به گزارش مشرق، «سعدالله زارعی» تحلیلگر ارشد مسائل بین الملل به موضوع تجاوز موشکی به سوریه پرداخت و نوشت: حملات بامداد امروز آمریکا، انگلیس و فرانسه به حدود 10 نقطه در سوریه که در دمشق و حمص قرار دارند بر مبنای نوعی انتقامجویی و نه دستیابی به اهداف راهبردی قرار داشت بر این اساس میتوان گفت که این سه قدرت بزرگ نظامی به موفقیت رسیدهاند چرا که قرار بود نقاطی در سوریه بمباران شوند که شدهاند.
در عین حال به جز چند دولت، نه توجیه این سه را در انجام عملیات نظامی علیه سوریه پذیرفتهاند و نه این اقدام را قرین موفقیت دانستهاند. آنچه در عمل هم رخ داده فاقد کمترین دستاورد میباشد چرا که با این حمله نه نقطهای در سوریه از سیطره دولت بشار اسد خارج شده و نه به تواناییهای نظامی دولت سوریه آسیب چندانی وارد شده است. این در حالی است که سه کشور مهاجم هزینههای اخلاقی، مادی و حقوقی زیادی پرداختهاند و هم اینک نیروها و تجهیزات آنان در منطقه در موقعیت ایمنی و امنیتی ضعیفتری قرار دارند.
با این وصف چند سؤال اساسی فراروی تحلیلگران سیاسی و استراتژیک قرار میگیرد. هدف اصلی از این حمله یک ساعته به مراکزی در کشور سوریه چه بود؟ اقدام بایسته طرف مقابل یعنی جبهه مقاومت و به طور خاص سوریه چه خواهد بود و دست آخر اینکه این حمله با وجود همپیمانی روسیه و سوریه و با توجه به استقرار نظامی روسیه در خاک سوریه چه توجیهی دارد.
1- اگر پنداشته شود هدف اصلی حمله سنگین سه قدرت غربی دارای حق وتو در شورای امنیت و سه عضو مهم ناتو به سوریه، ارتش و دولت بشار اسد بوده است، به نظر درست نمیآید چرا که حمله سه قدرت بزرگ نظامی به کشوری در حد و اندازه سوریه موضوعیت ندارد و منطقی نیست. ضمن آنکه در خصوص مباحث مربوط به اقدام نظامی علیه سوریه - 19 فروردین تا امروز - از تنبیه دیگران بیش از سوریه سخن به میان آمد. اگر فرض کنیم غربیها درصدد تنبیه روسیه بودهاند باز با مواردی مواجه میشویم که چنین فرضی مخدوش میگردد. عدم واکنش متناسب روسیه در برابر تهاجم عمدتاً موشکی به سوریه نشان میدهد، حداقل روسها خود را مخاطب مستقیم این حملات نمیدانستهاند چرا که برخلاف دیگر یاریگران دولت سوریه، روسیه امکانات لازم و کافی را برای دفع این حملات داشته است.
با این هدف اگر سوریه را خارج از موضوع حملاتی که در خاک او شده ارزیابی کنیم و انفعال روسیه را دلیلی بر عدم طرفیت او در این ماجرا بدانیم به «ایران» میرسیم. جان بولتون مشاور تازهکار امنیتی رئیس جمهور آمریکا دقایقی پس از آغاز حمله نظامی به عمق خاک سوریه در توئیت خود نوشت: «سوریه یک سایه است، هدف اصلی ایران است» همه میدانیم که بولتون نقش مهمی در اقناع ترامپ به ضرورت حمله به سوریه داشته و یک محور اساسی در جلسه جمعبندی روز جمعه گذشته بوده است. یک تحلیلگر سرشناس اسرائیلی با اشاره ضمنی به حمله چهار روز پیش جنگندههای اسرائیلی به فرودگاه نظامی تیفور که منجر به شهادت ده پرسنل سپاه پاسداران گردید و نیز با اشاره به قصد و عزم ایران در مقابله به مثل در توئیت خویش نوشت: مقامهای اسرائیلی معتقدند حملات به سوریه بیرمق، نمادین و تاکتیکی بوده و جنبه بازدارندگی نداشته است.
