به گزارش مشرق، بی شک روند آماده سازی تیم ملی در سال 97 و بازی هایی که تیم ایران در مسیر بازی های جام جهانی ، بهتر از همه ادوار بعد از انقلاب است. بازی با تیم هایی که می توانند ایران را برای حضور در گروه مرگ آماده کنند. ترکیه ، یونان ، تونس ، الجزایر و لیتوانی . این ها تیم هایی هستند که کی روش اعتقاد دارد حتی بیشتر از بازی با برزیل یا ایتالیا به کار تیمش می آمدند. از یاد نبریم همان طور که مسعود شجاعی گفته بود ، ایران 4 سال قبل و در بازی های جام جهانی برزیل یک ویژگی بزرگ داشت. اینکه اصلا از هیچ حریفی نمی ترسید و به قول کاپیتان ، این بار تیم ملی مان از ان تیم خیلی جسور تر و شجاع تر است!
حالا این تیم را کی روش به سبک 4 سال قبل قصد دارد با همان فرمول بسازد اما بحث دیگر بحث کیفیت تیم ها نیست. بحث نحوه انتخاب تیم هاست. اینکه آیا همه چیز شفاف بوده است؟ رسوایی دعوت از سیرالئون ، بد ضربه ای به فدراسیون فوتبال ایران زده است. درحالی که تاج در این باره سکوت کرده ، حالا گروهی از خبرگزاری ها پرونده را پیگیری خاص می کنند. حالا ایجنتی ادعا کرده برای بازی ایران با این تیم حاضر بوده پول هم بپردازد اما حالا این ایران است که پول پرداخته. بحث بازی با سوئیس که رایگان از ایران میزبانی می کرده و ما نپذیرفتیم. ماجرای بازی با سیرالئون و کلی ابهام دیگر این روزها درباره تیم ملی سر زبان ها است و فدراسیون خیالی برای ابهام زدایی ندارد.
این درحالی است که در چارت تیم ملی که ریاست سازمان تیم های ملی آن را دبیرکل فدراسیون بر عهده دارد و همین حالا هم محمدرضا ساکت به عنوان نماینده تام الاختیار تاج در کنار بچه های تیم است ، جایگاهی وجود دارد به عنوان مسئول چیدمان بازی های دوستانه. اینکه مسئول این پست بازی ها را انتخاب می کند . درست یا غلط ، تاج و دوستانش این اعتماد را کرده اند و این مسئولیت را پذیرفته اند اما در شرایطی که انتقادها بالا گرفته ، سکوت کرده اند. توضیحی نمی دهند اگر تخلفی شده ، چرا برخوردی نمی کنند و اگر همه چیز بر وفق مراد است چرا بیانیه ای رسمی نمی دهند تا از تیم ملی حمایت کنند.
حالا دیگر خبر از بازجویی افراد به میان آمده است. کار به جایی رسیده که بزرگانی مثل مهدی مهدوی کیا لب به انتقاد گشوده اند و این فضای سکوت تنها شرایط را بدتر می کند. مثل موریانه بدنه محبوبیت تیم ملی و سرمربی اش را می خورد. بیایید یک بار دیگر اتفاقات سال 200 را در ذهن مرور کنیم. دوره ای که با همین پرتغال همگروه بودیم و بازی اول مان هم اتفاقا با مکزیک بود و گروهی به مراتب ساده تر از این تیم داشتیم.
تقریبا همه این انتقادها آن روزها هم بود. انتقاد از سرمربی را خیلی ها حتی از درون تیم آغاز کرده بودند.
رسانه های ارزشی مثل کیهان ورزشی گیرشان این بود که چرا یک اجنبی روی نیمکت باشد. مجید جلالی به احمدی نژاد نامه زده بود علیه ویچ های بی مصرف. ایران ورزشی می گفت تیم برانکو زشت فوتبال بازی می کند. علی کریمی ، مهدی مهدوی کیا و وحید هاشمیان به ول دایی توی چشمش نگاه می کردند و پاس نمی دادند. علی کریمی رسما به برانکو شدیدترین انتقادها را از درون تیم وارد می کرد و مجموع این اتفاقات شد بازی ایران و مکزیک. گل که خوردیم ، کاخ موریانه زده برانکو ، یکباره فرو ریخت. این اما فقط برانکو نبود که آن روز فرو ریخت در حقیقت او کمترین آسیب را از آن حادثه دید. این فوتبال مان بود که یک دهه درجا زد تا درست روزی که کی روش بیاید.
ما باز به همان مسیر می رویم متاسفانه. این الگو دقیقا همان نقشه راه است. با همان مختصات . جزئیاتی که نادیده گرفته می شوند تا باز محبوبیت تیم ملی را برای مردم بکشیم و بعد آن حادثه شوم برای مان تداعی شود.