سرویس سیاست مشرق - امروز فعالیت دو نفر در فضای خبری بیشتر بچشم می آید؛ دونالد ترامپ و محمود احمدی نژاد!
مواضع ترامپ نسبت به ایران و چینش مهره های ضد ایرانی در اطراف خود نشان می دهد او برای ماههای آینده قصد مزاحمتهایی برای ایران دارد.
**اما احمدی نژاد چه میکند؟
در حالیکه چندین ماه است سمت و سوی اعتراضات معیشتی مردم به سمت قوه ی مجریه است، احمدی نژاد و تیمش حمله به قوه قضاییه را شروع کرده اند. چرا؟
عجیب تر اینکه این جماعت اخیرا حمله به کسی را آغاز کرده که محبوب ترین شخصیت ملی و منطقه ای است. سردار قاسم سلیمانی! چرا؟
**اما طرح ترامپ چیست؟
او قرار است چهار ضلعی محاصره کننده ایران را کامل کند: برجام هسته ای، برجام موشکی، برجام علیه فعالیتهای ایران در منطقه و برجام حقوق بشری.
برجام هسته ای ماموریت اجرای تحریمهای فلج کننده و وازدگی مردم را داشت. برجام سازان خارجی می خواستند به مردم ایران بگویند حکومت شما نمی تواند مشکلات شما را حل کند. احمدی نژاد و جماعتش هم در نامه نگاریها و سخن پراکنی هایشان تمام کاسه کوزه ها را بر سر نظام و ناکارآمدیش شکسته اند.
آیا اخم گروهک بهاری این روزها به سردار سلیمانی که در لابلای آن، یاد آوری مخالفت این گروهک با حضور ایران درمنطقه هم هست، سیگنال به امریکا نیست که می خواهد پرونده ی مقابله با حضور ایران در منطقه را فعال تر کند؟
یادداشتهای دیگری از حجت الاسلام ثقفی:
در آینده قوه ی قضاییه هم هدف حمله ی حقوق بشری سنگین تری از سوی امپراطوری خبری استکبار قرار خواهد گرفت. امریکا در این زمینه نیز نیازمند بهانه های بیشتر است. آیا گروهک بهار با تغییر ریل از عدالت به اصلاحات و آزادی و گسیل دادن هواداران عصبی و یاران جاه طلبش بسوی زندانها می خواهد این ماموریت را انجام دهد؟
گروهک مهرورزان امروز با تندترین شعارها علیه حاکمیت، وعده سرنگونی ظالمان را در آینده ی نزدیک سر داده است. این جماعت با چه اطمینانی چنین پیش بینی می کند؟ این اخبار غیبی یا محصول ارتباط یا جنیان است یا ملهم از اتاقهای فکر و برنامه ریزی براندازان ماوراء مرزها یعنی شیاطین جن یا انس!
**اما یک سوال. آیا این تحلیل، گروهک بهار را مامور و مزدور می داند؟
لازم نیست بدون سند چنین حکمی کرد. البته قرائن زیادی وجود دارد که نشان می دهد دشمن مدتهاست در دستگاه محاسباتی رهبر این گروهک نفوذ کرده است. اما می توان گاه بدون چنین وابستگی هم تکمیل کننده ی داخلی پازل دشمن بود و خانه های جدول کلمات متقاطع آنها را به ادعانامه ای علیه عزت و امنیت و استقلال کشور تبدیل نمود. در مورد این گروهک باید به مجموعه عقاید موهوم و خیالی اینها در باره مهدویت وسرابی که در افق می بینند توجه داد. این جماعت روی همین پایه های سست، برای خود رسالتی تاریخی می بیند و نقش بر آب می زند.
اگر انگلیسیها در فکر استحاله روحانیت و نفوذ تا بالاترین سطوح نظام و جایگزینی مهره های خود در اعماق راهبردی نظام دینی هستند، اما گاوچرانهای امریکایی چندان قدرت و حوصله ی این قدر فکر و طراحی را ندارند بنابراین براندازی حکومت با مدل عراقی گزینه محبوب آنهاست.
