به گزارش مشرق، حسین ملائک در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: تجربه یک سال گذشته با آقای ترامپ نشان داد که دیگر دیپلماسی تبسم و چهره، توییت و کنفرانس و سخنرانی در مجامع بین المللی و اندیشکده ها، استفاده از سخنگویان دولت و وزارت خارجه و تبلیغاتی اینچنین کارآمد نیست. ترامپ خودش یک تنه با همه دنیا با این روش ها در حال مقابله است و ظاهرا ناموفق هم نیست.
آنچه به ایران و ' ما ' مربوط می شود آنکه با احتمال بسیار زیادی آقای ترامپ علیرغم مشکلات داخلی خود در پست ریاست جمهوری باقی خواهد ماند و احتمال انتخاب مجددش هم بی زمینه نیست. با این فرض می توان پیش بینی کرد که در 6-7 سال آینده نظام سیاسی کشور ما مواجه با تحلیلی غالب در کنگره و دولت آمریکاست که اعتقاد دارد با افزایش فشار خارجی و اعمال تحریم ها و حتی تولید مشکلات داخلی یا به اصطلاح 'جنگ هیبریدی' می تواند نظام سیاسی ایران را به زانو در آورد.
چاره چیست؟
یک راه حل برای مقابله با این سیاست آن است که نتایج تحلیل طرف مقابل را مغایر با پیش بینی هایش نشان داد و عناصر مفروض در تحلیل و ذهن طرف مقابل را با تردید روبرو کرد. باید به صور مختلف این پیام به طرف مقابل انتقال داده شود که هیچ برنامه ای برای واگذاری 'بازی ' وجود ندارد و کشور آرایش سیاسی و شکلی جدیدی برای مقابله نیز به خود خواهد گرفت.
اما شرایط سیاسی و اقتصادی داخلی فعلی و نمود خارجی آن طوری است که ' طرف مقابل ' بیشتر بر تحلیل های خود مصر می شود. اینگونه به نظر می رسد که سازمان دولت و نظام گویا هیچ تحلیلی از تهدید نداشته و آماده برای مقابله نسبی با آن نیز نیست.
برای نمونه بد نیست توجه شود که با رویکرد دولت جدید آمریکا و سیاست سخت سرانه تر نظامیان این کشور، چین برای اینکه خود را آماده مقابله با سیاست های محدودکننده و تهدیدآمیز آمریکا نشان دهد صرفنظر از اعلام مواضع متناسب، تعداد اعضاء کمیسیون نظامی حزب کمونیست که مسئول جنگ و صلح است را از پنج نفر به سه نفر تقلیل داد که حاکی از تمرکز و چابکی بیشتر و قدرت تصمیم گیری بالاتر برای واکنش است. تمرکز دیگری در ساختار سیاست خارجی بوجود آورد و دو بخش داخلی حزب مربوط به روابط خارجی را در هم اقدام و حتی خود وزارت خارجه را نیز زیر نظر یک عضو ارشد دفتر سیاسی قرار داد که باز هم افزایش تمرکز را می رساند. حتی نامحدود کردن دوره رهبری آقای' شی جین پینگ' را در راستای نشان دادن یک سیستم متمرکز و با قدرت به طرف های خارجی می توان تفسیر کرد. در واقع چین می گوید در کشور یک سیستم و یک فرد برای مذاکره وجود دارد ولاغیر.
برای مقابله با رویکرد آمریکا باید تغییرات زیادی را در داخل کشور مد نظر قرار داد اما حال که تغییرات در سفارتخانه های ایران مد نظر دولت و یا وزارت خارجه قرار گرفته است در این کوتاه سخن تلاش می شود که صرفا در چارچوب سیاست خارجی و ابزارهای موجود دروزارت خارجه پیشنهاداتی شکلی برای مقابله یا سیاست های نوین آمریکا علیه ایران ارائه گردد. راهبری سفارتخانه های زیر و افرادی که در راس آن قرار می گیرند بسیار اهمیت دارد:
۱- دفتر نمایندگی ایران؛ نیویورک: مهمترین تاکتیک های کشور برای مقابله با دولت ترامپ و رفتار تبلیغاتی و سیاسی اش با توجه به شکاف های موجود در جامعه آمریکا چه از نظر سیاسی و چه اجتماعی و حتی نژادی در این نمایندگی باید شکل گیرد. این نمایندگی است که می تواند از رقابت های دموکرات ها و جمهوریخواهان استفاده کند. این نمایندگی است که باید با لابی عربستان و اسراییل به مقابله برخیزد و پاسخ های لازم را داشته باشد. آیا نمایندگی فعلی ایران ظرفیت مقابله با این تهاجم ها را چه از نظر مصاحبه، موضع گیری تماس و لابی و بسیج و خط دهی به جریانات موجود دارد؟
۲- سفارت ایران در مسکو: رابطه ایران و روسیه از بعد استراتژیک به همکاری دو کشور در مورد سوریه، اسراییل و احتمالا عراق گره خورده است و این دینامیزم تا چند سال آینده تعیین کننده بسیاری از جهت گیری های روابط خارجی ایران با روسیه خواهد بود. این در حالیست که روابط دو جانبه اگرچه با رشدی محدود در مرحله بعدی از اهمیت قرار دارد. سفارت باید دستورالعمل های لازم در راستای همکاری ایران و روسیه در خاورمیانه را باید در اولویت خود قرار دهد.
