به گزارش مشرق، اخبار ویژه روزنامه کیهان را در ادامه می خوانید:
شرمندگی حامیان از توهین روحانی او اعتماد بهنفس ندارد
سخنان سخیف و توهینآمیز روحانی درباره منتقدان، موجب شرمندگی و انتقاد برخی حامیان دولت شد.
روحانی در مجمع عمومی بانک مرکزی با اصرار بر اینکه نرخ تورم 8 درصد است، منتقدان را کمعقل خوانده بود. و این در حالی است که قاطبه مردم و حتی رأی دهندگان به وی تورم بالای 20 تا 30 درصد را تجربه میکنند. عجیبتر اینکه روحانی در سال 92 قبل از انتخاب شدن معتقد بود معیار تورم، جیب مردم است.
نویسنده سایت عصر ایران (از سایتهای حامی دولت) در تحلیلی نوشت: در روزهایی که برخی از حامیان رئیسجمهور روحانی دم از پشیمانی میزدند، گفتم و نوشتم که پشیمان نیستم. از عملکرد روحانی دفاع کردم. از عملکرد روحانی دفاع میکنم اما ادبیات اخیر قابل دفاع نبود.
اینجا باید به رئیسجمهور یک نکته اساسی را یادآور شویم. ما به عنوان کسانی که به روحانی رأی دادیم حاضر نیستیم چشمان خود را به روی اشتباهات و خطای کلام او ببندیم و بگوییم نه خانی آمده نه خانی رفته است.
ادبیات روحانی نه تنها در شأن او بلکه در شأن ما رأی دهندگان نبود.
سایت انتخاب نیز در این زمینه نوشت: استفاده از واژه کم عقل برای مخالفان دولت، در شأن جایگاه ریاست جمهوری نیست و جای انتقاد دارد.
از سوی دیگر عباس عبدی در روزنامه اعتماد از روحانی خواست در ادبیات خود تجدید نظر کند. وی مینویسد: اگر قصد داریم به جامعه امید تزریق کنیم، در مرحله نخست خودمان باید اعتماد به نفس و امید لازم را دارا باشیم. زمانی که فردی از اعتماد به نفس مطلوبی برخوردار باشد بدین شکلی که در سخنان رئیسجمهور ما شاهد آن هستیم، با مخالفان خود برخورد نمیکند. هیچگاه قرار نیست که مخالفین و منتقدین ما، مطابق میل ما صحبت کرده یا موضوعاتی را مطرح کنند که با معیارهای ما عقلانی باشد. اینکه قرار باشد مخالف باب میل ما صحبت کند را چه کسی تعیین کرده است؟ میتواند آزادانه نظر خود را مطرح کند و صاحب قدرتی که قصد نشان دادن واکنش به آن موضوع را دارد، با توجه به میزان اعتماد به نفس خود در برابر آن موضوع متانت به خرج میدهد و منتقد یا مخالف را بیعقل خطاب نمیکند. در صورت چنین برخوردی، طرف مقابل نیز از همین روش استفاده کرده و مقابله به مثل میکند. طرح چنین موضوعاتی هیچ کمکی به دولت نخواهدکرد. مخالفان دولت فقط در جبهه سیاسی اصولگرا یا تندروها قرار ندارند بلکه دولت مخالفینی در عرصه عمومی نیز دارد. وقتی رئیسجمهور تمامی مخالفان را یک کاسه میکنند، تمامی این افراد را در سبد تندروها قرار میدهند. دولت نیازمند آن است که در ادبیات خود با منتقدان تجدیدنظر کند. این موضوع بارها ذکر شده اما متأسفانه تاکنون به آن توجهی نشده است. استفاده از کلمات مبارزه کردن یا مخالفت کردن با دولت نیز مشکلی را حل نمیکند.
همچنین محمدجواد حقشناس نوشت: گاهی اوقات ادبیات رئیسجمهور در سخنرانیهایشان چندان مناسب و پسندیده نیست.
