به گزارش مشرق، «حسین شمسیان» در یادداشت روزنامه «کیهان» نوشت:
جمعی از مدیران دولتی در نخستین روز کارشان در سال ۹۷ با رئیسجمهور دیدار کردند. معمولا در این دیدارها حرفهای مهمی مطرح میشود که به نوعی جهتگیری گوینده را در سال پیش رو نشان میدهد. اما از آن جلسه خبر آمد که رئیسجمهور محترم با اشاره به برخی مباحث پیرامون پیامرسان تلگرام گفته است: «که کام مردم را با اینگونه حرفها تلخ نکنید، در فضای بحران بیکاری تیشه به ریشه اشتغال نزنید»!
جمله منتشر شده از رئیسجمهور محترم چند پیام مهم دارد از جمله اینکه رئیسجمهور علیرغم همه ادعاها و آمارهای قبلی، اقرار دارد که در موضوع بیکاری بحران داریم. این پذیرش حقیقت را باید به فال نیک گرفت. نکته دوم اینکه تلخ نشدن کام مردم برای ایشان بسیار مهم است و مراقب است تا این اتفاق نیفتد. اکنون که چنین است و رئیسجمهور تا این اندازه به شیرینکامی مردم اهتمام دارند، خوب است بررسی کنیم چه چیزهایی در عالم واقع کام مردم را تلخ میکند و سهم شخص رئیسجمهور در این تلخکامیها چقدر است، شاید ایشان در آن موارد هم سخنی داشته باشد!
جمله منتشر شده از رئیسجمهور محترم چند پیام مهم دارد از جمله اینکه رئیسجمهور علیرغم همه ادعاها و آمارهای قبلی، اقرار دارد که در موضوع بیکاری بحران داریم. این پذیرش حقیقت را باید به فال نیک گرفت.
۱- در روزهای تعطیل سال نو، دلار از مرز۵ هزار و ۲۰۰ تومان عبور کرد! هم اکنون یورو حدود ۶ هزار و ۲۰۰ تومان است و پوند حدود ۷ هزار و یکصد تومان! روزی که آقای روحانی دولت را در دست گرفت، دلار حدود ۳هزار و ۳۰۰ تومان بود. اکنون آیا رشد حدود ۶۰ درصدی دلار و بیارزش شدن روزافزون پول ملی، کام مردم را تلخ نکرده است!؟ اینکه یک مسافر ایرانی در سفر زیارتی به عراق با سرشکستگی متوجه شود که فروشگاههای عراقی به دلیل کاهش ساعتی ارزش پول ما، اسکناس ایرانی را قبول نمیکنند، کام مردم را تلخ نمیکند!؟ آقای رئیسجمهور قبلا ریشه افزایش قیمت دلار در دولت دهم را بیسوادی، خودرأیی و عدم توجه به نظرات اقتصاددانان اعلام کرده بود.
آیا اکنون هم علت را همانها میدانند!؟ خوب است به آقای رئیسجمهور یادآوری شود که کاهش ۶۰ درصدی ارزش پول ملی در زمان گشایش همه پیامرسانهای داخلی و خارجی رخ داده و اگر قرار بود این چیزها برای اقتصاد کشور کاری کند، شاهد وضع اسفبار کنونی نبودیم. با منطق آقای رئیسجمهور، الان باید یک دلار ۵۰۰ تومان میشد نه ۵ هزار تومان! اما میدانیم که اینها همه حاشیه است و یقینا ده تلگرام دیگر هم نمیتواند دلار را یک ریال ارزانتر کند.
۲- آقای رئیسجمهور نگران اشتغال در تلگرام هستند و دلشان شور این «سرکار» رفتن مردم را میزند اما توضیح نمیدهند که با یک و نیم میلیارد دلاری که از صندوق توسعه ملی برای ایجاد اشتغال روستایی برداشت شد چه کردند!؟ شهریور سال قبل بود که معاون توسعه روستایی و مناطق محروم ریاست جمهوری از اجرای قانون برداشت ۱/۵ میلیارد دلار از صندوق توسعه ملی برای بهبود کسب و کار و ایجاد اشتغال در مناطق روستایی، عشایری و شهرهای زیر ۱۰ هزار نفر از اول مهر ۹۶خبر داد.
خوب است به آقای رئیسجمهور یادآوری شود که کاهش ۶۰ درصدی ارزش پول ملی در زمان گشایش همه پیامرسانهای داخلی و خارجی رخ داده و اگر قرار بود این چیزها برای اقتصاد کشور کاری کند، شاهد وضع اسفبار کنونی نبودیم.
