سرویس جهان مشرق - در ۳ آپریل ۲۰۱۸ (هفته گذشته)، شبکه خبری فاکس نیوز از ورود پرونده ارتباطات کمپین ترامپ با روسیه در جریان رقابتهای انتخابات ۲۰۱۶ خبر داد. اف بیآی چند تن از اطرافیان ترامپ را به واسطه ارتباط مالی آنها با روسیه مورد بازجویی و رسیدگی قرار داده است.
چند کمیته در کنگره در حال بررسی ابعاد دخالت ادعایی روسیه در انتخابات سال ۲۰۱۶ هستند. وزارت دادگستری «رابرت مولر» را به عنوان مشاور ویژه خود در این پرونده و مسوول تحقیقات منسوب کرد. کمیته اطلاعاتی مجلس نمایندگان در ماه مارچ با اعلام این که به مدرکی دال بر دخالت روسیه بر نخورده، تحقیقات خود را مختومه اعلام کرد.
ترامپ در حال حاضر در انتظار احضار توسط مولر برای پاسخ به سوالات در مورد این پرونده تحت سوگند است.
احتمالا این که ترامپ در جنگ روانی برای اقدام نظامی، بر ادبیات ضدروسی و حمله لفظی به شخص پوتین تاکید دارد، از آن روست که می خواهد به رسیدگیکنندگان به پرونده او در ارتباط احتمالیش با روسیه و مردم آمریکا این پیام را بدهد که نه تنها هیچ روابط پنهانی با روسها نداشته، که حتی حاضر است تا پای جنگ با انها هم پیش برود. جالب این جاست که ترامپ در دومین توئیتی که بلافاصله بعد از تهدید تند موشکی خود علیه روسیه ارسال کرد، غیرمستقیم به همین انگیزه خود اشاره می کند:
اما ادعای ارتباط او با روسیه در رقابتهای انتخاباتی ۲۰۱۶، تنها مشکل داخلی بزرگ ترامپ در این مقطع نیست.
سحرگاه روز ۹ آپریل(دوشنبه)، رسانههای آمریکایی گزارش دادند که ماموران پلیس فدرال (اف بی آی) اقدام به بازرسی از دفتر کار و منزل مایکل کوهن، وکیل شخصی دانلد ترامپ کرده و تعدادی سند و مدرک از جمله اسنادی که می تواند به پرداخت پول به یک هنرپیشه فیلمهای پورنوگرافی مرتبط باشد را با خود برده اند.
رئیس جمهور آمریکا در واکنش این اقدام ماموران اف بی آی را "مایه ننگ" و "حمله ای به کشور ما" خوانده است.
مایکل کوهن یکی از افرادی است که رابرت مولر، بازرس ویژه پرونده ترامپ-روسیه به تحقیق درباره آنها پرداخته است. ترامپ از این تحقیقات انتقاد کرد و تیم آقای مولر را "متعصب ترین گروه از افراد" توصیف کرد.
کوهن چند روز پیش از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۶ میلادی، ۱۳۰ هزار دلار به استورمی دنیلز، هنرپیشه فیلمهای پورنوگرافی، پرداخت کرده بود که گفته می شود حق السکوت بوده تا ادعای رابطه جنسیاش با نامزد جمهوریخواهان را با رسانهها مطرح نکند.
این دو چالش، که از لحاظ حیثیت شخصی و سیاسی ترامپ چالشهای کوچکی هم نیستند، به قدر کافی برای شخصیتی چون ترامپ اقناعکننده به نظر می رسند که افکار عمومی را متوجه فراتر از مرزهای آمریکا بکند تا از حدّت و شدت این بحثهای داخلی بکاهد و دستکم با ژست "اراده قاطع برای جنگ" افکار عمومی آمریکا را پشت سر خود بیاورد.
مضاف بر این که ترامپ که خود در جریان رقابتهای انتخاباتی سال ۲۰۱۶، بارها مخالفتش را با مداخلات نظامی آمریکا در کشورهای دیگر از جمله سوریه اعلام و شعار «اول آمریکا»(اولویت مسایل داخلی بر خارجی) را مطرح کرده بود، روز چهارشنبه در توئیتی به روسیه هشدار داد که منتظر موشکهای زیبا، جدید و هوشمند در «سوریه» باشد. گرچه کمتر از یک ساعت بعد، موضع خود را کاملا تعدیل کرد و از در مسالمتجویی با مسکو درآمد.