آقای روحانی باید در به کار بردن واژههایش دقت کرده و اگر هم این واژهها از زبانش بدون اختیار خارج شده، باید به نوعی درصدد جبران آن بربیاید. ایشان باید قبل از دیگران در مورد این مسئله واکنش نشان دهد. شاید بهترین کار این باشد که از مخاطبانش بابت به کاربردن چنین واژهای عذرخواهی کند.
نقد دولت نه تنها مبارزه با دولت نیست، بلکه کمک و همراهی با آن است. آقای روحانی حتی باید عدهای را استخدام کرده و به آنها هزینههایی را پرداخت کند تا به نقد عملکرد دولت بپردازند. لذا آقای رئیسجمهور باید نسبت به منتقدان صبوری به خرج داده و همکاران خود را نیز به صبر، سعه صدر و تحمل نقد مخالف توصیه کند. به کار بردن واژهای چون «کمبود عقل» در شأن رئیسجمهوری نیست.
تیم اقتصادی دولت توان انجام وعدههای روحانی را ندارد
یک روزنامه حامی دولت نوشت رئیسجمهور و رئیس بانک مرکزی در اقدامی هماهنگ ترجیح دادند به آشفتگی بازار ارز و وعدههای خود درباره ساماندهی این بازار نپردازند!
روزنامه جمهوری اسلامی در یادداشتی با عنوان پیام یک بیاعتنایی مینویسد:
بخش زیادی از سخنان رئیسجمهور و رئیس کل بانک مرکزی در مجمع این بانک به تشریح وضعیت کشور از سال 92 به بعد اختصاص داشت و هر دو نفر ترجیح دادند درباره اوضاع چندماهه اخیر بازار ارز و ناکامی دولت در جلوگیری از نوسانات شدید سخن نگویند.
در سخنان رئیسجمهور توجهی به بدهی دائما رو به افزایش دولت و شرکتهای دولتی به شبکه بانکی نشد، درحالیکه یکی از علل افزایش یا حفظ شعب بانکها، جلب منابع بیشتر برای برقراری توازن میان منابع و مصارف در بانکها جهت جبران بدهیهای تسویه نشده شرکتهای دولتی است.
با این حال، روحانی ترجیح داد به قولی که حدود 40 روز قبل در گفتوگوی تلویزیونی به مردم درباره قیمت دلار داده بود، هیچ اشارهای نکند درحالیکه تنها کمی آن سوتر از ساختمان فیروزهای بانک مرکزی، مردم در صفهایی طولانی ایستاده بودند تا از صرافیهای میدان مادر ارز بخرند!
رئیس کل بانک مرکزی هم در تاسی به رئیسجمهور در گزارش مفصلی که از اقدامات انجام شده طی دولت یازدهم ارائه کرد طبق روال همیشگی به کاهش نرخ تورم و ... اشاره داشت.
ولیالله سیف البته به موضوع ارز پرداخت ولی نه درباره شرایط امروز بلکه آنچه به گفته او ثبات ارزی در سال 95 بود.
هماهنگی رئیسجمهوری و رئیس کل بانک مرکزی در بیاعتنایی به نوسانات نرخ ارز طی ماههای گذشته در شرایطی که نه تنها جامعه بلکه رسانههای عمومی و تخصصی هم در این مدت هشدارهای فراوانی در این مورد دادهاند، احتمال اتفاقی بودن این بیتوجهی را به حداقل میرساند و گمانههای دیگری را تقویت میکند. آیا رئیسجمهور به تغییر ترکیب تیم اقتصادی خود در تابستان 97 میاندیشد و ترجیح میدهد هزینه بیشتری بابت وعدههایی که تیم فعلی توان انجام آن را ندارد، پرداخت نکند؟
سکوت وزارت علوم درمقابل کارشکنی علیه مرکز مطالعات انقلاب اسلامی
آیا با سکوت مسئولان وزارت علوم و مراجع نظارتی، مهمترین مرکز مطالعات انقلاب اسلامی به تعطیلی کشانده میشود؟
روزنامه فرهیختگان با طرح این پرسش نوشت: اهمیت مرکز «مطالعات عالی انقلاب اسلامی دانشگاه تهران» از نام آن پیداست؛ مرکزی که یکی از مهمترین مراکز فعال در حوزه مطالعات ویژه انقلاب اسلامی به شمار میرود و وظیفه تولید محتوای غنی در راستای بررسی علمی وجوه مختلف انقلاب اسلامی را دارد؛ مرکزی در دل دانشکده حقوق و علوم سیاسی که به تازگی خبرها حکایت از مشکلاتی برای این مرکز دارد.
