سرویس سیاست مشرق - روزانه میتوان از لابهلای گزارشها و عناوین خبری رسانههای مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابلتوجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که میتواند برای مخاطبین قابلاستفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه "ویژههای مشرق" نکات و تأملات قابلاستخراج از رسانهها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با «ویژههای مشرق» همراه شوید.
*******
** درخواست کروبی برای مطالعه روزنامه کیهان
«محمد حسین کروبی» در مصاحبه با روزنامه آرمان به تشریح شرایط حصر پدرش پرداخت.
وی در پاسخ به سوالی درباره سفرهای پدرش گفت:
«تا آنجا که در ذهنم هست شمال کشور، مشهد مقدس، سرعین اردبیل و زنجان چهار منطقهای بودند که در سه سال اول به همراه ماموران امنیتی به سفر برده شد».
محمد حسین کروبی در پاسخ به این سؤال که «یکی از شعارهای مهم آقای روحانی در دوران مبارزات انتخاباتی رفع حصر بود. ایشان چه اقداماتی انجام دادهاند؟» گفت:
«در مرحله نخست باید عنوان کنم که آقای روحانی تا الان به کمیته رفع حصر وقت ملاقات نداده است. نکته دیگر اینکه ما هنوز اطلاع دقیقی از برنامه دولت برای رفع حصر نداریم گرچه آقای نوبخت بارها عنوان کرده است که دولت به صورت جدی دنبال حل موضوع میباشد ولی دقیقأ هیچ کس نمیداند دولت تا به حال چه قدم مثبتی بر داشته است».
وی همچنین در پاسخ به این سؤال که «(پدرتان بیشتر چه روزنامههایی را مطالعه میکنند؟» گفت:
«از روزی که خواندن مطبوعات برای ایشان فراهم شد تقاضای پنج روزنامه مثل آرمان، شرق، اعتماد، کیهان و جمهوری اسلامی را کردند.»
گفتنی است در ۲۵ بهمن ۸۹ – ۲۰ ماه پس از دهمین انتخابات ریاست جمهوری و علیرغم سعه صدر نظام در مقابل اقدامات ساختارشکنانه سران فتنه- و تنها به فاصله ۳ روز بعد از ۲۲ بهمن و حضور میلیونی تودههای مردم در حمایت از اصل نظام و جمهوری اسلامی، جریان شکست خورده در انتخابات که به بهانه دروغ تقلب، مردم و کشور را دچار خسارتهای متعددی کرده بود، با الگو گیری از قیامهای منطقه علیه دیکتاتورهای آمریکایی، دور جدید شورش خیابانی علیه جمهوری اسلامی ایران - تنها نظام سیاسی مستقل جهان که بیش از سه دهه برابر استکبار و امریکا مقاومت کرده است- را کلید زدند. بر همین اساس- بعد از جدایی قاطبه مردم از آشوبگران- عدهای از فتنه گران که البته بخش قابل توجهی از آنان نیز نیروهای آموزش دیده منافقین، نیروهای تجزیه طلب، سلطنت طلبان و...بودند ضمن مختل کردن عبور و مرور مردم در شهر تهران و آتش زدن سطلهای زباله، به درگیری با پلیس پرداختند. این حرکت وحشیانه از آنجا که به درخواست موسوی و کروبی و با حمایت آشکار آنها و پوشش ویژه رسانههای خارجی همراه بود نه تنها به نفع آنان تمام نشد بلکه به مثابه یک انتحار و خودکشی سیاسی برای آنها محسوب میشد. چرا که بلافاصله با خشم تودههای مردم مواجه شده و با تصمیم شورای عالی امنیت ملی به حصر آنها منجر شد.
