سیلویو برلوسکونی متولد 29 سپتامبر 1936 بوده و تاجری است که در ایتالیا لقب کاوالیر (شوالیه) گرفته است. او این عنوان را در سال 1977 دریافت نمود. وی که فارغالتحصیل رشته حقوق از دانشگاه میلان است، از جنگ سرد به این سو، طولانیترین دوره نخستوزیری در ایتالیا را در میان دیگر نخستوزیران این کشور تجربه کرده و از تاریخ تاسیس ایتالیا به این طرف هم پس از موسولینی و جیولیتی بلندمدتترین حکمران این کشور بوده است.
او در سال 1965 با کارلا الویرا دالوجلیو ازدواج و صاحب دو فرزند شد. در سال 1980 درحین تاهل، روابط نامشروعی با بازیگری به نام ورونیکا لاریو آغاز نمود و حتی از او بچهدار هم شد. وی در این دوران تاجری معروف شده بود. هرسه فرزند برلوسکونی که از لاریو متولد شده بودند به صورت نامشروع بودند (یعنی در سالهای 84، 86 و 88). اما در نهایت وی با لاریو در سال 1990 ازدواج نمود؛ ازدواجی که در سال 2009 به طلاقی جنجالی ختم شد.
برلوسکونی و آنچه که در زندگی او میگذرد نکات پیدا و پنهان بسیاری دارد؛ از سلطهاش بر رسانههای ایتالیا و رسواییهای اخلاقی گرفته تا عضویت وی در گروه مخفی تروریستی وابسته به ناتو موسوم به "گلادیو" همه و همه جزئی از زندگی او را تشکیل میدهند. البته به این لیست نکات بسیار دیگری نیز میتوان افزود؛ از جمله جامه عمل نپوشانیدن به وعده انتخاباتیاش مبنی بر فروش اموال خود (برای جلوگیری از بروز تضاد منافع) و روابط بسیار نزدیکش با مافیای ایتالیا و...
داراییهای برلوسکونی
وی در اوایل دهه 60 به کار ساختوساز پرداخت و تنها یک دهه بعد پروژه آپارتمانی پروژه میلانو دو (Milano Due) را که یک پروژه ساختمانی 10500 واحدی در حومه میلان بود را آغاز کرد. این پروژه به وی در رسیدن به اهداف بعدی وی بسیار کمک نمود.
وی در ورود به دنیای رسانهای نیز تلهمیلانو (Telemilano) را در سال 1973 تاسیس نمود و سپس به بسط کارهای رسانهای خود پرداخت. در سال 1978 وی نخستین گروه رسانهای بزرگ خود موسوم به فینیوست را بنیان نهاد و به گروه فراماسونی P2 پیوست و در پنج سال توانست چیزی معادل 58.3 میلیون یورو درآمد کسب کند. در ضمن گفتنی است منابع مالی تاسیس این گروه رسانهای همچنان برای همگان نامعلوم است. برلوسکونی همچنین در سال 1980 نخستین شبکه ملی خصوصی را تاسیس کرد؛ Canale5 و بعدها Italia1 و Rete4.
وی براساس آمارهای مجله فوربس، سومین مرد ثروتمند ایتالیا به حساب میآید. کمپانی اصلی برلوسکونی مدیاست (Mediaset) نام دارد که متشکل از سه شبکه تلویزیون ملی بوده و به تنهایی نیمی از صنعت تلویزیون ملی این کشور را تشکیل میدهد. دیگر کمپانی مهم او لاپابلیتالیا (La Publitalia) میباشد که موسسهای پیشرو در زمینه تبلیغات است.
از دیگر داراییهای برلوسکونی باید به مجله پانوراما اشاره کرد. برادر وی نیز صاحب روزنامه دستراستی ایلجیورناله میباشد. ورونیکا لاریو همسر پیشین او نیز بخشی از روزنامه ایلفوجلیو را در تملک خود دارد.