درحالیکه برپایه اساسنامه «مرکز مطالعات عالی انقلاب اسلامی دانشگاه تهران» هر تغییری در اساسنامه باید منوط به پیشنهاد شورای سیاستگذاری مرکز و تصویب در هیئت امنای دانشگاه باشد، برخی رسانهها از صادر نکردن احکام شورای سیاستگذاری ازسوی رئیس دانشگاه تهران خبر میدهند وحتی اساسنامه مرکز نیز بدون پیشنهاد اعضای این شورا در هیئترئیسه تغییر کرده است. البته کار به اینجا ختم نشد، چراکه رئیس این مرکز باید طبق اساسنامه و برپایه پیشنهاد اعضای شورای سیاستگذاری مرکز به رئیس دانشگاه تغییر کند، ولی رئیس جدید بنابر پیشنهاد رئیس دانشکده معارف و منطبق بر اساسنامه جدید معرفی شده است؛ این اتفاق در حالی رخ داده که طبق آنچه در اساسنامه آمده، پیشنهاد شخصی برای ریاست این مرکز ازسوی رئیس این دانشکده غیرقانونی به شمار میرود.
البته روابط عمومی دانشگاه تهران نهتنها از این کار دفاع کرده و تغییر اساسنامه را قانونی خوانده، بلکه آن را درجهت «بهبود و افزایش کیفیت و ارتقای جایگاه علمی وگسترش فعالیتهای ملی و بینالمللی مرکز» نیز توصیف کرده است.
دفاع روابط عمومی دانشگاه از تغییرات صورت گرفته در اساسنامه مرکز درحالی است که در عمل این تغییرات باعث سلب جنبه آموزشی مرکز شده و تنزل جایگاه و تبدیل آن به یک مرکز پژوهشی زیرمجموعه یک دانشکده، تبدیل آن از یک مرکز عالی و موسسه نوع 1 زیرنظر مستقیم رئیس دانشگاه به یک مرکز دانی زیرمجموعه معاونت یک دانشکده، حذف اعضای پیوسته و رسمی مرکز از اساسنامه، ارمغان اساسنامه جدید برای مرکز به شمار میرود و در عمل هویت مستقل این مرکز آموزشی و پژوهشی انقلاب اسلامی را از بین برده است.
ممانعت از جذب دانشجو، ممانعت از جذب و فراخوان هیئت علمی، ممانعت از به کارگیری بورسیههای مرکز به عنوان هیئت علمی اقدامات دیگری است که درکنار عدم صدور احکام مدیران گروه مرکز، عدم صدور حکم معاون مرکز، عدم صدور احکام اعضای شورای سیاستگذاری، تغییر اساسنامه مرکز و تغییر رئیس مرکز انجام شده است. پیشبینی 13 پست هیئت علمی در ساختار مصوب مرکز و انجام مصاحبه با سه نفر و تایید آنان از سوی کارگروه بررسی توانایی علمی مرکز و مکاتبه با دانشگاه ازجمله مکاتبه 1395/2/5 درمورد اعلام نیاز به تخصص دکتر شهره پیرانی، همسر شهید رضایینژاد که دستور وزیر وقت علوم، تحقیقات و فناوری نیز پشتوانه آن بود، ولی مانع از جذب این فرد به عنوان عضو هیئتعلمی مرکز شد.
حال باید دید اتفاقات اخیر، وضعیت مرکز «مطالعات عالی انقلاب اسلامی دانشگاه تهران» را به تعطیلی کامل آن میکشاند یا از این مرکز تنها اسمی نمادین را باقی خواهد گذاشت.
