به گزارش مشرق، ورزش مانند سکه دو رو دارد، موفقیت و ناکامی؛ همانطور که موفقیت ماحصل برنامهریزی و تأمین بودجه لازم توسط مدیران توانمند، تاکتیک و استراتژی مربیان و آمادهسازی و تلاش مناسب ورزشکاران بوده، در زمان ناکامی هم تمام این عوامل نقش دارند که درصد تأثیر آنها متفاوت است.
در این سالها اما درکنار تمام این عوامل، داشتن کرسی یا افراد و عوامل تاثیرگذار در کنفدراسیونها و نهادها و کمیتههای تصمیمگیرنده آسیایی و بینالمللی بسیار مهم است زیرا تصمیمهای چنین نهادهایی، به یکی از مسائل مهم در موفقیت یا ناکامی، کاروان ورزشی، رشتههای تیمی و ورزشهای انفرادی دارد.
از دریافت سهمیه برای حضور در مسابقات معتبر جهانی و آسیایی، دریافت میزبانی رقابتهای مهم بینالمللی، انتخاب محل برگزاری مسابقات، معرفی داوران و ناظران گرفته تا نحوه انجام قرعهکشی که همگی در احقاق حق تیمهای ورزشی و ورزشکاران تاثیرگذار است، همگی ماحصل داشتن افراد با نفوذ و کرسیهای مهم جهانی و آسیایی است.
بیشتر بخوانید:
خطر تعلیق بیخ گوش کشتی ایران
خادم: بگذارید بدون منتکشی صادقانه تعلیق شویم/ دیگر نمیتوانیم گواهی پزشک تهیه کنیم و ببازیم!
متاسفانه در این سالها ورزش ایران بارها و بارها بهخاطر ضعف بزرگ و اساسی در داشتن افراد تاثیرگذار و کسب کرسیهای مهم بینالمللی، با لطمههای جبران ناپذیری را در مسابقات المپیک، جهانی و آسیایی روبهرو شده ولی درس گرفتن از گذشته در تصمیمگیریها و برنامهریزیهای مدیران جدید، نقشی ندارد.
اگر هم مدیری با شناخت شرایط، هزینه مالی لازم و لابی بینالمللی مناسب به پست مهمی در سطح جهانی یا آسیایی دست پیدا میکند، مدیر بعدی بهجای هماهنگی و تلاش برای حفظ این کرسی، با نگاهی منفعتطلبانه، توجه نداشتن به منافع ملی و بزرگ کردن اختلافهای شخصی، هزینههای بسیاری را در گرفتن این جایگاه از دیگر مدیر ایرانی انجام میدهد.
همین اتفاقات باعث شده در سالهای اخیر، در کمیتههای تاثیرگذار برای گرفتن میزبانی مسابقات آسیایی و جهانی یا احقاق حق تیمهای ورزشی و ورزشکاران مدال آور، شکستهای بزرگی را متحمل شویم اما بهجای پیدا کردن راه چاره، همچنان درگیر جنگهای داخلی هستیم...
کشتی و فوتبال، دو روی سکه
مدیران دو فدراسیون کشتی و فوتبال، در چندماه اخیر با چالش محرومیتهای بینالمللی مهمی روبهرو بودند که کشتی توانست با داشتن افراد با نفوذ و دفاع مناسب این فدراسیون و ورزشکارانش را از محرومیتها و جریمههای بزرگ دور کند اما فدراسیون فوتبال دوباره ضعفش در مراودات بینالمللی را به نمایش گذاشت.
در کشتی و پس از اتفاقی که برای علیرضا کریمی در رقابتهای قهرمانی امیدهای جهان و بهخاطر عدم رویارویی با نماینده رژیم اشغالگرقدس رخ داد، ابتدا اتحادیه جهانی کشتی قصد داشت ضمن تعلیق کشتی ایران، علیرضا کریمی و مربیاش حمیدرضا جمشیدی را به صورت مادامالعمر از حضور در فعالیتهای ورزش محروم کند ولی تلاش 80 روزه رسول خادم که عضو هیات رییسه اتحادیه جهانی کشتی نیز هست، مانع چنین جریمه سنگینی شد.
در نهایت و پس از پیگیریهای IOC و فشارهای سیاسی این کمیته بر اتحادیه جهانی کشتی که شرایط پیچیده و دشواری را در مناسبات بینالمللی برای کشتی ایران رقم زد، ضمن رفع تعلیق کشتی ایران، محرومیت کریمی به 6 ماه و جمشیدی به 2 سال کاهش یافت؛ اتفاقی که ماحصل حضور مدیران کاربلد، ورزشی و مرتبط با ورزش کشتی در رأس این فدراسیون، شناخت آنها از فضای بینالمللی، داشتن کرسیهای مهم در اتحادیه جهانی کشتی و لابی و هزینه مناسب داشت.
