سرویس فرهنگ و هنر مشرق - جنجالها پس از نخستین نمایش فیلم همیشه ماندگار «به وقت شام» در جشنواره فجر شروع یک هجمه فراگیر بود تا یک جریان رسانهای علیه سازمان سفارش گیرنده که هزینه ساخت این فیلم را تقبل کرد، هجمهای وسیع را آغاز کنند. سخنان ابراهیم حاتمیکیا در جشنواره فیلم به صورت مقطعی این هجمه وسیع را برای مدتی خاموش کرد.
بیشتر بخوانید:
هدف اصلی حمله بخشی از رسانههای یک جریان سیاسی به سازمان تهیهکننده فیلم «به وقت شام» یعنی سازمان اوج بود. به اعتقاد بسیاری از کارشناسان تهاجم به حاتمیکیا و به وقت شام، در نهایت سازمان سفارش گیرنده را هدف قرار داده بود. با کمی تحقیق در فضای مجازی میتوان فهمید مدیران رسانههایی که «به وقت شام» را میکوبیدند و ادعای استقلال دارند، ساعتهایشان را به وقت نیویورک و واشنگتن دیسی تنظیم کردهاند و فغان استقلال در رسانههایشان یک شوء رسانهای بیشتر نیست. آنان در نحوه انتشار مطالب غرضورزانه رسانهای خویش تلاش میکنند، هر گونه همکاری در قالب تولید اثر هنری با سازمان اوج را نوعی وابستگی مطلق تصویر کنند.
اما افرادی که به پشت پرده حقایق آگاهی دارند و کمی با مدیریت سازمان اوج آشنا هستند، میدانند مدیریت سازمان اوج، بر خلاف نهادهای فرهنگی و رویه مرسوم چهل سال اخیر، از هنرمندان سفارش میگیرد و سفارش دهنده نیست. گواهی این مهم را میتوان در اغلب مصاحبههای اخیر ابراهیم حاتمیکیا جستجو کرد. سازمان اوج طی فعالیتهایهای شش ساله اخیرش هیچگاه سفارش دهنده نیست.
از طرفی بسیاری از آگاهان مطلع هستند که پرونده پایتخت در فصل چهارم بسته شد و سیروس مقدم به این موضوع در گفتگو با روزنامه هفت صبح اشاره میکند که قصد داشتند فیلمی سینمایی از این مجموعه موفق تهیه کنند که ناگهان در برخورد با سازمان اوج شرایطی فراهم میشود تا فصل پنجم سریال پایتخت ساخته شود. اظهارات مقدم و حاتمیکیا نشان میدهند، سازمان تهیهکننده سریال پایتخت و فیلم سینمایی «به وقت شام» هیچگاه سفارش دهنده نیستند، بلکه اغلب مولفان و پدیدآوردگان آثار نمایشی و هنری سعی میکنند تولیدات خود را با ماموریت خاص این نهاد فرهنگی همسو کنند.
تولیدسری پنجم پایتخت، فصل مشترک سازمان سفارش گیرنده است با هنرمندانی که در ساخت 4 فصل گذشته پایتخت مشارکت داشتهاند. حداقل با توجه به واکنشها و بافت سریال میتوان استناد کرد که سازندگان علاقهای به سفارش پذیری ندارند و سازمان اوج نیز هیچگاه سعی نداشته تولیدات کننده محصولات سفارشی باشد. نتیجه تلاقی سازمان اوج و پدیدآوردگان سریال پایتخت و بهرهبری از رویکردهای مشترک منجر به تولید سریالی میشود که از نظر تکنیک و روایتگری چند سر و گردن از اغلب سریالهای تلویزیونی بالاتر است.
بیشتر بخوانید:
اقبال عمومی مردمی در فضای مجازی و واکنشهای مثبت و منفی موید این نکته بسیار مهم است که سریال پایتخت موفقیتی فراتر از فصلهای قبلی داشته است و اقبال عمومی به این مجموعه، نمیتواند حاصل سفارش نگاهی مدیریتی از بالا به سیاق مرسوم باشد. در واقع تولیدات سینمایی و تلویزیونی به دلیل تحمیل نگاه سفارشی مدیران نمیتوانند به موفقیتی دست پیدا کنند، چون مدیران فرهنگی تلاش میکنند در اثری که سفارش تولید آنرا دادهاند مطالبه و خواست خود را به صورت پر رنگی در آن اثر نمایشی ببینند.
