به گزارش مشرق، «وحید حاجی پور» در یادداشت روزنامه «جوان» نوشت:
رکود مطلق نفت را فراگرفته است. همهچیز در صنعت نفت به قراردادهای نسل جدید وابسته شده و هیچ اراده جدی برای سرمایهگذاری وجود ندارد، هر چه هست ظاهر است و بس. متمرکزسازی ساختار تصمیمگیری از یکسو و عدمتمایل مدیران برای اتخاذ تصمیم از سوی دیگر، صنعت نفت را در راکدترین دوران حیات خود قرار داده است.
در دوران جنگ تحمیلی نیز شاهد چنین رکودی نبودیم، گفتار درمانی تنها راهکار مسئولان وزارت نفت برای خروج از وضعیت فعلی است. وزیر نفت و مدیران وی سرمایهگذاری در نفت را متوقف کردهاند و تنها به ارائه آرزوها مشغول هستند؛ مرتباً از نیاز به نوسازی صنایع نفت، خطوط لوله، سرمایهگذاری در میادین مشترک میگویند و در کنارش، چند آمار جذاب و زیبا ارائه میدهند تا اینگونه القا شود که برنامه داریم، اگر بگذارند.
این مدیران در چند سال گذشته از جذابسازی قراردادهای نفتی برای حضور در شرکتهای خارجی گفتند، که اگر خارجیها بیایند رنسانسی بزرگ در نفت رخ خواهد داد و میلیاردها دلار برای کشور ثروت خلق میشود. IPC قرار بود نقش مهمی در اینباره داشته باشد و حتی قول داده شد تا پایان سالجاری ۱۰قرارداد بزرگ نفتی با این مدل منعقد شود.
کسی هم که از این قراردادها سراغی میگیرد، وزیر نفت میگوید تیمی جوان در حال راهبری مذاکرات بهطور موازی هستند. چنان عاقبت دنیا و آخرت به این نسل از قراردادهای جدید نفتی پیوند زده شده است که فراموش کردهاند بهجز IPC راهکارهای دیگر برای جذب سرمایهگذاری وجود دارد. مثال سادهاش امکان انتشار ۵هزار میلیارد تومان اوراق مشارکت بود که وزارت نفت از آن برای ایجاد تحرک در نفت استفاده نکرد. از این راهکار بهرهمند نشد، چون با خواسته تصمیمسازان همراستا نبود.
از نظر مسئولان وزارت نفت، مدلهای دیگر قراردادی نمیتواند نفت را به اوج برساند و نسخه شفابخش نفت ایران، قراردادهای جدیدی است که امتیازات بیشتری را برای طرفها ایجاد کرده است اما با وجود جذابیت این قراردادها، هیچگام مثبتی برای جذب سرمایهگذاری برنداشته شده است بهجز هزینه ۵۰میلیون دلاری توتال برای فاز ۱۱ پارسجنوبی.
رکود مطلق در بخش نفت را شخص وزیر محترم هم میداند، ما هم میدانیم. این دانستن با ندانستن توفیر چندانی ندارد، وقتی که برای ایجاد تحرک ولو کوچک قدمی برداشته نمیشود. شرکتهای زیرمجموعه شرکت ملی نفت بهشدت در تنگنا قرار دارند و پیمانکاران هم چارهای جز اخراج کارکنان خود ندارند. حقوق و دستمزد بسیاری از شرکتها هم که ماههاست پرداخت نشده و تجمعات اعتراضی در تاریخ صنعت نفت رکورددار شده است. لابد از نظر وزارت نفت مقصر این ناکارآمدی هم دولت گذشته است!
در چنین شرایطی که عدم سرمایهگذاری نفت را دچار عقبماندگی کرده است، وزیر نفت به مباحث حاشیهای مانند تعداد نیروی انسانی مانور میدهد تا نارضایتیهای داخل نفت هم به اوج خود برسد که خود موجب ایجاد یأس و ناامیدی در میان کارکنان است. این ناامیدی داخلی با عدم سرمایهگذاری و انفعال کامل وزارت نفت وقتی جمع شود، چه خروجی خواهد داشت؟ آیا فروپاشی از داخل شکل نمیگیرد؟
کسانی که با تفکر حاکم بر وزارت نفت آشنا هستند، میدانند چه اتفاقاتی در شرف انجام است و نهایت این عدم تصمیمگیریها و انفعال به ضرر چه کسی خواهد بود. بیپرده بگوییم وزارت نفت که قرار بود نقش اصلی را در اشتغالزایی و خلق ثروت داشته باشد، بار خود را روی زمین گذاشته و به استراحت مشغول است؛ استراحتی که کشور را برای همیشه تعطیل میکند و مسئولان زمانی متوجه این انفعال خواهند شد که کار از کار گذشته است.
در اینباره بیشتر خواهیم نوشت.