یک تحلیلگر دیگر اسرائیلی - یوسه آنجاس - ساعتی پس از پایان حملات سه عضو برجسته ناتو به سوریه در توئیت شخصی خود نوشت: این ضربه محدود، تناسبی با حجم تهدیدات و وعدههایی که غربیها میدادند نداشت و فاقد تأثیر نظامی بود.
اگر از منظری واقعگرایانه هم به صحنه نظامی و سیاسی سوریه نظری بیندازیم تأیید می کنیم که هر کسی که امروز در سوریه از جمله حمایت از تمامیت ارضی سوریه و دفاع از مردم و نظام حکومتی آنان قرار دارد به دعوت و پیگیری ایران در آنجا حضور دارند و منشأ حضور روسیه، حزبالله لبنان و سایر نیروهای مقاومت منطقهای در سوریه، ایران است. کما اینکه ایران مهمترین عامل بقاء کشور سوریه و دولت آن به حساب میآید. در واقع در این حمله همانگونه که بولتون با صراحت و صهیونیستها به طور ضمنی بیان کردند، ترساندن ایران و واداشتن آن به رها کردن سوریه و امکاندهی به غرب برای سیطره بر سوریه، لبنان، فلسطین و ... است. کما اینکه همین امروز صهیونیستها با صراحت گفتند ما تا زمانی که نیروهای ایران سوریه را ترک نکنند به حملات خود علیه مواضع ایران در سوریه ادامه میدهیم اما در حین حال واقعیت این است که حمله امروز سه قدرت نظامی غربی به سوریه بیش از آنکه یک ابتکار حساب شده به قصد واداشتن ایران به خروج از سوریه باشد یک انتقام کمرمقی بود به گونهای که میتوان آن را ضعیفتر از حمله دوشنبه گذشته رژیم صهیونیستی به فرودگاه تیفو دانست.
2- اقدام بایسته ما و سوریه در این موضوع طبعاً باید ادامه روند فعلی یعنی تلاش برای پاکسازی کامل سوریه از گروههای نیابتی تروریستی و توسعه اقتدار دولت مرکزی سوریه باشد این بدترین نتیجه بحران برای رژیمهای صهیونیستی، آمریکا، انگلیس، فرانسه و عربستان به حساب میآید. در عین آنکه ایران و سوریه باید حق خود را در پاسخ به دو حمله اخیر به تیفور و دمشق و حمص پیگیری کرده و به مهاجمین بباورانند که اقدام آنان با پاسخ مواجه میگردد.
در واقع ایران، سوریه، روسیه و ... هم از نظر انسانی و هم از نظر اخلاقی و آنچه در حقوق بینالمللی به آن تصریح شده است حق دارند به اندازه موشکهایی که از هواپیماها و ناوهای آمریکایی، انگلیس و فرانسوی و احیاناً اسرائیلی به سوریه شلیک شده است، واکنش نظامی داشته باشند، گفته شده است که بخشی از موشکها از روی عرشه ناوها در دریای سرخ شلیک شدهاند این بدان معناست که طرف مقابل هم میتواند از هر دریا و قطعه سرزمینی دست به واکنش بزند. در واقع این حق را بیش از همه حمله بدون توجیه روز شنبه 25 فروردین 97 به ما داده است.
3- روسیه در این ماجرا تلاش زیادی کرد تا مانع حمله غرب به سوریه شود ولی واقعیت این است که روسیه توان بازداشتن عملی غرب از حمله غیرموجه و غیرقانونی به سوریه را داشت، تهدید عملی روسیه میتوانست در تصمیم غربیهایی که واقعاً نمیخواهند خود را درگیر جنگی غیرقابل مهار کنند، اخلال به وجود آورد و سامانه S300، S400 روسیه که در سوریه استقرار دارند میتوانسته هر اقدام نظامی ضدسوریه را خنثی نماید. به هر حال در این ماجرا کوتاهی روسیه از «اقدام مؤثر» بارز است. این موضوع در عین حال میگوید وقت آن است که بین روسیه و سوریه از یک سو و ایران و سوریه از سوی دیگر پیمان دفاعی بسته شود.