حسن روحانی در آن مقطع در واکنش به این اقدام سران فتنه گفت: «حرکت ۲۵ بهمن گروهی فریب خورده کاملاً محکوم است و قوه قضاییه باید براساس وظایف ذاتی خود نسبت به این حرکت ضدانقلابی اقدام کند. حرکت ضداسلامی و ضد ملی ۲۵ بهمن از یک سو میخواست فریاد قاطعانه ملت ایران در روز ۲۲ بهمن را تحت الشعاع قرار داد و از سوی دیگر وسیلهای برای انحراف افکار مردم منطقه از دشمنان اصلی یعنی آمریکا و رژیم صهیونیستی و شکست اخیر آنان گردد».
لازم به ذکر است که هیچ گاه «نیمه پنهان» حفاظت قانونی از میرحسین موسوی و مهدی کروبی به صورت جدی بیان نشده و این منجر به مظلوم نمایی خلاف واقع شده است. نشریه رمزعبور، چندی پیش قسمتی از ناگفتههای حفاظت قانونی از این افراد را بیان داشت به نحوی که نوشت: «مهدی کروبی مرتباً به استخر انقلاب میرفت، به گونهای که در برخی هفتهها تا سه نوبت استخر برای حضور او قرق میشد. ماموران امنیتی کروبی را برای سفر به هر نقطه از ایران آزاد گذاشته بودند. کاشان، قم، کرج، چند سفر شمال تنها بخشی از سفرهای مهدی کروبی و محافظانش بود».
گفتنی است جریان تندروی اصلاحات حیات سیاسی خود را در جامعه ایرانی به «جنجال سازی» و «مسأله آفرینی تصنعی» گره زده است. یکی از موارد فوق، کاسبی از مسئله حصر است.
** اصلاحات به کارنامه کرباسچی در شهرداری تهران افتخار میکند
روزنامه قانون در مطلبی نوشت:
«باید پذیرفت محمدعلی نجفی مرد مبارزه در روزهای سخت نیست. حافظه تاریخی ما میانه دهه ۷۰ را به خوبی به یاد دارد که پس از پیروزی اصلاح طلبان در انتخابات دوم خرداد کرباسچی شهردار وقت تهران در برابر آن همه فشار چگونه رفتار کرد. حتی محاکمه شد و به زندان افتاد اما بر شیوه مدیریت و منش خویش ایستاد تا جایی که بعد از ۲۰ سال همچنان اردوگاه اصلاح طلبی از آن با افتخار یاد میکند».
گفتنی است در خرداد ۷۷، زمانی که هنوز بیش از چند ماه از شروع دولت اصلاحات نگذشته بود، افشای ماجرای فساد گسترده و سرسام آور در شهرداری تهران و محاکمه شهردار وقت، غلامحسین کرباسچی، مهمترین رویداد عرصه داخلی کشور بود. پرونده این فساد با داشتن ۱۰۴ متهم و هزاران صفحه، بزرگترین فساد مورد رسیدگی در قوه قضاییه جمهوری اسلامی تا آن زمان بود.
کرباسچی در پایان ۸ جلسه محاکمه که در اقدامی قابل تحسین و بی سابقه به صورت زنده از سیمای جمهوری اسلامی پخش میشد، به ۳ سال حبس و ده سال انفصال از خدمات دولتی محکوم شد و به زندان افتاد و البته با گذراندن کمتر از ۸ ماه حبس، با وساطت مرحوم هاشمی رفسنجانی از زندان آزاد شد.
در ایام مطرح شدن پروندهٔ فساد اقتصادی شهردار وقت تهران در دههٔ ۷۰ (غلامحسین کرباسچی)، سردار نقدی مسئول حفاظت اطلاعات وقت ناجا بود. وی درخصوص بخشی از پرونده کرباسچی میگوید: «ایشان (کرباسچی) دو بازرس ویژه انتخاب میکند. این دو یکی پس از دیگری با برداشتهای کلان از بیت المال فرار میکنند. یکی به لندن میگریزد و دیگری به سنگاپور، شما میدانید بازرس ویژه، یعنی چشم یک مدیر؟ وقتی یک مدیر، دو بازرس ویژهاش پشت سر هم فرار میکنند، چه مدیریتی دارد؟! مگر اینکه مدعی باشیم خودش دستور داده فرار کنند تا حقایق پروندهاش برملا نشود، که این موضوع دیگری است. آیا مدیری که در طول بیش از یکسال، از ۷۵ تا ۷۶، نیمی از مدیران بلاواسطهاش به خاطر فساد اخلاقی و فساد مالی، در دادگاههایی با قضات مختلف محاکمه و محکوم میشوند، یعنی در اولین قدم مدیریت که گزینش عناصر صالح و خادم مردم است، اینطور میلنگد، این کجایش مدیریت برجسته است؟».