یک عامل احتمالی دیگر برای چنین ادبیاتی و دستور به چنان تحرکاتی توسط نیروهای نظامی آمریکا و متحدان آن، وضعیت «محبوبیت عمومی» رییس جمهور ایالات متحده در نظرسنجیهاست.
حقیقت این است که طبق آخرین نظرسنجیها از سوی موسسات معتبر افکارسنجی در ایالات متحده، میانگین نرخ محبوبیت ترامپ به زحمت به ۴۰ درصد می رسد:
از این رو، هیچ بعید نیست که ترامپ در کنار انحراف افکار عمومی از مساله پرونده های خود که توسط FBIدر حال بررسی است(و حتی بیم آن دارد که به استیضاح او ختم شود)، قصد دارد با همان فرمول آشنای تحریک افکار عمومی حول مساله «جنگ» و ایجاد یک نوع «اتحاد میهنپرستانه»، هم انتقادات از دولت و شخص خودش را کاهش دهد و هم درصد محبوبیتش را تکانی بدهد و کمی بالاتر ببرد. کما این که وقتی در اپریل سال گذشته ناو آمریکایی دهها تیر موشک تاماهاوک به خاک سوریه شلیک کرد، چند درصدی بر محبوبیت ترامپ در نظرسنجیها افزود.
این ابزارها چند باری به کمک روسای جمهوری آمریکا آمده است. از زمان «جان اف کندی» که از ماجراهای مربوط به بحران موشکی کوبا، نهایت استفاده را برای افزایش محبوبیت خود برد تا «جرج دابلیو بوش» که با راهاندازی «جنگ علیه تروریزم» توانست افکار عمومی آمریکا را پشت سر خود بسیج کند. درست قبل از شروع جنگ عراق، محبوبیت بوش ۵۵ درصد بود. یک ماه بعد از تهاجم نظامی به عراق، ۱۵ درصد بر این رقم افزوده شده بود. همانطور که گفته شد. البته هر چه که بر ماههای حضور آمریکا در عراق در پی تجاوز نظامی اولیه افزوده شد و تلفات نیروهای آمریکایی و افتضاحات جنگ عیانتر شد، این درصد محبوبیت دوباره افت کرد، تا جایی که بوش برای دور دوم انتخاب خود تنها با دوپینگ رای دیوان عالی آمریکا و در یک فضاحت آشکار، در حالی که واقعا شکست خورده بود، توانست ال گور دمکرات را شکست بدهد. البته ترامپ هم در سال گذشته از این شیوه بهره برد و با شلیک موشک به سوریه توانست تا حدی منتقدان خود را، به ویژه در کنگره، با خود همراه کند.
حتما باید به این مساله توجه داشت که استفاده از «پرچم جنگ» به عنوان عامل افزایش محبوبیت، دقیقا مصداق «شمشیر دولبه» است(همانگونه که در مورد بوش دیدیم). اگر تنها صحبت از شلیک چند موشک برای اِعمال قدرت نمادین یک کشور در میان باشد، شاید ترامپ بتواند تجربه سال قبل را تکرار کند. اما اگر شلیک این چند موشک، به مناقشهای دامنهدار و غیرقابل کنترل تبدیل گردد، آنگاه قطعا با اولین محموله تابوتهای سربازان آمریکایی که به خاک این کشور برمیگردد(به ویژه بعد از تجربیات تلخ آمریکاییها از جنگ افغانستان و عراق) محبوبیت ترامپ با چالش جدّی مواجه خواهد شد، چون افکار عمومی این کشور بعد از آن تجربیات، به شدت نسبت به ریختهشدن خون سربازان این کشور در «مناقشات دیگران»(عبارت محبوب ترامپ در انتقاد از سیاست خارجی اوباما) حساس است و در آن صورت نه فقط خود ترامپ، که حزب جمهوریخواه با تبعات جدی در پایگاه رای خود مواجه خواهد شد.