برلوسکونی همچنین موسس و سهامدار اصلی شرکت فینینوست (Fininvest) است که جزو 10 شرکت برتر خصوصی در ایتالیا میباشد. وی با همکاری انی دوریس اقدام به تاسیس مدیولانوم (Mediolanum)، یکی از بزرگترین گروههای اقتصادی فعال در زمینه امور بانکی و بیمه نمود. برلوسکونی از حوزه ورزش نیز غافل نبوده و تملک کامل باشگاه فوتبال معروف آث میلان را در اختیار دارد.
گرفتاریهای قانونی برلوسکونی
برلوسکونی پروندهای قطور از اتهامات در دادگاهها دارد؛ از همکاری با مافیا و فریبهای مالیاتی گرفته تا فساد و رشوه دادن به پلیس و قضات. وی چند بار به همین اتهامات در دادگاه حاضر شد و به دفاع از خود پرداخت. در سه مورد از این اتهامات، برلوسکونی تبرئه شد چراکه در حین دادرسی وی با تصویب چند قانون در پارلمان – مثلا در خصوص کاهش دوران دادرسی و غیره – عملا کاری کرد که دادرسی وی، موضوعیت خود را از دست بدهد.
هرچند در سال 1990 استفاده برلوسکونی از شاهدان دروغین در دادگاه ثابت شده اما هیچ حکمی تاکنون علیه وی در دادگاهها صادر نشده است. برلوسکونی نیز البته از پیگیریهای قضایی متعددی که علیه وی صورت میگیرد همیشه ابراز ناراحتی میکند.
تعدادی از دادگاههای برلوسکونی که وی با دستکاریهای قانونی از همه آنها جان سالم به در برد:
1) پرونده لودو موندادوری (Lodo Mondadori) و رشوه دادن به قضات که با استفاده از قانون محدودیت زمانی برلوسکونی حکم تبرئه گرفت.
2 2) پرونده آل ایبریان 1 (All Iberian) که در آن ادعا شده بود برلوسکونی مبلغ 23 میلیارد لیر به بتینو کراکسی از طریق بانکی با نام آل ایبریان داه است. ابتدا حکم 2 سال و چهار ماه زندان صادر شد اما در دادگاه تجدیدنظر، برلوسکونی با استفاده از همان قانون محدودیت زمانی تبرئه گردید.
3 3) ماجرای لنتینی (Lentini) و اتهام حسابرسی نادرست که برلوسکونی توانست با تغییر در قانون حسابرسیهای نادرست تبرئه شود.
4) 4) پرونده پروپاگاندا دوئه (p2) (Propaganda Due)، محاکمهای در باب روابط ماسونی برلوسکونی بود که دادگاه وی را گناهکار شناخت اما مورد "عفو عمومی" قرار گرفت.
5) 5) پرونده داراییهای ماچریو (Macherio)، باز حسابرسی نادرست و باز استفاده از قانون عفو عمومی سال 1992.
6) 6) آل ایبریان 2، حسابرسی نادرست و تبرئه شدن برلوسکونی به دلیل قانونی که دولت خود وی تصویب کرد.
9 9) پرونده رشوه به گاردیا ی فینانزا که در حکم اولیه به 2 سال و 9 ماه زندان محکوم شده بود اما با استفاده از ترکیبی از قوانینی که خود به تصویب رسانده بود تبرئه شد.
10 10) پرونده شرکت مدوسا سینما (Medusa Cinema) و اتهام به حسابرسی نادرست
11 11) پرونده اسامای-آریوستو 1 (Sme-Ariosto 1) و اتهام رشوه به قاضی رناتو اسکوئیلانته (Renato Squillante)
12 12) پرونده اموال ماچریو و اختلاس، فرار از مالیات و حسابرسی نادرست و باز استفاده از ترکیبی از قوانین.
13 13) پرونده احقاق حقوق مربوط به تلویزیون و حسابرسی نادرست، فرار از مالیات و اختلاس.