اصلاح طلبان در جریان برگزاری دادگاه غلامحسین کرباسچی-شهردار وقت تهران- در سال ۷۷ تمام قد از فساد کلان وی در شهرداری دفاع کردند. عبدالله نوری، وزیر کشور دولت اصلاحات که متولی رسمی امنیت کشور بود، با سوءاستفاده از موقعیت خود برای نجات رفیق خویش، اقدام به بحران آفرینی کرد و رسماً قوه قضائیه را تهدید نمود و با قلدری در برابر قانون، اقدام به اردوکشی خیابانی کرد. علاوه بر این، همزمان در وزارت کشور، ستادی ویژه برای آزادسازی کرباسچی تشکیل شد. با تدارک این ستاد، نمایشگاهی از دستاوردهای کرباسچی در ساختمان وزارت کشور برپا شد.
لازم به ذکر است که کرباسچی که در کنار چند چهره ثروتمند دیگر (عمدتاً از طیف کارگزاران سازندگی) نقش «قلک پول» جریان اصلاحات را بازی میکند، از همان زمانی که در اوایل دهه ۷۰ در شهرداری تهران روزنامه همشهری را راه اندازی کرد، برنامه استحاله فرهنگی و ایدئولوژی زدایی از ساحت جامعه ایران را دنبال میکرد. او این روند را در همه این سالها با انتشار مطبوعات زنجیرهای تحت نام گروه رسانهای «هم میهن»(با محوریت محمد عطریانفر و محمد قوچانی) با شدت و حدت ادامه داده است.
اصلاح طلبانید طولایی در دفاع از مفسدان اقتصادی دارند. چندی پیش روزنامه اصلاح طلب آفتاب یزد در مصاحبه با «شهرام جزایری»- مفسد اقتصادی نام آشنای دوره اصلاحات- او را «برند اقتصاد ایران» و «صاحب نظر بخشهای مختلف اقتصادی» نامید و برای حل مشکلات اقتصادی کشور نسخه شهرام جزایری را توصیه کرد!
** باید در مسائل منطقه همچون مسئله هستهای، مذاکره و تجدیدنظر کنیم
«علی اصغر زرگر» در مصاحبه روزنامه ایران گفت:
«مسائل منطقه نیز همچون مسأله هستهای نیازمند معاملات سیاسی، مذاکرات دیپلماتیک و تجدید نظر در تعاریف حوزه نفوذ است. اگر مراجع قدرتمند در ایران این امر را به وزارت امور خارجه واگذار کنند، دستگاه دیپلماسی ما این قابلیت را دارد که از طریق دیپلماتیک از چالشهای فرسایشی و جنگ جلوگیری کند».
اصلاح طلبان باید پیش از توصیه به الگوبرداری از برجام در مسائل منطقهای، به این سؤال پاسخ دهند که چرا در ازای محدودیت گسترده در صنعت هستهای، تحریمها لغو نشده است و غرب به تعهدات خود پایبند نبوده است؟! چرا باید یکطرفه امتیاز بدهیم و انتظار امتیازگیری هم نداشته باشیم؟!
تاکید اصلاح طلبان مبنی بر الگوبرداری از توافق هستهای در حوزه موشکی و منطقهای (همان برجام ۲ و ۳) در حالی است که خسارت محض برجام در مقابل دیدگان همه قرار دارد.
