به گزارش مشرق، یکسال قبل مردی به مأموران پلیس تهران خبر داد که همسرش به او خیانت کرده و از او شکایت دارد. او توضیح داد: از یکسال قبل برای ورزش به یک باشگاه رزمی میروم.
در این مدت با مربی رزمی آشنا شدم و با هم رفت و آمد پیدا کردیم تا اینکه چند روز قبل تلفن ناشناسی زندگیام را وارد مرحلهای تازه کرد. مردی که تماس گرفته بود از من خواست که مراقب همسرم باشم؛ چراکه او به من خیانت میکند.
اول به حرف آن مرد توجه نکردم و شماره تماسش را که بررسی کردم، فهمیدم تلفن از یک باجه عمومی شده و قابل ردیابی نیست. با این حال فکر آن حرف ذهنم را به خودش مشغول کرده بود تا اینکه برای اطمینان، همسرم را برای چند روز تحت نظر گرفتم و متوجه درستی حرف مرد ناشناس شدم.
همسرم با مربی رزمی کار بیرون میرفت و با او رابطه داشت. من در چند مرحله توانستم از آنها در موقعیتهای مختلف عکاسی کنم. بعد از آن موضوع را به همسرم گفتم و متوجه شدم که ارتباط آنها بیش از آن چیزی است که احتمالش را میدادم.
با مطرح شدن شکایت، همسر شاکی و مربی رزمیکار بازداشت شدند. آنها در تحقیقات وجود رابطه را انکار کردند و گفتند که تماس آنها فقط تلفنی بوده است و رابطه دیگری با هم نداشتند. با کامل شدن تحقیقات همسر مرد رزمیکار هم علیه وی طرح شکایت کرد و سپس پرونده برای بررسی به شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
همسر مربی رزمیکار هم به مأموران پلیس گفت: من زندگی خیلی خوبی داشتم و از آن راضی بودم. خودم شغل مناسبی داشتم و درآمدم آن قدر بود که بتوانم زندگی را اداره کنم با این وجود شرایط کار را پذیرفته و مشغول کار بودم. مدتی قبل شوهرم اصرار کرد که خانهمان را بفروشیم و از محلی که داشتیم برویم. با وجود اینکه از خانه و محلهمان راضی بودم با اصرارهای شوهرم به محله جدیدی رفتیم.
وقتی وسایل خانه را چیدیم شوهرم از من خواست چند قالیچه دست بافت را که ارزش زیادی هم داشت به افراد نیازمند بدهیم تا صدقه بچههایمان باشد که با اصرار او قبول کردم و شوهرم قالیچهها را از خانه برد، اما فردای آن روز دیدم که فرشها شسته شده و روی دیوار همسایهمان آویزان است. وقتی از شوهرم سؤال کردم گفت که من متوهم شدهام، اما من مطمئن بودم که قالیچهها متعلق به خودمان بود.
حالا متوجه شدهام که آن خانه متعلق به همان زنی است که شوهرم با او رابطه داشت. او برای اینکه به آن زن نزدیک باشد من را مجبور به فروش خانه کرده بود. حالا هم از او شکایت دارم و درخواست طلاق هم دارم.
با مطرح شدن شکایت از سوی دو شاکی، دو متهم در جایگاه حاضر شده و اتهام رابطه نامشروع را انکار کردند و گفتند که رابطهشان در حد تماس تلفنی بوده و رابطه دیگری باهم نداشتهاند.
هیئت قضایی بعد از شور دو متهم را به ۹۹ ضربه شلاق محکوم کرده و پرونده برای درخواست طلاق دو شاکی به دادگاه خانواده ارجاع داده شد.
منبع: روزنامه جوان