14 14) پرونده مالی فینیوست و حسابرسی نادرست و اختلاس و باز استفاده از قانون به سرعت تصویب شده دولت برلوسکونی در آن زمینه خاص.
15 15) پرونده توافقنامه مابین تلویزیونهای RAI و فینیوست.
16) پرونده مربوط به حمل و نقل و ترافیک مواد مخدر.
و پرونده های متعدد دیگر در مورد فسادهای مالی، رابطه با مافیا و یا سوءاستفادههای جنسی از دختران زیر 18 سال.
نیکلا سارکوزی: وکیل گرانقیمت برلوسکونی
پلیس تابحال 577 بار از اماکن برلوسکونی بازدید کرده، 2500 شنود از سوی دادگاه انجام گرفته و برلوسکونی تاکنون 174 میلیون دلار نیز صرف وکلای خود نموده است. اما نکته جالب اینجاست که یکی از وکلای گرانقیمت فرانسوی برلوسکونی کسی نبوده جز نیکلای سارکوزی.
داستان دادستانان و وکلای برلوسکونی خود ماجرایی جالب است چراکه بیشتر وکلای وی هماینک در پارلمان و در حزب او عضویت دارند و بیشتر دادستانان پروندههای برلوسکونی هم در پارلمان حضور دارند، اما در حزب مخالف.
رسیدن به قدرت برای جلوگیری از ورشکستگی شرکتها و مصونیت در برابر دادرسی
روزگاری بود که طرفداران برلوسکونی از وی با عنوان "مرد نو" یاد میکردند و تصور میکردند وی با به قدرت رسیدن، همهچیز را از اول تا آخر تغییر خواهد داد. اما دیری نپایید که همه دیدند او نه تنها تفاوت چندانی با بقیه ندارد بلکه حتی بدتر نیز هست چراکه اساسا وی به قدرت رسید تا جلو ورشکستگی شرکتهایش را گرفته و همچنین خود را در برابر اتهامات مصون سازد. برای اثبات این مدعا میتوان به گزارش سالانه مدیوبانکا (Mesdiobanca) درباره 10 شرکت بزرگ ایتالیا در سال 1992 نگاهی انداخت. این گزارش حاکی از آن است که شرکت رسانهای و مالی برلوسکونی با عنوان فینیوست بدهیای معادل 7.140 میلیارد لیر داشته است. این در حالی بود که داراییهای این شرکت ارزشی معادل 8.193 میلیارد لیر داشت و این یعنی چیزی شبیه به ورشکستگی. لازم به ذکر است بین سالهای 92 و 93 فینیوست بارها در شهرهای تورین، میلان و رم به دلیل ارتشا، فساد، سوءاستفاده از فرکانسها، حسابهای دروغین و غیره تحت پیگرد قرار گرفت. در این مسائل هیچگاه برلوسکونی متهم و محکوم نشد. مثالهای این چنینی بسیار است؛ منظور شرکتهایی که اگر صاحبشان نخستوزیر نمیشد یا با رسوایی مواجه میشدند و یا ورشکسته. به تحقیقی که روزنامه لارپابلیکا انجام داده، یافتهها ثابت میکنند که برلوسکونی برای مصونیت از قانون و هرگونه ورشکستگی شرکتهایش، دست به تغییر 17 قانون در پارلمان زده است.
برلوسکونی و فراماسونری
همانطورکه یشتر نیز گفتیم برلوسکونی متهم به عضویت در گروه پرواگاندا2 بوده است. در سال 1981 پلیس به وجود یک خانه فراماسونری به نام P2 نمود که متعلق به فردی به نام لیچیو گلی (Licio Gelli) بود. این مساله منجر به رسواییهای فراوانی گردید. این گروه ماسونی در نظر داشت سیستم سیاسی ایتالیا را به یک سیستم اقتدارگرا سوق دهد. در میان لیست افرادی که عضو این گروه ماسونی بودند افراد نظامی، سیاستمداران، هنرمندان و تاجران فراوانی را میتوان یافت. جالب آنجاست که نام برلوسکونی هم که در آن روزها موسس و صاحب شبکه تلویزیونی Canale5 بود و روز به روز هم در حال کسب معروفیت بود، در میان این ماسونها جای داشت.