این مبلغ معادل ۷۸ هزار میلیارد ریال است و میتواند تحولی مهم در بخش اقتصاد روستایی ایجاد کند. این مبلغ هنگفت در اختیار دولت بوده است، نه به تحریم ربطی داشته و نه نیازی به سرمایهگذار خارجی داشتهایم و خلاصه نه هیچ چیز دیگر! پول هست، مردم منتظر هم هستند، آدرس بدهید با این ۷۸هزار میلیارد پول در کدام روستاها چند شغل ایجاد شده است!؟ آیا اینکه معلوم نیست این پول هنگفت برداشته شده از صندوق توسعه ملی، به جای ایجاد اشتغال، کام چه کسی را شیرین کرده، کام مردم را تلخ نمیکند!؟
۳- جناب رئیسجمهور حتما از واردات گسترده بنزین مطلع هستند. همینطور از آلودگی بیسابقه هوای تهران و بسیاری از کلانشهرها در زمستان گذشته (۶۰ روز از سه ماه زمستان هوای تهران آلوده بود!) حتما با خبر هستند که امسال برای اولین بار شهر تهران در تعطیلات عید، تنها یک روز هوای پاک داشته است! به یاد بیاورید که در آغاز دولت یازدهم، چه جنجالی علیه «بنزین پتروشیمی» به راه افتاد و منشا همه آلودگیها همان بنزین اعلام شد و با آن بهانه، دست دلالان برای واردات بنزین بیکیفیت و معروف به «پاتیلی» به کشور باز شد که گویا هنوز هم ادامه دارد!
بعدها رئیسجمهور پالایشگاهی افتتاح کرد و اعلام نمود که نه تنها در تولید بنزین خودکفا شدیم، که توان صادرات را هم داریم! اما اکنون ۴ و نیم میلیارد لیتر بنزین به کشور وارد میکنیم! ماجرا چیست و چه دستی در کار است؟ آیا این چیزها کام مردم را تلخ نمیکند!؟ آیا اینکه کشور اول دارنده گاز جهان، با همه وجود «وابسته به بنزین وارداتی» است، مایه ننگ و تلخکامی نیست!؟ خوب است آقای رئیسجمهور همزمان با نگرانی برای تلگرام، توضیح بدهند که در دولت ایشان چه کار مهمی برای بهرهمندی مردم از گاز ارزان و در حد رایگان به جای بنزین وارداتی و آلاینده صورت گرفته است؟ آیا درست است که منافع عدهای، باعث کم مهری به جایگزینی سوخت گاز در کشور شده است!؟ این قضیه احیانا کام مردم را تلخ نمیکند!؟
به یاد بیاورید که در آغاز دولت یازدهم، چه جنجالی علیه «بنزین پتروشیمی» به راه افتاد و منشا همه آلودگیها همان بنزین اعلام شد و با آن بهانه، دست دلالان برای واردات بنزین بیکیفیت و معروف به «پاتیلی» به کشور باز شد که گویا هنوز هم ادامه دارد!
۴- طبق ماده ۲۹ قانون برنامه ۵ ساله ششم، دولت مکلف بود تا پایان اسفند ۹۶ سامانهای راهاندازی کند که مردم به صورت آنلاین، همه دریافتی مدیران تحت هر عنوانی اعم از حقوق و پاداش و... را ببینند. این تکلیف صریح قانونی در دولت بر زمین ماند و شخص رئیسجمهور بهعنوان فرد متعهد در برابر قانون اساسی و مردم، مسئول آن است. آیا در دولت کسانی هستند که دریافتیهای کلان و خاص دارند و نگرانند مردم از آن مطلع شوند!؟ آیا اینکه دولت علیرغم آن همه ادعای شفافیت، حاضر نیست ابتداییترین قدم را در این راه بردارد، کام مردم را تلخ نمیکند!؟ یعنی آقای رئیسجمهور تصور میکند که مردم نجومیبگیران را میبینند، حرامخواران و غارتگران را میبینند، میبینند که سخنگوی دولت آنها را ذخیره نظام مینامد! اما شادکامند!؟ این تلخکامی مستقیما به قانونشکنی دولت برمیگردد و با حاشیهسازی هم شیرینکامی حاصل نمیشود.
۵- مردم به یاد دارند که دولت در سال ۹۲ با پروژه دریاچه ارومیه چه کرد و چه قولها داد. از آن سال تاکنون چند هزار میلیارد بودجه برای این پروژه مهم به تصویب رسیده است اما چندی قبل اعلام شد که دریاچه در وضعیت بدتری قرار دارد و سطح آب آن ۲۷ سانتیمتر عقبنشینی هم داشته است! خوب است مردم عزیز بدانند که تا سال ۹۵برای احیای دریاچه ارومیه، از محل صندوق توسعه ملی ۹۴۳ میلیارد تومان برداشت شده و در همین مدت در بودجههای سنواتی(با تفاوتهایی در تخصیص) ۲۷۶۵ میلیارد تومان به تصویب رسید. جمع این ارقام ۳ هزار و ۷۰۳ میلیارد تومان شده است و به قول ظریفی، اگر با این پول، آب معدنی خریده بودند، اکنون دریاچه ارومیه احیا شده بود!