بیشتر بخوانید:
نکته مهمی که اثبات میکند سریال پایتخت اثری سفارشی نیست دلایل بسیار محکمی در متن سریال دارد. استفاده از عامل تصادف و تغییر موقعیت جغرافیایی خانواده معمولی و حضور در سوریه یک تصادف دراماتیک است. عاملی که در اغلب آثار نمایشی دنیا مورد استفاده قرار میگیرد. یعنی هدف خانواده معمولی سفر به کشور سوریه نیست و در اثر تصادفی محتمل و قابل باور وارد خاک این کشور میشوند. این عطف دراماتیک که عامل پیش برنده روایت است نمیتواند حاصل سفارش یک مدیر فرهنگی باشد.
مردم هیچگاه اقبالی به سفارش خاص یک مدیر که مسئولیتی در یک نهاد فرهنگی دارد، نشان ندادهاند. پس اقبال مردم نسبت به سریال پایتخت، تمام تئوریسازیهای رسانههای ظاهرا مستقل را نقض میکند. لحظه به لحظه سفر خانواده معمولی از زمانیکه در علیآباد هستند بر اثر تصادف و معلولهای نمایشی پیش میرود. این فرمول شناخته شده، سریال پایتخت در فصلهای پیشین است و اظهارات محسن تنابنده، فرضیه سفارشی نبودن فصل پنجم پایتخت را کاملا اثبات میکند.
بیشتر بخوانید:
نکته مهمتر این است که سریالهای تلویزیونی داخلی هیچگاه به رویدادهای سیاسی و بینالمللی روز نمیپردازند در صورتیکه پر مخاطبترین سریالهایی که مردم آمریکا به تماشایشان مینشیند، سیاسی و اغلب واکنشی سیاسی نسبت به رویدادهای مرتبط با این کشور است. سریالهای پر مخاطب خانه پوشالی، خانم وزیر (Madam Secretary) ، خانه آلفا، حیوانات سیاسی، رییس، اسکاندال، پارکها و تفریح، وست وینگ، ویپ، سرزمین مادری، آمریکایی و ... از جمله سریالهای پر بیینده در آمریکا و در کل جهان، اغلب آثاری هستند که درباره رویکردهای سیاسی کلان ایالات متحده ساخته شدهاند.
حالا در کشورمان اگر سریالی با موضوع رویدادهای تلخ و شومی که در سوریه رخ داده ، ساخته شود، سازمان سفارش گیرنده در معرض اتهام است و پخش یک قطعه از ترانههای ابراهیم تاتلیس، دستاویزی میشود که صورت مسئله ، دال بر تولید یک اثر نمایشی پرکشش را به چالش بکشند و این موضوع را با چماق رسانهای مطرح کنند که پخش ترانهای از تاتلیس، با کارت بلانژ سازمان اوج از قانون فراتر رفتهاند. در سریال دیوار به دیوار، سامان مقدم به بهانههای مختلفی ترانههای لسآنجلسی که به مراتب از ترانههای ابراهیم تاتلیس مبتذلتر هستند اگر بهرهبرداری شود محل اشکال و ایراد نیست اما پخش نیم بندی از ترانههای تاتلیس موجب میشود که عده بیشمار و منتظری برای تخریب سریالی مردمی، آستینهای رسانهای و توئیتری خود را بالا بزنند. نقد تولیدات صدا و سیما یک وظیفه ملی و بومی است اما چرا در خیل میان تولیدات خنثی و بی خاصیت سازمان صدا و سیما سریالی مردمی و پر طرفدار هدف قرار میگیرد؟
در این مجال میتوان یک پرسش اساسی را مطرح کرد.بسیاری از سریالها و فیلمهای سینمایی با پروداکشن خاص و ویژه در آمریکا با حمایت مستقیم پنتاگون تولید میشود و این مسئله از منظر رسانههای مهاجم به پایتخت محل اشکال و ایراد و نیست اما حمایت نهادی فرهنگی مثل اوج از سریال مردمی محل اشکال و ایراد است؟