سندی که در آن نشان میدهد برلوسکونی عضو آن گروه فراماسونی بوده است.
برلوسکونی و مافیا
"برلوسکونی اگر میخواهد مشکلاتش حل شود، نخست باید مشکلات ما را حل کند." این جمله یکی از روسای مافیا به نام جوزپه گوتادورو میباشد که با شنود به دست آمده است.
اگرچه افرادی که سابقا عضو مافیا بودهاند و هماینک از این تشکیلات بیرون آمدهاند، بارها بر وجود رابطه برلوسکونی با گروههای جنایتکار سیسیلی اذعان داشتهاند، اما تاکنون برلوسکونی از حیث این اتهامات، هیچگاه تحت پیگرد قرار نگرفته است.
در واقع اتهامات اینچنینی علیه برلوسکونی زمانی به اوج خود رسید که مشخص شد ویتوریو مانگانو (Vittorio Mangano) عضو مافیا بوده است. وی را دوست نزدیک برلوسکونی مارچلو دلاوتری (Marcello Dell'Utri) در سال 1973 به برلوسکونی معرفی کرده بود. خود دلاوتی نیز که اساسا بر این باور است که مافیایی در ایتالیا وجود ندارد، خود، کسی است که به جرم ارتباط با مافیا به هشت سال زندان محکوم شد. اما برلوسکونی همیشه این ادعاها را رد کرده است.
مارچلو دل اوتی
در حکم دلاوتی، وی متهم به این شد که نقش رابط میان منافع اقتصادی برلوسکونی و جانیان مافیایی را بازی میکند. برلوسکونی از دادن نظر در مورد این حکم خودداری کرد. در دادگاه تجدیدنظری که در سال 2010 برگزار شد، کمی از سالهای محکومیت متهم کاسته شد اما حکم، بار دیگر تایید شد؛ یعنی آنکه دلاوتی تا سال 1992 نقش رابط میان مافیا و برلوسکونی را بازی میکرده است.
در سال 1996 یک مخبر مافیا به نام سالواتوره کانکمی (Salvatore Cancemi) افشا نمود که دلاوتی و برلوسکونی مستقیما با سالواتوره ریینا (Salvatore Riina)، رئیس مافیای سیسیل در دهههای 80 و 90 در ارتباط بودهاند. به اعتقاد آنتونینو جیوفره (Antonino Giuffre) که سابق بر این عضو مافیا بوده و در سال 2002 دستگیر شده، مافیا از حزب برلوسکونی حمایت میکرد تا منافعش آسیبی نبیند. جیوفره همچنین بر این نکته نیز اذعان دارد که
برلوسکونی، خود شخصا در دهه 70 با یکی از روسای ارشد مافیا به نام استفانو بونتاده (Stefano Bontade) مستقیما در ارتباط بوده است. او برای نخستین بار برلوسکونی را در ویلایش در آرکوره (Arcore) دیدار کرد، آنهم درست زمانی که برلوسکونی تصمیم داشت امپراطوری رسانهای خود را بنا نهد. به عقیده جیوفره برلوسکونی با نمایندگان مافیای پالرمو نیز ارتباط داشت؛ افرادی همچون فیلیپو گراویانو و برادرش جوزپه گراویانو (Filippo and Giuseppe Graviano). مثالهای چنین آشکاری از زندگی برلوسکونی در خصوص روابطش با مافیا بسیار است اما در این مقال اندک نمیگنجد.
