به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، پاسدار شهید «حسین گودرزی» در تاریخ ۱۵ اسفند ۱۳۴۵ در نازی آباد تهران چشم به جهان گشود. وی در تاریخ ۱۶ اسفند ۱۳۶۴ در عملیات والفجر ۸ منطقه فاو به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
متن وصیتنامهای را که از این شهید والامقام به یادگار مانده است، در ادامه میخوانید:
«بسم الله الرحمن الرحیم
انَّ اللَّهَ اشْتَرَی مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَیُقْتَلُونَ
خدا جان و مال اهل ایمان را به بهشت خریداری کرده آنها در راه خدا جهاد میکنند که دشمنان دین را بکشند یا خود کشته شوند.
با سلام بر سرور شهیدان امام حسین (ع) و با سلام و درود بر امام زمان منجی عالم بشریت حضرت حجت ابن الحسن المهدی (عج) و با سلام به امام خمینی این رهبر آگاه و با سلام به روان پاک شهدا و با سلام و درود به خانواده عزیزم و دوستان و آشنایان.
وصیتنامهام را شروع میکنم اول از هر چیز شهادت میدهم به یگانگی خدا و گواهی میدهم که برای خدا شریکی نیست و شهادت میدهم حضرت محمد (صل الله علیه و آله) بنده و فرستاده از طرف خداست و پیام آور آئین حق اسلام بر جهانیان است و شهادت میدهم که روز قیامت بدون شک به وقوع خواهد پیوست و در چنین روزی از طرف خداوند پاداش کارهای نیک و جزای کارهای بد را به همگان خواهد داد.
اکنون پس از طی پنج سال و گذر از کوران حوادث و بلایا و با تکیه به خدا و بلندی پیروز با قامتی استوار و مصمم و با دلی پر امید برآنیم تا از افقی گستردهتر نظاره کنیم راهی پر پیچ و خم و پر ماجرا را که باید بپیمائیم و برای پیمودن این راه باید به دانشگاه انسانسازی قدم گذاشت دانشگاهی به وسعت تمامی جبهههای حق علیه باطل، دانشگاهی که استادش امام حسین (ع) است و فلسفهاش شهادت و محصلش امت حزب الله و این تابلو سردر ورودی دانشگاه حسینیان است. با خون وضو میسازیم و داخل میشویم. اینجا اولین کلاس درس این دانشگاه است. کلاس تاریخ کلاسی که باید در آن آموخت چگونگی نبرد حق بر علیه باطل را و تدام مبارزه را اینها برگ برگ اوراق دانشجویانمان است.
میبینید که خود آماده امتحانی بزرگ هستند. بر سطور این برگها نوشتهاند راهیان نور عاشقان خون و شرف شاگردان مکتب اسلام، باید هجرت کرد باید کوله بار سفر بربست باید حرکت کرد باید پرواز کرد و اوج گرفت هجرتی بزرگ از فرش تا عرش، بیائید یاران با ما همسفر شوید گرچه راه درازی است، اما این خط و این جاده پر فراز و نشیب ما از (انا لله و انا الیه راجعون) است، توصیههائی دارم که مقداری از آنها بشرح زیر است:
اول ازهر چیز از برای شهادت من ناراحت نباشید و لباس مشکی به تن نکنید، نمیگویم گریه نکنید، اگر هم گریه کردید برای امام حسین (ع) گریه کنید که بقول اماممان ملتی که شهادت را سعادت میداند پیروز است و گرچه من کربلا نبودم که با خونم حسین (ع) را یاری کنم، ولی خوشحالم که توانستم ادامه دهنده راه حسین(ع) و او را یاری کنم و این را بگویم که همیشه در پی سخنان امام عزیز باشید و به رهنمودهای این رهبر دلسوز مستضعفان و نائب آقا امام زمان (عج) عمل کنید و قدر این ابر مرد تاریخ را بدانید که هر کلامش از هزاران گوهر گرانبها بیشتر ارزش دارد و اگر حرفهای امام را (خدا نکرده) گوش نکنید خون شهدا پایمال میشود.
در کارهایتان خدا را در نظر بگیرید و جز به اسلام به چیز دیگری فکر نکنید، چون اعتقاد به اسلام انسان را به والاترین مقام که شهادت در راه خداست میرساند و به دنیا و اموال دنیا زیاد دل نبندید و بیشتر به فکر آخرت باشید و پشتیبان امام و روحانیون همیشه در صحنه باشید تا به اسلام آسیبی نرسد و کسانی که توان شرکت در جبهه و جنگیدن با صدامیان کافر را دارند به ندای هل من ناصر ینصری این حسین زمان لبیک بگویند و به جبههها بروند که ان شاءالله با رفتن شما راه کربلا باز شود و فتنه از تکیهای زمین برداشته شود و این را بگویم اگر به واجب کفائی (تا جائی که مسئولین نیاز داشته باشند واجب است) که از طرف امام است عمل نکردید، دیگر کسانی که در کربلا امام حسین (ع) را تنها گذاشته لعنت نکنید و از آنها عیب نگیرید، بلکه از خودتان عیب بگیرید در صورتی که برای شما راه بازتر است که بتوانید امام را یاری کنید، در نماز جمعه و ادعیه شرکت کنید و هیچ وقت مساجد و مجلس مذهبی را ترک نکنید که این مجالس انسانساز است.
و شما پدر و مادر دلسوز و مهربان از شما تشکر میکنم که من را تا به این حد سرپرستی کردید و راه راستین که راه اسلام است به من یاد دادید و خداوند اجر شما را در آخرت عطا بفرماید و امیدوارم که در این مدت کار اشتباهی از من سرزده، من را حلال کنید.
اگر جنازهام به دستتان رسید جنازهام را به مسجدالرسول ببرید و درآنجا نماز را بخوانید و بعد از آنجا به جلوی خانهمان ببرید و درآنجا وصیتنامهام را برای همه مردم بخوانید تا کسانی که هنوز در خواب هستند از خواب بیدار و کمی به خود آیند و بعد من را در بهشت زهرا در میان یاران امام دفن کنید و سعی کنید که در مراسمها اسراف نکنید و مراسم را ساده برگزار کنید، و اگر جنازهام به دستتان نرسید بر مزار شهدا حاضر شوید و برای من طلب مغفرت کنید، دیگر وصیتی ندارم جز اینکه بر سر نماز و دعاهایتان فرج حضرت، ولی عصر (عج) را از خدا بخواهید و برای طول عمر امام و پیروزی رزمندگان اسلام دعا کنید.
والسلام علیکم و رحمته الله و برکاته
الحقیر حسین گودرزی»