جذب سرمایهگذاری خارجی پیشکش لااقل نقدینگی داخلی را سامان میدادید
دولت در حالی ادعای جذب سرمایهگذاری خارجی را داشت که حتی نتوانست نقدینگی در حال افزایش داخلی را هم جذب سرمایهگذاری و تولید کند.
به گزارش روزنامه وطن امروز با وجود 25 میلیارد دلار ارز خانگی و 1400 تریلیون تومان پول در اختیار مردم، هنوز بزرگترین مشکل صنایع تولیدی در کشور سرمایه است. مردم تمایلی برای سرمایهگذاری ندارند و ترجیح میدهند پول خود را به صورت نقد در گاوصندوقها یا به شکل سپردههای بانکی که صرف سفتهبازی و مبادله میشود، نگهداری کنند. دولت هم به جای استفاده از چنین ظرفیتی تمام توان خود را برای جذب سرمایهگذاری خارجی و فاینانس گذاشته؛ این در حالی است که طی سالهای اخیر در بهترین شرایط سرمایهگذاری خارجی در ایران 3 میلیارد دلار یا کمتر از یک دهم نقدینگی در دست مردم بوده است.
در حال حاضر بسیاری از منابع پولی کشور به مسیر تخصیص منابع تولید سرازیر نشدهاند؛ در همینباره محمدرضا ملکشاهیراد، عضو کمیسیون تلفیق گفت: در حال حاضر حدود 1400 تریلیون تومان پول در دست مردم وجود دارد که حتی بیشتر از بودجه سال آینده کشور است اما به دلیل برخی مسائل فرهنگی و همچنین کاهش سرمایه اجتماعی نهادهای دولتی، مردم جرأت سرمایهگذاری در طرحهای تولیدی و اشتغالزا را ندارند و همین عامل سبب شده است مقداری از این پولها یا در کار واسطهگری وارد یا به امید دریافت سود به بانکها سپرده شود.
نماینده مجلس با انتقاد از عملکرد برخی مسئولان در دولتهای مختلف، ادامه داد: در گذشته به دلیل فقدان نظارت و ضعف برنامهریزی، برخی موسسات مالی و اعتباری نقدینگی مردم را جمع کرده و نه تنها آن را در حوزه تولید و ایجاد اشتغال به کار نگرفتند و وارد بازار واسطهگری نکردند، بلکه هزاران میلیارد از داراییهای مردم را به یغما بردند و باعث شدند اطمینان عمومی به نهادهای حاکمیتی به شدت کاهش یابد.
غلامحسین شافعی، رئیس اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران درباره حجم بالای نقدینگی در دست مردم، گفت: حدود 5/3 سال پیش اتاق ایران رسما و کتبا به بانک مرکزی پیشنهاد داده بود در ایران بین 20 تا 25 میلیارد دلار ارز خانگی وجود دارد که اگر بانک مرکزی بتواند برای جلب اعتماد مردم اقدام کند، این ذخایر ارزی میتواند دوباره به چرخه اقتصاد کشور بازگردد اما این کار انجام نشد.
رئیس اتاق بازرگانی ایران گفت: فروش گواهی سپرده یک ساله با سود 20 درصد که تا 2 هفته انجام میشود، در کوتاهمدت شاید بتواند برای کنترل بازار ارز اثرگذار باشد اما صراحتا به بانک مرکزی اعلام میکنیم این تصمیم شماست و برای اجرای آن نظری از بخش خصوصی دریافت نشده است. وی افزود: این 5 درصد سود اضافهای که براساس سیاست بانک مرکزی به گواهیهای سپرده تعلق میگیرد نباید بر دوش فعالان اقتصادی قرار بگیرد و کشیدن جور این 5 درصد با بانک مرکزی است.