اکنون آیا آقای رئیسجمهور احتمال نمیدهد که در اثر آن همه وعده عملی نشده و حرفهای غیر کارشناسی و تبلیغاتی در ایام انتخابات، در اثر خشکتر شدن دریاچه ارومیه، کام مردم تلخ شده و قایقسواری معاون اول محترم ایشان در تعطیلات شاد و مفرح نوروزی بر روی باقیمانده آن دریاچه هم نمیتواند کامی را شیرین کند!؟
۶- حتما به خاطر دارید که در آغاز دولت یازدهم، کل نقدینگی کشور حدود ۴۲۰ هزار میلیارد تومان بود. آن زمان مقامات دولتی مدعی بودند آن میزان نقدینگی و بخصوص تزریق آن به مسکن مهر، تورمزا بوده است و بعد هم عددسازی شد و تورم بیش از آنچه بود اعلام شد! اکنون نقدینگی کشور بیش از سه برابر رشد کرده و به رقم عجیبی بالغ بر ۱۲۵۰ هزار میلیارد تومان رسیده است! (اشتباه نخواندید، دوبار باید هزار را بخوانید!) آقای رئیسجمهور خوب است پاسخ بدهند که این پول سبب شادکامی مردم شده یا تلخکامی آنها!؟ در کدام پروژه و طرح کلان ملی بکار گرفته شده که کسی اثری از آن نمیبیند!؟ به کدام صنعت و تولید تزریق شده که شکوفایی آن را ملاحظه نمیکنیم!؟ مسکن مهر که مزخرف بود و در دولت شما تعطیل شد، کدام مسکن را با اینهمه پول ساختید که کام مردم و مستاجران را شاد کنید!؟
اکنون آیا آقای رئیسجمهور احتمال نمیدهد که در اثر آن همه وعده عملی نشده و حرفهای غیر کارشناسی و تبلیغاتی در ایام انتخابات، در اثر خشکتر شدن دریاچه ارومیه، کام مردم تلخ شده و قایقسواری معاون اول محترم ایشان در تعطیلات شاد و مفرح نوروزی بر روی باقیمانده آن دریاچه هم نمیتواند کامی را شیرین کند!؟
۷- از دولت یازدهم تا کنون، یک پروژه جدید به مشکل بیکاری کشور اضافه شد و آن اینکه قبلا، دولتها درگیر ایجاد شغل برای نیروهای جوان و تازهوارد به بازار اشتغال بودند اما از دولت یازدهم، با تعطیلی پی در پی و وحشتناک مراکز تولیدی، مشکلاشتغال مجدد کارگران بیکار هم به ماجرا اضافه شد. آقای رئیسجمهور توضیح بدهد که این موضوع کام مردم را تلخ نمیکند!؟ خوب است بدانید تنها در طول دولت یازدهم بیش از ۳۰ برند مشهور و سابقهدار ایرانی تعطیل شد. داروگر با ۹۰ سال سابقه، ارج، قدیمیترین تولیدکننده لوازم خانگی، آزمایش، رقیب خوشنام ارج، قند ورامین با ۳۰۰ کارگر، دهها کارخانه کاشی و سرامیک، روغن نباتی قو، پارس الکتریک و...تنها بخشی از این خیل عظیم بودند!
در مقابل، تسهیلات بانکی به دست کسانی میرسید که تنها روی کاغذ تولیدکننده بودند! اما به جای همه آن تعطیل شدهها، تا دلتان بخواهد در همین سالها تولید ملی زیر بار واردات وحشتناک کالاهایی که در داخل هم تولید میشد کمر خم کرد و قاچاق از مبادی رسمی و غیر رسمی، تولید کنندگان را به خاک سیاه نشاند. واردات سالانه حدود ۵۰ میلیارد دلار کالا به کشور، امید هر تولیدکنندهای را نا امید میکند، بخصوص وقتی بدانیم بیش از ۶۰ درصد این واردات، کالاهایی در رقابت و مشابهت با تولیدات داخل هستند! باز قصه وقتی تلختر میشود که بدانیم وزارت صنعت حاضر نیست لیست این ۶۰ درصد را که حدود ۲۰۰ قلم کالاست، آشکار کند و حتی در اختیار نمایندگان مجلس بگذارد! آیا منافع خاصی برای عدهای خاص در کار است که قیمت آن نابودی تولید ملی و بیکاری جوانان ایرانی است!؟ این چیزها ممکن است خاطر رئیسجمهور را مکدر نکند و تلخکامی به بار نیاورد، اما آیا کام مردم را هم تلخ نمیکند!؟
چه خوب بود رئیسجمهور محترم که نگران تلخکامی مردم است، از این موضوعات(که البته مشتی از خروار بود) شروع میکرد. اما اظهار نظر ایشان در همان دیدار نوروزی، گویای چیز دیگری است و باید گفت: «سالی که نکوست، از بهارش پیداست»!