در فوتبال اما قضیه کاملاً متفاوت است زیرا مدیران کارنابلد، غیر فوتبالی و بدون ارتباط و شناخت مناسب از فضای بینالمللی این رشته در فیفا و AFC، در رأس این فدراسیون هستند که حتی نمیتوانند یک میزبانی ساده را برای تیمهای ایرانی گرفته یا مانع تصمیمهای غیر منصفانه علیه ورزشکاران و تیمهای ورزشی کشورمان شوند.
یکی از مهمترین این اتفاقات، بحث از دست رفتن میزبانی تیمهای باشگاهی ایران مقابل تیمهای عربستان سعودی است و برگزاری دیدارهای طرفین در زمین بیطرف است که بزرگترین لطمه را به نمایندگان کشورمان وارد کرده است.
نداشتن توان برای گرفتن میزبانی برای تیمهای ایرانی نخستین شکست مدیران فدراسیون در روابط بینالمللی بود اما برگزاری بازی تیمهای ایرانی با رقیبان عربستانی در زمین تحمیلی یعنی کشور عمان، باخت دیگر این مدیران کارنابلد بود. ضمن اینکه بر این شکستها باید داستان عدم پرداخت غرامت حدود 6میلیاردی به تیمهای ایران از سوی AFC برای برگزاری دیدارها در زمین بیطرف را هم اضافه کرد که خودش یک تحقیر بزرگ است.
این اتفاقهای درحالی رخ میدهد که علی کفاشیان عضو مهمترین ساختار AFC است و در مصاحبههایش با صراحت میگوید: «الان از نظر بینالمللی و نفوذ ما در FIFA و AFC بهترین دوران را میگذرانیم».
هرچند فدراسیون فوتبال هم کرسیهای خوبی در فیفا و AFC دارد اما نفراتی که در این پستها هستند، شایستگیهای لازم را در عرصه دیپلماسی، تعاملها و لابیهای بینالمللی ندارند؛ برای نمونه معرفی یک مسوول در باشگاه اصفهانی به کمیته تعیین وضعیت بازیکنان به جای مهدی مهدویکیا...
ضعفی که باید برطرف شود
دیپلماسی ورزشی، بزرگترین ضعف این روزهای ورزش ایران است و برای رفع این مشکل بزرگ، نه ستادی تشکیل میشود و نه کمیتهای. وزارت ورزش و جوانان و کمیته ملی المپیک هم برنامه خاص و هماهنگی برای آن ندارند تا اگر جایگاهی را در گذشته داشتهایم، حفظ کرده و بیش از این کرسیهای بینالمللی را از دست ندهیم.
مطمئناً برای رسیدن به کرسیهای بینالمللی نیاز به لابی و هزینه داریم اما این لابیها و هزینهها باید برای فردی انجام شود که ارزش آن را داشته باشد نه فردی که چون رییس وقت سازمان تربیت بدنی است، بهعنوان نماینده ایران معرفی شود و مغلوب فردی شود که کشورش، جایگاهی در فوتبال آسیا ندارد. وقتی علی کفاشیان میگوید: «یکی از اهداف مدنظر فوتبال ما همین است که بتوانیم در ساختار فیفا حضور داشته باشیم و حتیالمقدور بتوانیم یکی از کرسیهای جهانی فوتبال را در اختیار بگیریم تا روی فوتبال ما تاثیرگذار باشد» چرا نباید فردی که معرفی میشود، به جای یک چهرههای ناشناس، مهدی مهدویکیا باشد؟ چرا باید به علی دایی اجازه دهیم به راحتی پست مهم خود در فیفا را از دست دهد و چرا چهره مطرح فوتبالی خود را برای کسب کرسیهای مهم بینالمللی، بهعنوان نماینده معرفی نمیکنیم. چرا نباید از هادی ساعیها حمایت کنیم که در کمیته بینالمللی المپیک (IOC) کرسی ارزشمندی را برای ورزش ایران بدست آورد؟ و اصلاً چرا برای این مسائل، هیچ برنامهریزی خاصی نداریم. هنوز یادمان هست که علی دایی میگفت، فرانسویان برای انتخاب میشل پلاتینی برای ریاست یوفا (کنفدراسیون فوتبال اروپا) حتی با فدراسیون فوتبال که هیچ ربطی با این انتخابات نداشتند، لابی کردند اما ما هنوز اصول لازم برای این انتخابها را نمیدانیم...
منبع: صبح نو