به گزارش مشرق، شاید کسی فکرش را هم نمیکرد که وقتی نجفی، بر سکان مدیریت شهری تکیه بزند، این گونه تهران زیر بار بیمسئولیتی و ناکارآمدی، قامت خم کند اما این اتفاق افتاد و واقعیت این است که تلاش جریان اصلاحات برای تغییرات در جهت مطالبات مردمی چارهساز نبوده و رواج اصطلاح «ویرانه تحویل گرفتهایم»، مصداق امروز شهر تهران است.
بیشتر بخوانید:
۷.۵ ماه تعطیلی میراث نجفی در شهر
باختن افکارعمومی نتیجه قمار شورای شهریها با سیاست+عکس
حالا اگرچه او از شهرداری تهران رفته اما میراث ۷ماههاش بهجا مانده، تعطیلی خط ۷ مترو و بلاتکلیفی پروژههای عمرانی و تحمیل هزینههای مضاعف برای شهرداری تهران از جمله میراث بیارزشی است که این کلانشهر را از مسیر توسعه دور و دورتر کرده است.
بهروایت مهدی چمران، رئیس سابق شورای شهر تهران؛ «شهرداری کاری انجام نداده است، بنده به شخص خاصی کار ندارم اما امروز کارهایی که در گذشته انجام شده، نهتنها انجام نگرفته بلکه متوقف شده و روی زمین مانده است» و این برزمینماندگی و توقف مهمترین دستاورد شهردار و شورایی است که مدعی تغییر و تحول اساسی بوده است، تغییراتی که عملاً منجر به بیثباتی مدیریت شهری و چنگ انداختن به سیاستزدگی شده است. شورایی که باید به اداره شهر و رسیدگی به مطالبات مردم بپردازد عملاً اسباب بیاعتمادی مردم را فراهم کرده و با بیاعتنایی به آرای آنان شهر را معطل باقی گذاشته است، اعضای شورای پنجم با علم به اینکه انتخاب نجفی با توجه به سابقه بیماریاش نمیتواند کارساز باشد و اساساً بهصلاح کلانشهر تهران نیست اما باز هم با لجبازیهای سیاسی و تشخیص منافع شخصی او را انتخاب کردند تا شهردار بعدی میراثدار حجم انبوهی از تعلل و برزمینماندگی باشد.
نقد بیاساس نسبت به دوره گذشته شهرداری
البته در این بین برخی از آنان که از سیاستزدگی شورا سودهای کلان نصیبشان میشود، مدعیاند که چه حیف شد نجفی رفت و نتوانست در مقابل فساد بایستد، بیتردید اینها مردم را ساده گیر آوردهاند، چرا که معلوم است این حرف و حدیثها سیاهنمایی است و میتوان با صراحت مطرح کرد، یکی دیگر از ارثهایی که شهردار مستعفی از خود بهجای گذاشت، اخبار کذب و نقد بیاساس نسبت به دوره گذشته شهرداری بوده است.
این نقدهای غیرمنصفانه منجر شد تا محسن هاشمی در قامت رییس شورای شهر تهران موضعی دوپهلو بگیرد و شورا و شهرداری را تطهیر کند. وی گفته بود: «دو رویکرد افراطی و تفریطی در ارزیابی عملکرد شهرداری در دوره گذشته وجود دارد، رویکرد نخست سیاهنمایی و نادیده انگاشتن نقاط مثبت و تلاشها و پروژههای عمرانی است و رویکرد تفریطی سفیدنمایی و جنبه تبلیغی دادن به ارزیابی برای تمجید از عملکرد گذشته، در حالی که قضاوت ما باید واقعبینانه و بر اساس انصاف و اعتدال باشد».
بیشک این انصاف و اعتدال هرگز در منش شهردار مستعفی وجود نداشت و شاید بتوان گفت این بیاعتدالی و چهبسا بیانصافی از دیگر میراثهای بیارزشی است که کلانشهر تهران را بیش از بیش دچار خسارت و آسیب کرده است. بیان این عبارت که «کارنامه ما قابل دفاع است»، نمیتواند بهمعنای تکیه بر اصل انصاف و اعتدال باشد آن هم در شرایطی که همگان میدانند شورا و شهرداری در طول این مدت بد عمل کردهاند و نتوانستهاند از هویت و وجه این کلانشهر بهدرستی دفاع کنند. وقتی در زمان حوادثی نظیر بارش برف، دست و پایمان را گم میکنیم و نمیتوانیم مدیریت درستی داشته باشیم، چگونه دم از کارنامه قابل دفاع میزنیم، شما آنقدر نتوانستید از عهده کار برآیید که از مردم کمک خواستید تا برف روی درختها را بتکانند و صراحتاً گفتید: «خواهش من از جوانترها این است که وقتی هوا بهتر شد اگر حال و حوصله داشتند تشریف بیاورند مقداری بهآرامی برف روی درختان را بتکانند تا از شکستن آنها جلوگیری کنند، این کار ورزش هم است».
شما بار مسئولیت خودتان را بر دوش جوانها انداختید و در زلزله تهران بزرگترین غایب بودید. پروژهها را یکی پس از دیگری تعطیل کردید و گفتید هیچ پروژهای تعطیل نشده و این دروغ است اما بررسیها نشان داد که پروژههایی مثل تونل آرش و اسفندیار، بزرگراه شوشتری متوقف هستند، خط ۷ مترو تعطیل است و یا خط ۶ متروی تهران که قرار بود تا پایان سال افتتاح شود اما افتتاح نشد بنابراین میتوان بر این مسئله تأکید کرد که شهردار بعدی نیز همانند شهردار مستعفی، نقد گذشته و سیاسیبازی و ناجوانمردی نسبت به کارهای خوب پیشین را بهارث خواهد برد و با این روال شهر را معطل باقی میگذارد، شهری که اگرچه مطابق اظهارات جریان اصلاحات ظرف ۷ و ۸ ماهه اخیر فعالیتهای خوبی در آن صورت گرفته اما واقعیت امر چنین نیست.
بهاعتقاد اسماعیل دوستی، عضو سابق شورای شهر تهران؛ «نجفی در دوران مسئولیتش در شهرداری از همه پتانسیلها و ظرفیتهای نظام استفاده نکرده است»، و نگارنده معتقد است که شورای پنجم نیز همانند شورای اول بهجای پرداختن به متن در حاشیهها غرق شده است، حاشیههایی که کلانشهر تهران را نه در دوره قبل بلکه در دوره فعلی به یک شهر سوخته تبدیل کرده است و مردم را نسبت به شورا و شهرداری تهران ناامید و چهبسا بیاعتماد کرده است و باید تا دیر نشده این روند اصلاح شود تا ذهنیت مردم بیش از این نسبت به جریان اصلاحطلب مخدوش نشود، بیشک این امر بهضرر صاحبان این جریان است.