بیشتر بخوانید:
مقایسه دو سکانس سفارشی در پایتخت؛ چه شد که سپاه توانست اما دولت نتوانست؟
رسانهها و کانالهای تلگرامی که ساعتهایشان را به وقت لندن و نیویورک تنظیم کردهاند قبل از پخش سریال، کیبوردهای رسانهایاشان را آنلاین آماده کردند که در صورت بروز هر اتفاقی سریال پایتخت را هدف قرار دهند و به بهانه پایتخت اوج را تخریب کنند و و با طرح مسئله وابستگی این سازمان به سپاه پاسداران را مطرح میکنند تا افکار عمومی را نسبت به سریال پایتخت بدبین کنند. سابقه پنتاگون در سفارش تولیدات سفارشی را میتوان در کتاب «دیوید ال راب» جستجو کرد. در بخشی از این کتاب با استنادات فراوانی میخوانیم که در دهه نود میلادی بیش از 1400 فیلم سینمایی و سریال به سفارش این نهاد بزرگ نظامی ساخته میشود. این مسئله ثابت شده از سوی رسانههای شبه مستقل محل اشکال و نقد نیست اما دخالت غیر مستقیم نهادهای نظامی داخلی در تولید یک سریال پر مخاطب، گناه نابخشودهای محسوب میشود؟
بیشتر بخوانید:
در برخورد با یک اثر هنری سفارش دهنده و سفارش گیرنده به هیچ عنوان موضوعیت ندارد و فرافکنی فرامتنی رسانههای منتقد داخلی نوعی تخریب زیرپوستی است برای اینکه ترسی مجازی در میان مدیران نهادهای مرتبط بوجود بیاورند و به سلیقه مخاطبان جهتی سیاسی بدهند. ارزشگذاری هنری در مرتبه مهمتری قرار دارد. آیا میتوان در نقد سریال پایتخت این مسئله را عنوان کرد که با وجود شخصیتهای ثابت و دوست داشتنی ، سریال پایتخت محتوایی تکراری را به مخاطبانش ارائه داده است؟ قلم هیچ کارشناس و منتقد سینمایی نمیتواند جذابیتهای نمایشی سریال را به چالش بکشد و طبیعتا با کنشگری فرامتنی سریال پایتخت را هدف قرار میدهند تا مخاطبان سریال ریزش کنند. اما هوشمندی مولفان و سفارش گیرندگان بار دیگر اثبات کرد موفقیت هر اثر نمایشی بستگی به ارتباط توده مخاطبان دارد.
بیشتر بخوانید:
فیلم/ واکنشخانواده شهید مدافعحرم به سریالپایتخت
در عمده سریالهای آمریکایی هدف اولیه، دادن اطلاعات وسیع و گسترده بواسطه اثر نمایشی است و سریال پایتخت موفق میشود که هیولای داعش را به خوبی به مخاطبانش معرفی کند و اگر مخاطب مقدار کمی اطلاعات از این هیولای ایدئولوژیک دریافت کند، مجموعه نمایشی مورد بحث یعنی فصل پنجم پایتخت ماموریت خود را به خوبی انجام داده است.
با تمام هجمههای که از قبل از زمان پخش آغاز شد فصل پنجم پایتخت رسالت خود را نسبت به مخاطبان در متعالیترین شکل ممکن انجام داد و قبل از هر قضاوت با هر رویکرد مردمی، مخاطبانش را کاملا هیجان زده کرد و ماجرامحوری سریال چنان اصیل و بدیع بود که مخاطبان این سریال، نوروز پرهیجانی را با این مجموعه تلویزیونی پشت سر گذاشتند و نگاه پرشتاب و نقادانههای رسانههای شبه مستقل بازهم از سلیقه خاص مردم عقب ماند.