به گزارش مشرق، فروشنده با کاپشن و کلاه و شالگردن زمستانی کنار بخاری نیمهجانی دستهایش را گرم میکند. سراغ جدیدترین کتاب برنده سال گذشته نوبل ادبیات را میگیرم و جوان پس از اینکه با بیمیلی سرش را به سمت قفسهها میچرخاند، میگوید: نداریم! این رفتار سرد در یکی دو کتابفروشی دیگر هم تکرار میشود و در میان انبوه کتابفروشیهای کوچک و بزرگ خیابان انقلاب سردرگم میشوم.
کتابفروشی در ایران از جمله مشاغلی است که در زمره حرفه فروشندگی قرار میگیرد، در حالی که بین فروشنده یک لباس یا کفش و فروشنده کتاب تفاوتهای زیادی است.
اطلاع از محتوای کتاب، نام نویسنده، آخرین چاپ کتاب و... موضوعاتی است که هر کتابفروش باید از آن مطلع باشد اما کتابفروشهای کنونی ما بیش از آنکه به محتوای اثر توجهی داشته باشند، نام کتاب، نویسنده، مترجم، قیمت و ناشر را به همراه قفسه کتاب در ذهن خود ثبت میکنند و وقتی سراغ کتابی را از آنها میگیریم، با اندکی تفکر و فشار بر حافظهشان، بود و نبود آن را خبر میدهند.
«مجتبی حسینی حدود 6 سال سابقه کار در کتابفروشیهای مختلف را دارد، او اکنون در بخش فروش کتابهای کنکوری فعالیت میکند و میگوید: هر کتابی در این حوزه و هر رشتهای را که بخواهید میشناسم و بعد از شنیدن اسمش میتوانم با چشمان بسته جای آن را به شما نشان دهم.
او با بیان اینکه اسم و جای کتاب را با هم حفظ کرده است، ادامه میدهد: این لازمه کار ماست، البته درباره خود کتابها هم کمی میدانم که کدامیک تست است یا کدام کتاب مسایل تشریحی را آموزش میدهد ولی بیشتر نه.
این روزها کتابهای زیادی در حوزههای مختلف بر ویترین کتابفروشیها قرار دارد، کتابهایی برای دانشآموزان کلاس اولی تا دانشجویان رشته دکتری تخصصی، آثاری هم درباره فال قهوه و کفبینی هم در بازار است و اما بهترین جای ویترین نیز به کتابهای «رومن رولان» و «دوریس لسینگ» اختصاص دارد.
کتابفروشان به عنوان آخرین حلقه اتصال صنعت نشر کشور نقشی مهم و حیاتی در خرید و فروش کتاب به عهده دارند. قبلا مرسوم بود هر فرد علاقهمند به کتاب و کتابخوانی، کتابفروشی را به عنوان شغل خود انتخاب میکرد تا علاوه بر مطالعه آثار مختلف، وقت بیشتری را کنار کتاب سپری کند، اما امروز بسیاری از جوانان با نگاهی کاسبکارانه وارد این شغل میشوند و پس از مدتی نمیتوانند در این حرفه دوام بیاورند و شغل خود را عوض میکنند.
ضرورت توجه به آموزش
اطلاع از محتوای کتاب، نام نویسنده، آخرین چاپ کتاب و... موضوعاتی است که هر کتابفروش باید از آن مطلع باشد اما کتابفروشهای کنونی ما بیش از آنکه به محتوای اثر توجهی داشته باشند، نام کتاب، نویسنده، مترجم، قیمت و ناشر را به همراه قفسه کتاب در ذهن خود ثبت میکنند و وقتی سراغ کتابی را از آنها میگیریم، با اندکی تفکر و فشار بر حافظهشان، بود و نبود آن را خبر میدهند.
«مجتبی حسینی حدود 6 سال سابقه کار در کتابفروشیهای مختلف را دارد، او اکنون در بخش فروش کتابهای کنکوری فعالیت میکند و میگوید: هر کتابی در این حوزه و هر رشتهای را که بخواهید میشناسم و بعد از شنیدن اسمش میتوانم با چشمان بسته جای آن را به شما نشان دهم.
او با بیان اینکه اسم و جای کتاب را با هم حفظ کرده است، ادامه میدهد: این لازمه کار ماست، البته درباره خود کتابها هم کمی میدانم که کدامیک تست است یا کدام کتاب مسایل تشریحی را آموزش میدهد ولی بیشتر نه.
