به گزارش مشرق، بهمن امسال بود که با دستور مستقیم حجتالاسلام والمسلمین سیدمحمدعلی آلهاشم، نردههایی که صف مسوولان را از مردم در نماز جمعه جدا میکرد، برداشته شد تا دیگر هیچ دیواری بین خدمتگزاران نظام و ملت قرار نگیرد که این اتفاق موجب موج مثبت در جامعه شد.
رویکرد و رفتار مردمی حجتالاسلام آلهاشم در سالجاری پس از انتصاب مورد توجه مردم و رسانهها بوده به طوریکه تجلیل از نخبگان در بین صلاتین در نماز جمعه و پیگیری مسائل خبرنگاران، تردد در شهر با وسایل نقلیه عمومی در اوج آلودگی هوای تبریز، استفاده از تاکسی، بازدید از دانشگاه و صرف غذا با دانشجویان در سلف دانشگاه و حضور در بازی تراکتورسازی و استقلال در ورزشگاه یادگار امام تبریز از رفتارهایی است که به شدت مورد استقبال مردم، رسانهها و فضای مجازی قرار گرفته است.
نخستین حضور یک امامجمعه در سالن تئاتر
نماینده ولی فقیه در آذربایجانشرقی و امام جمعه تبریز چندی پیش هم با حضور در تئاتر شهر تبریز، به تماشای نمایش "گوشهایم را بشنو" نشست.
در توضیح محتوای داستانی «گوشهایم را بشنو» گفته شده این اثر به ابعاد پنهان روحی و روانی انسانهایی میپردازد که در زندگی خود آسیبهای جدی را متحمل شدهاند و امروز انعکاس آن وقایع در تکتک لحظاتشان نمود دارد.
چرا اقدام امام جمعه تبریز مورد توجه قرار میگیرد؟
واقعیت این است که در سالهای اخیر، مسوولان کشور آنقدر به دور خود دیوار چیدهاند که اکنون اینگونه اقدامات شایسته از جنس اقدامی که امام جمعه تبریز انجام داد، اقدامی غافلگیرکننده نامیده میشود.
در واقع این بازخورد نشان میدهد افکار عمومی همچنان تشنه رفتارهای توأم با احترام و درخور شأن انقلاب، نظام و مردم از سوی مسوولان است و این موضوع زنگ هشداری است برای مسوولانی که به طور حداقلی و تشریفاتی با مردم در ارتباط هستند.
بیشتر بخوانید:
به عبارت دیگر، تقویت و استحکام مجاری ارتباطی مسوولان با مردم و ایجاد این اطمینان نزد مردم که مسوولان نیز از جنس آنها هستند و به مشکلات آنها توجه دارند، اقدامی ضروری است که باید بیش از پیش به آن توجه شود.
منظور این است که مشکلات موجود در کشور ایجاب میکند که مسوولان به طور مستقیم در متن زندگی روزمره مردم در اتوبوس، مترو، بازار، دانشگاه، بانک و... حضور پیدا کنند تا با لمس و درک مشکلات مردم تا آنجا که به آنها مربوط میشود، همدلانه برای حل این مشکلات اقدام کنند.
در واقع، افزایش حجم مشکلات مختلف در کشور و انباشته شدن این مشکلات به مدت چند سال متوالی از یک سو و مشاهده نشدن عزم و اقدام جدی از سوی مسوولان برای حل این مشکلات از سوی دیگر، افکار عمومی را به این قضاوت رسانده که گویا مسوولان از مشکلات مردم خبر ندارند.
حتی برخی ادعا میکنند مسوولانی که همه چیزشان تأمین است، چگونه میتوانند به فکر مشکلات مردم باشند.
آنچه گفته شد، صرفاً نقل قولی است از مردم که نگارنده در موقعیتهای مختلف و از زبان افراد متعددی آن را شنیده است و ما اکنون در مقام ارزیابی آن نیستیم.
اکنون بخشی از مردم به این نتیجه رسیدهاند که مسوولان با مسائل و مشکلاتی که آنها به طور روزانه با آن دست و پنجه نرم میکنند، بیگانه هستند. این مسئله، آسیبی اساسی و جدی است؛ زیرا افزایش فاصله میان مسوولان و مردم، سبب میشود که مسوولان در جریان مسائل مردم قرار نداشته باشند که نتیجه این امر، فاصله گرفتن سیاستگذاریها در کشور از مسائل مردم و بیتوجهی به مشکلات آنها است.
مسلم است که این وضعیت، آسیبی جدی برای سرمایه اجتماعی نظام است و برای ترمیم و رفع آن باید مردم احساس کنند که مسوولان از جنس خود آنها هستند و با انجام اقداماتی چون حضور در میان مردم و لمس و درک مسائل مردم، با آنها همدلی کرده و برای حل مشکلات آنها به طور اساسی اقدام کنند.