عبدالمجید شیخی اقتصاددان نیز میگوید: دولت باید نظام بانکی را اصلاح کند. درباره برجام خطابی نسبت به دولت داریم آنها 5 سال تمام به دولت پیشین هرگونه فحشی را دادند که چرا تورم 34 درصد است و راهحل را برجام بادکنکی معرفی کردند. با برجام، انتظارات کاهنده تورم مردم را افزایش دادند اما بلایی که حالا سر مردم میآید خیلی بدتر است زیرا در دولت قبل هم سرمایهگذاری و هم عرضه فعال بود اما در شرایط کنونی با خوشبینیای که دولت ایجاد کرده است طرف تقاضا بیشتر شده که زیان این موضوع به مراتب بیشتر است.
غرب در پسا برجام از همه چیز دریغ کرد حتی چند لیتر بنزین
دولت تا دیر نشده باید تلنگر توأم با توهین غرب در عدم تأمین بنزین هواپیمای وزیر خارجه را جدی بگیرد و مشی خود را اصلاح کند.
روزنامه جوان با اشاره به عدم تأمین بنزین هواپیمای حامل دکتر ظریف در جریان سفر به مونیخ آلمان نوشت: شاید! اگر چهار سال اول دولت به هوای برجام تا این حد فضای اقتصاد معطل نمیماند و برجام، شاهکلید همه مشکلات از آب تا اقتصاد ترسیم نمیشد و دولت تا این اندازه همه تخممرغهای خود را در سبد برجام پرتاب نمیکرد، این روزها اعترافات پیدرپی مسئولان را درباره «هیچ بودن» برجام نمیشنیدیم و برای چند لیتر بنزین در اروپا تحقیر نمیشدیم و خبرسازی درباره ما و در رسانههای جهان اینگونه نبود!
وقتی میلیونها سطر در توصیف قدرت دیپلماسی سیاسی دولتها تولید میشود و سردیس ظریف را در روز ملی صادرات رونمایی میکنیم، وقتی حل مشکلات اقتصادی را الا و لابد به سرمایههای خارجی و مذاکرات گره میزنیم، بدیهی است که باد برجام با همین سرعتی که بزرگ شده با یک سوزن بخوابد!
وقتی بزرگان نظام در سخنرانیهایشان بارها این موضوع را بیان کردند که نمیتوان به غربیها اعتماد کرد و به مسئولان یادآور شدند، مغموم وعدههای توخالی غرب نشوید اما هر بار این هشدارها و هوشیاریها بیان میشد، برجام به «آفتاب تابان» و «باغ گلابی» تشبیه شد. با ورود یک هواپیماشوها و عکسهای یادگاری گرفته شد و گوسفند ذبح شد!
البته نگارنده منکر افزایش فروش نفت پس از برجام نیست، اما وقتی طرف مقابل گلوگاههای ارزی را بسته و شرکتهای خارجی را به روشهای دیگری ترسانده، چه الزامی به ادامه همراهی با برجام است؟ اظهارات این چند روزه مسئولان و حوادث اخیر درس بزرگی است که شاید در مسیر زمان، باید به مسئولان علاقهمند به غرب آموخته میشد. اکنون این درس باید آنها را به مرحلهای جدی برای درونزایی رهنمون کند، به اقتصاد مقاومتی و تکیه بر توان داخلی، به جوانان برومندی که نه آقازادهای در خارج دارند و نه فامیلی در خارج!
تا دیر نشده این تلنگرها و تحقیرها باید در حوزه اقتصادی جدی گرفته شود و مردم را به بازی گرفت، پیرمردانی را که سخت بر مسندهای مدیریتی خود چسبیدهاند و هیچ تغییری را برنمیتابند، از خوابهای سنگین بیدار کرد.
باید هر چه سریعتر به جای چانه زنی و التماس در حوزه بینالمللی شرایط را برای ایجاد کسب و کار در داخل فراهم کرد، تا صاحبان سرمایهها به جای نگرانی برای حفظ ارزش داراییهایشان و حرکت به سوی بازارهایی چون بازار ارزهای خارجی و سپردهگذاری(هایی که معلوم نیست سود آنها از کجا قرار است تأمین شود) تولید را جذاب کرد و اگر قرار است، پولی چاپ شود به مولدان داده شود، نه اینکه در لابهلای دفاتر بانکها!