این روزها کتابهای زیادی در حوزههای مختلف بر ویترین کتابفروشیها قرار دارد، کتابهایی برای دانشآموزان کلاس اولی تا دانشجویان رشته دکتری تخصصی، آثاری هم درباره فال قهوه و کفبینی هم در بازار است و اما بهترین جای ویترین نیز به کتابهای «رومن رولان» و «دوریس لسینگ» اختصاص دارد.
کتابفروشان به عنوان آخرین حلقه اتصال صنعت نشر کشور نقشی مهم و حیاتی در خرید و فروش کتاب به عهده دارند. قبلا مرسوم بود هر فرد علاقهمند به کتاب و کتابخوانی، کتابفروشی را به عنوان شغل خود انتخاب میکرد تا علاوه بر مطالعه آثار مختلف، وقت بیشتری را کنار کتاب سپری کند، اما امروز بسیاری از جوانان با نگاهی کاسبکارانه وارد این شغل میشوند و پس از مدتی نمیتوانند در این حرفه دوام بیاورند و شغل خود را عوض میکنند.
ضرورت توجه به آموزش
به گزارش خبرگزاری کتاب، در جهان امروز، بسیاری از مردم به نقش اثرگذار آموزش بر رشد و توسعه بسیاری از مشاغل تاکید میکنند، با توجه به اینکه در کشور ما اغلب حرفهها به صورت سنتی استاد ـ شاگردی آموزش داده شده، بهرهمندی از آموزش میتواند به رشد و ارتقای صنعت نشر کشور کمک کند.
اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران به عنوان متولی اصلی کتابفروشان، دورههای آموزشی متعددی را برای این قشر پیشبینی کرده است که البته با استقبال خوبی از سوی مخاطبان روبهرو شد.
این اتحادیه در پایان هر دوره آموزشی گواهینامهای به شرکتکنندگان میدهد که برای هر یک از آنان نوعی معرفینامه معتبر از سوی صنف به شمار میآید. همانگونه که در شغلی علاوه بر تجربه، آموزشهای آکادمیک و علمی وجود دارد، کتابفروشی نیز از این قاعده مستثنی نیست و باید در این زمینه فعال و پویا عمل کنند.
فتحالله فروغی، رییس کمیسیون آموزش اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران با بیان این که آموزش کتابفروشان یک ضرورت است، میگوید: پیچیدگی و شرایط خاص فروشندگی در دنیای کنونی تجارت و نیز پیدایش تکنیکها و مهارتهای فروش به عنوان یکی از شعبههای دانش بازرگانی، نشانگر اهمیت آموزش در این حرفه است.
او ادامه میدهد: بسیاری از کارمندان کتابفروشیها در کار خود تداوم و استمراری ندارند و فقدان این آموزشها را میتوان یکی از دلایل کاهش علاقه کتابفروشان به کارشان دانست.
فروغی با اشاره به چگونگی ترتیب حضور افراد این دوره توضیح میدهد: اگر شرکت کنندگان، مدیر کتابفروشی باشند، با کسب دانش و تجارب حرفهای لازم در کار خود با موفقیت بیشتری روبهرو میشوند و میتوانند به کار خود استمرار دهند و اگر شرکتکنندگان کارمند کتابفروشی باشند نیز پس از آموزش میتوانند به عنوان یک کتابفروش حرفهای و آموزش دیده در کار خود عمل کنند.
رییس کمیسیون آموزش اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران با اشاره به برنامهریزیهای انجام شده در دوره آموزشی کتابفروشان میگوید: اجرای پنج دوره آموزشی در هر سال و در مجموع 15 دوره آموزشی در طول سه سال، توسط کمیسیون آموزش اتحادیه دنبال شد.
فروغی با بیان اینکه دورهها بر سه محور دانش، نگرش و مهارت برنامهریزی شدهاند، میافزاید: کتابفروشان با حضور در این دورههای آموزشی، علاوه بر این که دانش حرفهای خود را ارتقا میدهند، نگرشی علمی و حرفهای به شغل کتابفروشی پیدا میکنند.
به گفته وی، افراد در این دورهها با مهارتهای مختلفی مانند ارتباط با مشتری، نحوه طبقهبندی موضوعی کتاب، چگونگی ارتباط با مراکز پخش و موسسههای انتشاراتی، فروشندگی و برنامهریزی آشنا میشوند.
ویژگیهای یک کتابفروش
در کنار تمام این مسایل نباید فراموش کنیم که فروشندگی، حرفهای سخت و پرمشقت است. از صبح تا شب افراد مختلف با فرهنگها و آداب گوناگون به کتابفروشی رفت و آمد میکنند. در این میان برخورداری از مهارتهایی مانند مدیریت استرس، کنترل خشم، تصمیمگیری، راهنمایی و قاطعیتورزی ضرورتی است که هر کتابفروشی را به داشتن آن ملزم میکند.