سالواتوره ریینا، رئیس مافیای سیسیل در دهه های 80 و 90
سالواتوره کانکمی
برلوسکونی و گلادیو
پایان یافتن جنگ جهانی دوم، حذف فاشیسم و نازیسم و کلید خوردن جنگ سرد بین دو گفتمان باقی مانده در جهان مدرن یعنی لیبرال سرمایه داری و مارکسیسم را به دنبال داشت. و کشمکش بین این دو گفتمان به ویژه در کشورهای موسوم به جنوب و جهان سوم آغاز شد. در این بین با توجه به وضعیت بد معیشتی این کشورها، عقب ماندگی محسوس از دو قطب جهانی، رژیم های فاسد و ناکارآمد از یک سو و جذابیت شعارهای چپ نظیر عدالت، برابری و مبارزه با امپریالیسم و سرمایه داری و عدم مطرح بودن جدی گفتمان بدیل در آن دوره، خطر غلطیدن این کشورها به دام کمونیسم را افزایش داده بود و موجب انجام یک سلسله اقدامات تامینی، اصلاحی و تدافعی از جانب قطب راست گردید .
در این فضا نظام سرمایه داری به یک سری اصلاحاتی درونی نظیر طرح دولت رفاه دست زد و از سوی دیگر ضمن ایجاد پیمان های امنیتی نظیر ناتو یک جریان امنیتی نظامی برای مقابله با مارکسیسم فراهم آورد. در بعد دیگر جریان تبلیغاتی و ایجاد ارتش های سری بود که ناتوی فرهنگی بود و با ایجاد ارتش های سری این پروژه در سراسر دنیا پی گیری می شد. سیلویو برلوسکونی رهبری شاخه ایتالیای این گروه تروریستی را بر عهده داشت که موسوم بود به "گلادیو. از شاخههای دیگر این گروه تروریستی ناتو باید به ارتش کنترا در نیکاراگوئه و ارگنهکن در ترکیه اشاره کرد.
سند عضویت برلوسکونی در گلادیو
گفتنی است گلادیوی ایتالیا نخستین شاخه گروه تروریستی ناتو بود که فاش شد. این شبکه، زیر نظر پائولو تاویانی، وزیر دفاع ایتالیا (1953-1958) شکل گرفت و ترورهای متعددی انجام داد. از جمله این عملیاتها میتوان به بمبگذاری پیازا فونتانا (Piazza Fontana) در سال 1969 اشاره کرد. بمبگذاری قطار ایتالیکوس اکسپرسن (Italicus Expressen) در سال 1974 نیز کار همین شبکه بوده است.
نمونه دیگری از عملیاتهای این شبکه اقدامات تروریستی استفانو دله چیایی (Estefano Delle Chiaie) میباشد. وی در سال 1975 در مادرید و در مراسم خاکسپاری فرانکو با پینوشه، دیکتاتور شیلی دیدار کرده و بنای "عملیات کرکس" (Operation Condor) نهاده شد. او در این عملیات قرار بود برناردو لیتون (Bernardo Leighton)، یک دموکرات مسیحی شیلیایی را ترور کند.
این شخص در ادامه، میبایست در "کودتای کوکائین" لوئیس گارسیا مزا تژادا (Luis Garcia Meza Tejada) در بولیوی شرکت کند. دله چیایی در نهایت در سال 1989 در کاراکاس ونزوئلا دستگیر شد و به ایتالیا تحویل داده شد. اما در ایتالیا تبرئه گردید.
استفانو دله چیایی
از دیگر ترورهای این شبکه نیز باید به قتلعام پتئانو ((Peteano Massacre در سال 1972 و قتلعام بولونیا (Bologna Massacre) در سال 1980 اشاره کرد. لازم به ذکر است در قتلعام بولونیا 85 نفر کشته شده و 200 نفر نیز مجروح گردیدند. نام استفانون دله چیایی در این قتلعام نیز مکررا تلفظ میشد.