حدود ۳ ماه دیگر، سومین سالگرد امضای برجام فرا میرسد. سال گذشته ظریف صراحتاً اعلام کرد که «به دلیل پابرجاماندن تحریمها حتی نمیتوانیم یک حساب بانکی در انگلیس باز کنیم». عراقچی نیز در ماههای پایانی سال گذشته در اندیشکده چتم هاوس در انگلیس گفت که: «ایران برجام را داستانی موفق نمیداند چرا که از آن بهرهمند نشده و تحریمها برداشته نشده است». در زمستان سال گذشته نیز فرودگاه آلمان در اقدامی توهینآمیز از ترس تحریمهای آمریکا، از سوخترسانی به هواپیمای حامل آقای ظریف خودداری کرد.
اولین تجربه شکست خورده را میتوان با تسامح به حساباشتباه و بیتجربگی گذاشت. اما وقتی ریل حرکت به سمت تکرار یک تجربه اشتباه است، دیگر نمیتوان آن را فقط یک خطا و سهل اندیشی دانست.
** آشفتگی اصلاح طلبان از فراموش نشدن ابراهیم رئیسی
روزنامه شرق در گزارشی با عنوان «رئیسی کجای سیاست ایران قرار دارد؟» نوشت:
«ابراهیم رئیسی تا پیش از انتخابات ۹۶ بیشتر بهعنوان یک چهره با پیشینه قضائی - و نه لزوماً سیاسی – آنهم نه چندان معروف شناخته شده بود؛ اما کنش سیاسی یکساله او دقیقاً نشان داد که تولیت آستان قدس اصرار بر ارائه و حفظ یک چهره سیاسی از خود دارد. حامیان قدرتمندش نیز به مدد رسانههایشان ازجمله صداوسیما، در این یک سال برای او سنگتمام گذاشتهاند و در دو بخش فردی و عملکردی سعی کردهاند مانع فراموشی این سیاستمدار نوساخته شوند. رئیسی از سوی دیگر بر ملاقاتهای سیاسیاش بهویژه با طرفهای خارجی و متحدان استراتژیک ایران افزود تا همچنان نشان دهد بر حفظ این چهره سیاسی و حتی فراتر از آن، بازنمایی دیپلماتیک از خود تأکید دارد؛ از دیدار با نماینده پوتین در همان روزهای انتخابات تا سیدحسن نصرالله در بهمن و دیدار همین دو روز پیش با سفیر نروژ که به مشهد سفر کرده بود...رئیسی بارها در صداوسیما حضور یافته و درباره عملکرد آستان قدس رضوی گزارش داده است. رسانههای اصولگرا هم در این یک سال تمرکز زیادی بر پوششدهی اخبار و عملکرد آستان قدس رضوی با نگاه مثبت داشتند و به ویژه سعی در برجستهسازی آن بخش از عملکرد آستان قدس داشتهاند که در راستای محرومیتزدایی بوده است».
گفتنی است در روزهای گذشته روزنامه اعتماد در مطلبی مشابه نوشته بود: «او (رئیسی) حالا دیگر خود را موظف میداند تا در مورد هر یک از مسائل ریز و درشت در عرصههای سیاست داخلی، سیاست خارجی، اقتصاد، فرهنگ و... اظهارنظر کند».
بیبیسی فارسی نیز- تیر ۹۶- در گزارشی نوشته بود: «در آقای رئیسی نشانهای از شکست دیده نمیشود. او بر شدت فعالیتها و دیدارهای سیاسی خود افزوده و تنها به عنوان مثال، در دو روز گذشته نه تنها با فرهاد رهبر، بلکه با قاسم سلیمانی، سرشناسترین چهره نظامی حال حاضر جمهوری اسلامی و محمد باقری، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح هم دیدار و در جمع فرماندهان سپاه سخنرانی کرده است».
اصلاح طلبان گمان میکردند که با پروژه سنگین «ترور شخصیت»، رئیسی از میدان سیاست خارج میشود. اما گویا حضور فعال وی و اقدامات رئیسی در آستان قدس و علی الخصوص پروژههای محرومیت زدایی، اصلاح طلبان را آشفته کرده است.