از سوی دیگر اطلاع از محتوای کتاب یکی از ضروریات هر کتابفروش است، برخی کتابفروشها نسبت به محتوی کتاب بیاطلاعند و در مقابل سوالات مشتری شانه بالا میاندازند، در حالی که مطالعه مقدمه یا فصول آغازین کتاب میتواند اطلاعات خوب و مناسبی به کتابفروش بدهد. کتابفروشی مانند سایر حرفههای فروشندگی نیست و آگاهی از ظرایف و نکات ویژه در این شغل میتواند به موفقیت فرد منجر شود.
یک کتابفروش باید بداند زمانی که در فروشگاه ایستاده است، تنها با واژهها با مخاطبان خود ارتباط برقرار نمیکند، بلکه حالات و رفتار او هم در شغلش نقش ویژهای دارد.
در این میان زهرا حسینزادگان، مدرس رشته مدیریت دانشگاه آزاد اسلامی معتقد است، کتابفروشها علاوه بر اینکه باید با تکنیکهای ارتباطی آشنا باشند، باید خود کتاب را هم بشناسند که برخی از این تکنیکها مربوط به بخش ارتباطات بین فردی و روانشناسی فروش است.
او ادامه میدهد: فروشندههای کتاب معمولا ارتباط با خریدار را نمیشناسند، کار تخصصی آنها فروش کتاب نیست و بسیاری از آنها با کتابهای فروشگاه خود آشنا نیستند.
حسینزادگان با بیان اینکه عدهای تصور میکنند کتابفروش فقط باید کتاب را به مخاطب تحویل دهد، میگوید: این در حالی است که یک کتابفروش اول باید مخاطب را با کتابهای موجود در کتابفروشی آشنا کند، سپس کتابهای خود را به او معرفی کرده و بفروشد.
این دکترای مدیریت فرهنگی از اصطلاح «فروش یخچال به اسکیموها»، نام میبرد و میافزاید: این روش فروشنده باید ابتدا در مخاطب ایجاد نیاز کند و در مرحله دوم این نیاز را برآورده سازد و این موضوع نیازمند این است که فروشنده بداند چه چیزی را میخواهد عرضه کند، مشتریاش را بشناسد و بتواند با او ارتباط برقرار کند.
او با اشاره به برخی از تجربههای موفق فروشندگی کتاب، عنوان میکند: کتابفروشان باسابقه و حرفهای اغلب اهل مطالعه و کتابخوانی هستند و با محتوای هر اثری آشنایند، زیرا به خوبی میدانند که ظاهر کتاب نمیتواند نیاز مخاطبان را برآورده سازد و ضروری است که هر کتابفروشی از محتوای آن باخبر باشد، در نمایشگاه کتاب معمولا فروشندگانی موفق هستند که اطلاعاتی از کتاب داشته باشند و فروشندگان موقتی نمیتوانند به اندازه آنها موفق باشند.
حسینزادگان با اشاره به برپایی دورههای آموزش کتابفروشان در اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران، میگوید: این کلاسها مخاطبان خود را به این فکر وادار میکند که هر کسی نمیتواند فروشنده کتاب باشد و باید دوره ببیند، این کلاسها احساس نیاز و جرقه را در ذهن آنها ایجاد میکند که باید از فروشندگان دیگر متفاوت باشند و تکنیکهای فروشندگی فرهنگی را بشناسند.
در چرخه تولید و نشر کتاب، نقش کتابفروش پررنگتر از دیگر شغلهاست، زیرا او میتواند با هدایت درست و اصولی مشتری، اثر مورد نظر را به او معرفی کند. جذب مشتری باید اولویت اصلی یک کتابفروش باشد، اگر یک کتابفروش نسبت به اثر مورد نظر مشتری آگاهی داشته باشد، مخاطب به راحتی پیشنهاد او را قبول و اگر بار دیگر قصد خرید کتاب داشته باشد، به آن کتابفروشی مراجعه میکند.
اکنون که تبلیغات در حوزه کتاب و کتابخوانی در کشور ضعیف و محدود است، کتابفروشان باید با اطلاع از فنون تبلیغات، مشتری را جذب کتابهای نو و جدید بازار کنند. ارتباطات غیرکلامی به عنوان دیگر عامل محرک خرید کتاب، در بسیاری از اوقات نحوه نشستن، راه رفتن، صحبت کردن، خندیدن یا حتی نگاه کردن به یک مشتری میتواند در جذب یا دفع علاقهمندان موثر باشد. یک کتابفروش با آگاهی از این عوامل میتواند در کار خود موفق باشد.