ماموران كلانتري رازي تهران ساعت يك بامداد 22 آذر سال گذشته از طريق مركز فوريتهاي پليسي در جريان كشف جسد يك مرد ميانسال در يك پرايد در خيابان قزوين قرار گرفتند. ماموران با حضور در محل جنازه، فردي حدودا 45 تا 50 ساله را در حاليكه داخل يك پتوي مسافرتي پيچيده شده بود، در صندلي عقب خودرو مشاهده و بازپرس كشيك ويژه قتل را باخبر كردند.
فرزندان مقتول پس از شناسايي جسد پدرشان در اظهارات خود به كارآگاهان گفتند: «از حدود يك سال پيش پدرمان به خاطر اعتياد شديد به مصرف مواد، از خانه خارج شد و آخرين خبري كه از او داشتيم، اين بود كه وي در طول اين مدت مسافركشي ميكرد و شبها نيز داخل ماشين ميخوابيد.»
كارآگاهان اداره دهم در ادامه تحقيقات يك مشاور املاك در منطقه دروازه غار را شناسايي كردند كه مقتول در اوايل تابستان سال 89، از طريق آن يك اتاق در منطقه «دروازه غار» اجاره كرده بود. با شناسايي محل سكونت مقتول كه علي آنجا را به مكاني براي مصرف موادمخدر تبديل كرده بود، كارآگاهان اطلاع پيدا كردند در طول مدتي كه مقتول در اين محل زندگي ميكرد، زني حدودا 50 ساله نيز به اين مكان تردد داشت.
افسران جنايي كه فهميده بودند علي به پاركهاي دروازه غار رفت و آمد داشته، احتمال دادند وي در يكي از همين پاركها با زن ناشناس آشنا شده است، به همين دليل اين اماكن را تحت نظر گرفتند و هويت آن زن به نام سيمين فاش و معلوم شد اين فرد 55 ساله نيز مانند قرباني به مصرف كراك اعتياد دارد و آنها به واسطه مصرف مشترك مواد با يكديگر آشنا شدند و پس از آنكه مقتول اتاق كوچكي را براي خود كرايه كرده بود، در اين مكان مواد مصرف ميكردند.
كارآگاهان با اين فرضيه كه قتل علي به احتمال بسيار زياد با سيمين مرتبط است، ضمن هماهنگي با مقام قضايي شناسايي و دستگيري اين زن را در دستور كار خود قرار دادند و در حاليكه هيچگونه نشاني مشخصي از محل سكونت او وجود نداشت، موفق به شناسايي خانه يكي از فرزندان وي به هويت ميثم در ميدان گمرك شدند.
اين جوان 19 ساله وقتي تحت بازجويي قرار گرفت به كارآگاهان گفت: «پس از آنكه متوجه شدم مادرم با مرد ديگري آشنا شده است با وي درگير شدم و به علت آنكه نميتوانستم اين وضعيت را تحمل كنم و كار ديگري هم از دستم بر نميآمد، تصميم گرفتم خانه را ترك كنم و پس از آن نيز هيچ اطلاعي از مادرم يا موضوع قتل ندارم.»
پليس در گام بعدي نشاني خانهاي در منطقه دروازه غار را به دست آورد كه سيمين در آنجا زندگي ميكرد. ماموران وقتي به اين محل رفتند، فهميدند زن ميانسال و يكي از پسرانش به نام سعيد با هم زندگي ميكردند و از زمان وقوع قتل خانه را تحويل داده و به مكان ديگري نقل مكان كردهاند. با زيرنظر گرفتن محلهاي تردد سيمين بالاخره اين زن ساعت 14:30 دقيقه روز چهارشنبه هفته گذشته وقتي براي تهيه مواد به يك پارك رفته بود، شناسايي و بازداشت شد.
كارآگاهان اداره دهم در ادامه تحقيقات و با توجه به اعتياد سيمين به مصرف موادمخدر، محلهاي تردد وي را در پاركهاي منطقه دروازه غار مورد شناسايي و اين مناطق را تحت مراقبتهاي نامحسوس خود قرار دادند و سرانجام در ساعت 14:30 روز چهارشنبه در حاليكه سيمين. ع براي تهيه مواد به يكي از اين پاركها مراجعه كرده بود، وي را دستگير و به اداره دهم منتقل كردند.
با انتقال سيمين به پليس آگاهي وي پس از دقايقي پسر خود، سعيد را به عنوان قاتل معرفي كرد و نيم ساعت بعد اين جوان 33 ساله در چهارراه مولوي بازداشت و به اداره ويژه مبارزه با قتل پليس آگاهي منتقل شد.
سعيد در بازجوييها ضمن اعتراف صريح به نزاع و درگيري منجر به قتل، به كارآگاهان گفت: «شش ماه بود كه علي با مادرم آشنا شده بود و با همديگر ارتباط داشتند تا اينكه چند روز قبل از حادثه، در حاليكه من به همراه دختر كوچكم در كوچه محل سكونتمان در منطقه ميدان غار در حال عبور بوديم، ناگهان علي در حاليكه مادرم نيز در ماشين نشسته بود به سرعت از كنار ما عبور كرد و نزديك بود با دخترم تصادف كند. از آن روز عصبانيت من از علي بيشتر شد تا اينكه در روز حادثه او را مجددا سر كوچه و در خودرو ديدم؛ بلافاصله به سمت ماشين رفتم و سوار شدم و به دليل رفتار چند روز پيش به او اعتراض كردم، اما علي به جاي عذرخواهي شروع به فحاشي كرد و ما با يكديگر درگير شديم.
