به گزارش مشرق، «محمد بن سلمان» ولیعهد سعودی چندی است دست به اصلاحاتی زده است که تعجب مردم عربستان و همچنین دنیا را برانگیخته است. در همین رابطه احمد کاظمی طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت:
برخی رسانهها از آزادی کامل بازداشتشدگان سعودی خبر دادهاند که به دستور محمد بن سلمان به اتهام فساد مالی از چند ماه پیش در بازداشت بودند اما هنوز منابع معتبری آزادی کامل آنها را تأیید کند در دست نیست. در واقع ماجرا از همان ابتدا در پرده ابهام قرار داشت و سؤالها و حرف و حدیثهای زیادی درباره این ماجرا مطرح بود.
محمد بن سلمان زمانی دستور این افراد را صادر کرد که در داخل برای تصاحب کامل قدرت تلاش میکرد و عرف رایج حاکم بر این کشور را برای رسیدن به مقام ولیعهدی طی نکرد بلکه رقبای خود را با لطایفالحیل کنار زد و خود را به سرعت به این مقام رساند تا در مرحله بعدی بتواند بر کرسی پادشاهی نیز تکیه زند.
در این راستا عمو و پسرعموی او که طبق سنت رایج در موقعیت ولیعهدی قرار داشتند کنار زده شدند تا بستر برای وی فراهم شود. در آن مقطع نیز حدس زده میشد که محمد بن سلمان بدون اتکا به قدرت خارجی نمیتواند از پس این کارها که خیلیها آن را به کودتای سفید تشبیه کردهاند بر بیاید و با انتشار کتاب خشم و آتش در کاخ سفید این حدس به یقین تبدیل شد چراکه دونالد ترامپ در این کتاب اعتراف و اذعان کرده است که محمد بن سلمان با حمایت وی و طی تبانی با امریکا به قدرت رسیده است.
بر این اساس میتوان گفت هر آنچه که به نام محمد بن سلمان اجرا شده و میشود یا در آینده اجرا خواهد شد با هدایت و مدیریت دولت راستگرای ترامپ صورت میگیرد که خود تحت سلطه راستگرایان صهیونیستی است و از زمانی که قدرت را به دست گرفته سیاست خارجی و بهخصوص سیاست خاورمیانهای خود را در جهت منافع و سیاستهای جناح راستگرای حاکم بر فلسطین اشغالی قرار داده است که حتی با سیاستهای دولتهای قبلی امریکا اعم از دموکرات و جمهوریخواه نیز مغایرت دارد.
بر این اساس رد پای راستگرایان امریکایی و صهیونیستی را به روشنی میتوان نه تنها در تعیین سیاستهای خارجی عربستان بلکه سیاستهای داخلی آن نیز ردیابی و مشاهده کرد. از زمانی که محمد بن سلمان قدرت را در دست گرفته سه اقدام یا پروژه در دستور کار قرار گرفته است؛ یکی تغییرات فرهنگی و اجتماعی است که با محوریت ایجاد فضای باز برای جوانان و زنان صورت گرفته است که کاملاً با ارزشها و عرف رایج در عربستان در تضاد است که استمرار آن میتواند تضاد فرهنگی ایجاد کند.
دوم وعده اصلاحات اقتصادی با محوریت ایجاد شهر جدید توریستی در کنار دریای سرخ است که برخلاف ظاهر کاملاً به نفع رژیم صهیونیستی است و قرار است بخشی از آوارگان فلسطینی به صورت شاغل در این شهر به کار گرفته شوند. سوم بازداشت شاهزادهها به اتهام فساد است که چند هدف از آن دنبال میشود.
از جمله اینکه محمد بن سلمان از این افراد حدود 800 میلیارد دلار باج گرفته است که میتواند هم در خریدهای تسلیحاتی از امریکا و هم اجرای پروژههای جدید به کار گرفته شود و از همه مهمتر اینکه محمد بن سلمان از این طریق ضرب شستی به رقبای خود داده و آنها را برای مدتی از سر راه خود برداشته است.
با در نظرگرفتن این مسائل میتوان گفت همه اقدامات و پروژههای دهنپرکنی که محمد بن سلمان در دستور کار خود قرار داده هرچند به نام وی رقم خورده اما در اصل وی مجری این پروژهها و طرحها بوده و هست و موفقیت این طرحها تا زمانی میتواند استمرار داشته باشد که حمایتهای خارجی در پشت آن قرار داشته باشد و این بدین مفهوم است که اگر به هر دلیلی راستگرایان حاکم در امریکا و رژیم صهیونیستی از قدرت کنار روند موقعیت جناح کودتاگرا در داخل عربستان نیز به خطر خواهد، افتاد ضمن اینکه وی با این اقدامات شتابزده زمینههای تنفر را از هر نظر چه از جانب سنتگراها و چه رقبای خود ایجاد کرده است.