از نظر اینان، ایران برای رسیدن به بلوغ زمینه سازی ظهور باید از قید روحانیت که نقش تاریخی اش پایان یافته رها شود. در این مرحله اگر این گروهک اتفاقا با امریکا در حذف روحانیت هم سو شود اشکالی ندارد. آنها آنقدر به حقانیت خود مطمئن هستند که بر این اتهام می خندند. بنابراین اگر این اتفاق تاریخی با نقش پذیری امریکا هم انجام شود مهم نیست. همانطور که این گروهک کجفکر حضور داعش در منطقه شام را بشارتی بر نزدیک شدن به حوادث مقارن ظهور در شام می دانست و از آن استقبال می کرد.
اگر انگلیسیها در فکر استحاله ی روحانیت و نفوذ تا بالاترین سطوح نظام و جایگزینی مهره های خود در اعماق راهبردی نظام دینی هستند، اما گاوچرانهای امریکایی چندان قدرت و حوصله ی این قدر فکر و طراحی را ندارند بنابراین براندازی حکومت با مدل عراقی گزینه ی محبوب آنهاست.
بدیهی است نقشه ی راه انگلیس که می خواهد بازی شطرنج با انقلاب را تا مات کردن نظام ادامه دهد در مقابل گوریلهای امریکایی که عادت دارند زیر میز شطرنج بزنند مطلوب نیست. براندازی با اتکا به قدرت نرم طبق الگوی انگلیسی اروپایی و هم پیمانهای داخلی موجب بقای نظام اما استحاله آن خواهد شد. این جماعت از تعجیل در فرج، عجله در گرفتن حاکمیت و نگه داشتن آن به هر قیمت را فهمیده اند. بنابراین الگوی انگلیسی به مذاق آنها سازگار نیست. اما در مقابل این خط مشی، الگوی امریکایی تکیه بر قدرت هوشمند را که ترکیبی از قدرت های نرم و نیمه سخت و سخت است به عنوان گزینه های روی میز همواره در نظر دارد و البته همواره با توجه به روحیه ی امریکایی، یک میل درونی شدید برای برخورد سخت و اشغال و براندازی در صورتی که موانع داخلی بر طرف شود در آنها وجود دارد. تجربه ی ندانم کاریهای امریکا پس از اشغال نشان داده معمولا در کشور اشغال شده خلأ قدرتی ایجاد می شود و به این ترتیب امریکاییها نقششان با براندازی حکومت ولایت فقیه پایان می یابد و در ایران هم جز این جماعت کسی یارای جمع کردن کشور و پیشبرد آن به سوی پیشرفت و آماده سازی ظهور را ندارد!
در همین زمینه بخوانید:
انتشار متن حکم بقایی چه مواردی را آشکار میکند؟
مایل نبودم و شاید فکر نمی کردم به عنوان یکی از حامیان احمدی نژاد روزی به چنین تحلیلی برسم. احمدی نژاد روزی سوار بر امواج حمایتهای مردمی و نیروهای انقلابی در دهه ی هشتاد در حال خوش درخشیدن بود اما افسوس که ضعفهای گوناگونش که ریشه در دو ضعف عمده ی معرفتی وتربیتی داشت، رشد کرد و به همراه نفوذ دشمن در اطراف وی به عنوان یک احتمال بسیار قوی، در کنار بد رفتاری غیر موجه دو جناح عمده با او ، کسی را که روزی نزدیکترین فرد به امام جامعه بود و محبوبترین دولت پس از انقلاب را داشت و می توانست فراتر از رئیس قوه مجریه همچون بازو و شمشیر رهبر، موانع انقلاب را کنار بزند، تبدیل به لیدر یک گروهک منزوی و منحرف نمود که امروز با تکیه بر نابسامانی داخلی که خود او ریشه های آن را می داند که چیست و از یک مقطع او هم در این نابسامانی شریک بود، چشم بر سناریوهای خارج از مرزها برای رسیدن به قدرت دوخته است. در باره ی این سقوط آزاد حیرت آور باید تازه از این پس تحلیلها و گفتگوهای منصفانه، جامع و عمیقی را شروع کرد. اما با اسف ما همیشه حتی پس از حادثه هم رغبتی برای عمق کاوی ، تجربه اندوزی و عبرت گیری نداریم.
*حجت الاسلام علی ثقفی