*20 هزار شاكي عليه مجرمان اينترنتي
سردار عليرضا اكبرشاهي در جمع خبرنگاران گفت: اوايل آذرماه به دنبال شكايتهاي مردمي در ارتباط با اين كه پس از تماشاي مسابقات شبكههاي ماهوارهاي و اينترنت به سوالهاي آنها از طريق پيامك پاسخ داده و در ادامه پيامكهايي مبني بر برنده شدن پلاك طلا يا لوازم خانگي دريافت و 32 هزار تومان پول به شماره حسابي واريز كرده، اما هدايايي تحويل نگرفتهاند، ماموران فتاي استان البرز تحقيقات خود را آغاز كردند.
دختر جوان راز كلاهبرداريها را برملا كرد
متهم با انتقال به پليس فتاي استان البرز در بازجويي گفت: در شركتي تبليغاتي كار ميكنم. مدير شركت كه مردي به نام عارف است، چند ماهي است من و 2 دختر ديگر را استخدام و دفترچه حساب بانكي به نام ما افتتاح كرده است.
متهم اضافه كرد: مدير شركت ـ سركرده باندـ با تبليغ در مورد مسابقات و طرح سوالهايي در سايتهاي اينترنتي و ماهواره، افراد را فريب ميداد و با عنوان اين كه آنها برنده جايزه شدهاند، براي تحويل جوايزشان از آنها پول ميگرفت. وقتي پولها به حساب ما واريز ميشد، عارف آنها را برميداشت و به حساب خودش منتقل ميكرد.
*دستگيري زنداني كلاهبردار
اكبرشاهي همچنين با اشاره به دستگيري يك مرد كه از داخل زندان از مردم كلاهبرداري ميكرد، گفت: چندي پيش مردي با حضور در پليس آگاهي استان البرز از مردي به اتهام كلاهبرداري ميليوني شكايت كرد.
وي افزود: در تحقيق از شاكي معلوم شد مردي با او تماس گرفته و با معرفي خود به عنوان پزشك به وي سفارش كالا داده و گفته پول آن را قبل از ارسال محموله از طريق عابربانك پرداخت ميكند.
در همين موقع كارگر وي براي دريافت پول اقدام ميكند كه مرد خريدار تلفني از او ميخواهد تا زبان دستگاه را به انگليسي تغيير دهد تا پول سريعتر واريز شود. در ادامه شاكي پس از بررسي حساب خود متوجه شده، پول از حسابش خارج شده و خريدار كلاهبردار بوده است.
فرمانده انتظامي استان البرز يادآور شد: در پي اين شكايت تحقيقات آغاز شد تا اين كه افراد ديگري نيز با حضور در مركز پليس شكايتهاي مشابهي را مطرح كردند.
در ادامه تحقيقات معلوم شد شماره حسابي كه پولهاي دزديده شده به آن واريز شده، متعلق به يك زنداني به نام محمد است.
با شناسايي مرد كلاهبردار در زندان، وي به پليس آگاهي منتقل و بازجويي شد. در بررسي سوابق كيفري متهم معلوم شد او به اتهام سرقت مسلحانه و قتل شبهعمد 7 سال است در زندان به سر ميبرد.
*جراحي زيبايي جان دختر جوان را گرفت
*دردسرهای جادوگری مادر برای دختر دانشآموز
جادوگری مادر یک دختر دانشآموز که موجب متلکپرانیهای همکلاسیهایش شده بود، وی را پشت میلههای بازداشتگاه انداخت.
وقتی زنگ مدرسه خورد، دختر گریان نزد پلیس رفت و ادعا کرد مادرش به دروغ رمالی میکند و دیگران را گول میزند. چندی پیش یکی از همکلاسیهای «رعنا، 16 ساله» به دوستانش گفت مادرش نزد یک رمال رفته بود تا فال بگیرد و وقتی دیروز به مدرسه آمده بود تا وی را همراه خود به خانهشان ببرد با دیدن رعنا، وی را شناخته و گفته مادرش جادوگر است.
وی افزود: مامان ساناز ابتدا نزد همه کسانی که وی را میشناختند ادعا کرد نزد یک استاد فالگیر و جادوگر آموزش میبیند و همزمان شروع کرد به فال قهوه گرفتن. روزهای نخست یک سرگرمی بود و من خوشم میآمد تا اینکه پول خوبی به جیب مادرم رفت و زندگیمان بهتر شد.
بر اساس این گزارش، پس از سپرده شدن وثیقه زن جادوگر آزاد شد و در حال حاضر با توجه به عدم وجود شکایت از سوی مشتریان سادهلوح، کیفرخواست از لحاظ جنبه عمومی صادر شده و بزودی ساناز در دادگاه جزایی عمومی بعثت تهران محاکمه خواهد شد.