۳- سفارت ایران، پکن: روابط سیاسی ایران و چین از اواسط دولت آقای احمدی نژاد سیر نزولی داشته و با حضور گرایش های عمده ضد چینی در دولت یازدهم این روابط شرایط بدتری را تجربه می کند. ایران از چین حمایت سیاسی، منابع مالی و تکنولوژیک برای اجرای پروژه ها و به رسمیت شناختن اهمیت ژئوپلیتیکی ایران در مناسبات منطقه ای چین در خاورمیانه را خواهان است. هیچدکدام از این خواست ها متاسفانه بدلیل رفتار نامقبول گذشته ایران محقق نشده است. این باعث شده است که چین با همسو نشان دادن نسبی خود با سیاست های عربستان و امارات توانسته امتیازات زیادی بدست آورد. راهبری سفارت ایران در پکن علی الاصول باید در اختیار یک شخصیت سابقه دار نظامی همچون وزیر دفاع سابق و یا یک شخصیت سیاسی قرار گیرد. سفارت باید برنامه تغییر نحوه تفکر چین در مورد ایران و اعتمادسازی را در برنامه خود داشته باشد بعبارت دیگر وظیفه سفارت در پکن تغییر تفکر سیاسی و استراتژیک چین در مورد ایران است نه پیگیری پروژه ها.
توجیه چینی ها که سیاست های ایران در منطقه چابهار و همکاری با هند، مقابله با سیاست ها و همکاری آن کشور با پاکستان نیست اهمیت دارد. لازم به ذکر است که در مقابل اوج گیری روابط ایران و هند در چند هفته اخیر، پاکستان با آموزش نظامیان عربستان که قبلا به فراموشی سپرده شده بود موافقت کرد.
۴- سفارت ایران در پاریس: با توجه به نقش و بازی فرانسه بین آمریکا و ایران لاجرم نقش این سفارت بعد از نمایندگی ایران در نیویورک از اهمیت ویژه ای برخوردار خواهد بود. نقش این سفارت در رابطه با مسائل مربوط به برجام و رقابت پذیر کردن اروپا در حوزه خاور میانه بیش از سایر نمایندگی ها اهمیت دارد. فرانسه می تواند نقطه ثقل سیاسی روابط ایران با اروپا و آمریکا محسوب شود.
۵- سفارت ایران در لندن: تنظیم رابطه با انگلیس اهمیت زیادی دارد و عدم استفاده ایران از رابطه سیاسی فعلی با انگلستان و رها کردن آن به اختیار لابی های عربستان و ضد انقلاب هیچ توجیه درستی ندارد. سفارت ایران در لندن می تواند با گسترده کردن تماس هایش و بوجود آوردن لابی های هرچند کم عمق و ضعیف برای بوجود آوردن گشایش های سیاسی در خلیج فارس اقدامات با اهمیتی انجام دهد. سفارت ایران در لندن باید بتواند محور حل مسائل در مورد یمن و عربستان باشد که متاسفانه توجهی به آن نمی شود.
۶- سفارت ایران، کابل: با توجه به اینکه سیاست های نظامی آمریکا در افغانستان تشدید خواهد شد و موضوع داعش و طالبان و احتمال بکارگیری این گروه ها توسط آمریکا دور از انتظار نیست، حضور سفیری از ایران که نشاندهنده تمایل به حفظ موقعیت است می تواند پیام مناسبی باشد.