این شبکه، در آدمربایی و قتل آلدو مورو، نخستوزیر پیشین ایتالیا در سال 1978 نیز نقش جدی ایفا نمود. البته هرکدام از ماجراهای مربوط به ترورهای شبکه گلادیو نیازمند زمانی مناسبتر است تا بتوان یک به یک به آنها پرداخت اما آنچه که در اینجا برای ما حائز اهمیت است عضویت برلوسکونی در چنین شبکه مخوفی است.
برلوسکونی دوست صمیمی قذافی
روابط لیبی و برلوسکونی از زمان بر سرکار آمدن وی در ایتالیا روز به روز بهبود یافت تاحدی که ایتالیا یکچهارم نفت و 10 درصد گاز مورد نیاز خود را از قذافی میخرید و تجار دو کشور روابط بسیار نزدیک اقتصادیای حتی در زمینههای دیگری در کشورهای دیگری باهم دارند.
جالب است بدانید که این "دختران اسکورت" برلوسکونی در سال 2009 بودند که باعث شدند قذافی ریاست اتحادیه آفریقا را به دست آورد. لازم به ذکر است قذافی تاحدی به برلوسکونی نزدیک بوده و از لحاظ تجاری و غیره باهم هماهنگ بودهاند که برلوسکونی دست قذافی را میبوسد.
نظر برلوسکونی درباره اسلام
برلوسکونی پس از حملات 11 سپتامبر اظهار داشت: "ما باید نسبت به برتری تمدن خود آگاه باشیم؛ نظامی که برخلاف کشورهای اسلامی، زندگی خوبی را به همراه احترام به حقوق بشر برای شهروندانمان به ارمغان آورده است. نظامی که به حقوق سیاسی و مذهبی احترام گذارده، تنوع و تکثر را به رسمیت میشناسد و تحمل بالایی دارد." این سخنان وی موجی از اعتراض در میان کشورهای مسلمان به همراه داشت که برلوسکونی را وادار به عقبنشینی از مواضعش نمود.
برلوسکونی و زنانی که از قِبَل وی به مقام رسیدند
ماجراهای برلوسکونی و زنان – گاها هرزهای – که هر از چندگاه، نامشان بر سر زبانها میافتد چیز تازهای نیست، اما جا دارد کمی هم به بخش دیگری از انحراف جنسی برلوسکونی پرداخته شود؛ یعنی همانا همخوابگی با برلوسکونی برای رسیدن به پست و مقام.
افراد زیادی بودند كه به دلیل ارتباطشان با سیلویو به پستهای سیاسی ایتالیا دست پیدا كردند كه در این میان مانكنها و هنرپیشههای زن بیشتر مورد توجه رسانهها قرار گرفتند. بنابر نوشتهی مطبوعات ایتالیا، ورونیکا لاریو، همسر ۵۲ سالهی برلوسکونی در ایمیلی که برای خبرگزاری ایتالیایی "آنسا" فرستاده بود، اعتراض خود را نسبت به علاقهی همسرش به زنان جوان و زیبا اعلام کرده بود. محرک این اعتراض، لیست نامزدهای معرفی شده از سوی برلوسکونی برای انتخابات پارلمانی اتحادیهی اروپا بودند.
همسر برلوسکونی در ایمیل خود نوشته بود: "من و فرزندانم از این زد و بندهایی که تنها در خدمت سرگرم کردن فرمانروا هستند، حمایت نمیکنیم. ما تحمل میکنیم." او سپس افزوده بود که برلوسکونی از سندروم ناپلئونی رنج میبرد.
شاید ماجراهای چند روزه اخیر درباره کناره گیری برلوسکونی از قدرت را بتوان بهانه ای برای تنظیم این گزارش ذکر کرد. چراکه اگر قرار است برلوسکونی کاملا از فضای سیاسی ایتالیا حذف شود، جای آن دارد که قبل از به فراموش شدن او، قدری سعی شود چهره واقعی او نشان داده شود تا وی بعدها فقط و فقط با رسوایی های اخلاقی و جنسی خود در یادها نماند ...