهدیدات فضای مجازی را حتی بشنود. روزنامههای زنجیرهای اصلاحطلبان در خدمت رئیس جمهور است. با این همه زیرساختهای اطلاعاتی و ارتباطی در فضای حقیقی و مجازی و نیز در اختیار داشتن رسانه ملی، رئیسجمهور جز ناسزا گفتن به منتقدین حرفی برای گفتن ندارد و دستش از ادله کافی برای توجیه رفتار سیاست داخلی، سیاست خارجی و اقتصاد و سیاستهای فرهنگی خود، خالی است.
5- سرمقاله نویس یک حرف درست در این مقاله نوشته و آن اینکه؛ «گروه رسانهای رئیسجمهور چنان ناشیانه عمل میکند که خبرنگاران عموما از مصاحبههای وی اعلام عدم رضایت میکنند.»
خوب است سرمقالهنویس قبول دارد تیم رسانهای رئیسجمهور ناشی است و همچنین اعتراف میکند یک گروه رسانهای هم رئیس جمهور دارد. باید دید چرا دست گروه رسانهای دولت خالی است و نمیتواند خدمات دولت را تبلیغ و ترویج کند؟
علت آن هم در سرمقاله آورده و میگوید: «شما از آزادی رسانهها حرف میزنید ولی گروه رسانهای شما عکس آن را عمل میکنند.»
معلوم میشود سرمقالهنویس قبول دارد که گروه رسانهای ایشان مخالف آزادیبیان و قلم در جامعه هستند. به همین دلیل رئیسجمهور بارها با منتقدین برخلاف آزادی و احترام، به نقد آنان پاسخی نداده و فقط یک فهرست فحش و ناسزا گفته است و گروه رسانهای ایشان هم نتوانستهاند یک پاسخ منطقی و عقلایی برای منتقدین دست و پا کنند.
شگفتانگیز اینکه گروه رسانهای مخالف آزادی هستند، اما در طراحی پیام خود به رئیس جمهور القاء میکند نقد معصوم را جایز بداند!
6- سرمقاله نویس جمهوری اسلامی نوشته است: «70 درصد کارگزاران دولت با رئیس جمهور هماهنگ نیستند.» نمیدانم این درصدها را ایشان از کجا آورده؟ طبق اصل 136 قانون اساسی، رئیسجمهور وزرا را عزل می کند و به تبع آن هر مقامی را که با او هماهنگ نیست می تواند تغییر دهد و مشکلی در این باره ندارد. ضمن اینکه در دم و دستگاه دولت جدید یک مقام برجسته اصولگرا وجود ندارد و همه کارگزاران یا اصلاح طلب هستند یا از حزب منسوب به رئیس جمهور. وقتی رئیس جمهور حتی یک نفر از مسئولین ناهماهنگ را برکنار نکرده، میزان صداقت سرمقاله نویس جمهوری اسلامی در این میان آشکار میشود. معلوم می شود شبهه ای فقط در ذهن سرمقاله نویس است!
7- نوشته است؛ «قسمتهای قابل توجهی از بودجه کل کشور به دستگاههایی داده میشود که کارشان کارشکنی علیه دولت است.» اینجا احتیاط کرده و بحث درصد را مطرح نفرموده است. همچنین به عنوان یک نمونه نگفته است این کارشکنی علیه دولت چیست؟ اگر منظور نقد است که خود رئیس جمهور بارها گفته از آن استقبال میکند. کاری نداریم بعد از نقد چه بلایی سر منتقد میآید و با چه عباراتی نواخته میشود، اما به هر حال برای نمونه یک قلم از کارشکنیها را باید می گفت که درباره چند و چون آن بحث میشد.
8- اما در مورد اختیارات وسیع رئیس جمهور فقط یک قلم به آن اشاره میشود که؛ برخلاف اراده ملی و رهنمودهای رهبری و نکته سنجیهای مجلس رفت پیمان برجام را امضا کرد و اکنون در چند و چون پاسخ به نقدهای مربوط به آن گیر کرده است. شخص رئیس جمهور با اختیاراتی که داشته است، هزینههای زیادی به گردن ملت و دولت در پی امضای این پیمان گذاشته است و حاضر نیست حتی اندکی از درآمدهای آن سخن بگوید. شروط رهبری، مجلس و شورای امنیت ملی در امضای برجام رعایت نشد.
رئیس جمهور با اعتماد به آمریکا قراردادی را امضا کرد که نه تضمینی برای رعایت تعهدات طرف مقابل هست، نه دادهها و ستاندهها متوازن هستند و نه همزمانی برای اجرای تعهدات طرف مقابل رعایت شده است و نه تضمینی برای اجرای تعهدات طرف مقابل وجود دارد! وی سرمایههای ملی کشور در صنعت هستهای را که در پای آن خون چهار دانشمند شهید عزیز هستهای ریخته شده، تلف کرد و قرار بود هم چرخ سانتریفیوژها بچرخد، هم چرخ زندگی مردم. اکنون پس از دو سال هیچ کدام درست نمیچرخد. اگر رئیس جمهور فقط 15 تا 20 درصد قدرت را به قول سرمقاله نویس در دست داشته و اختیاری نداشته، چگونه رفته برجام را بر خلاف نقد همه منتقدان دلسوز امضا کرده است؟
اگر بخواهیم داوری درستی در این باره داشته باشیم، باید تأملی در نظر آیت الله جوادی آملی داشته باشیم. هم او که فرمود: «بزرگترین مشکل کشور بیعرضگی و سوء مدیریت است.»
امیدوارم سرمقاله نویس روزنامه جمهوری اسلامی در بیان حقایق دقت کند و از کژتابی در تحلیل اوضاع کشور پرهیز نماید.
مشکل اساسی رئیس جمهور و روزنامه جمهوری اسلامی به عنوان یکی از ده ها ارگان حامی روحانی این است که با عینک «دشمن انگاری دوست» و «دوست انگاری دشمن» اوضاع را تحلیل میکنند. حل مشکلات کشور را هنوز در گرو تنظیم روابط با غرب میدانند. این بیراهه روی کار دستشان داده و حاضر نیستند از این مسیر بن بست برگردند.
به همین دلیل روزنامه جمهوری اسلامی چشم خود را بر نتایج خسارت محض برجام بسته، حاضر نیست دو کلمه در نقد دیپلماسی خارجی دولت بنویسد. از اتاق فکر رسانه ای نهاد ریاست جمهوری هم با حضور کسانی که سابقه رسانه ای برخی از آنها حاکی از اهانت به مقدسات اسلام و نظام و اهانت به اشخاص حقیقی و حقوقی و تشویش اذهان است، آبی گرم نمی شود.