به گزارش مشرق، «امیر استکی» در یادداشت «وطن امروز» نوشت:
همه به یاد داریم که سال ۹۲ و همچنین ۹۶ در جریان مبارزات انتخابات ریاستجمهوری چگونه اقبال عمومی به چهرههای معروف به نفع یک جریان سیاسی خاص به کار گرفته شد و تا چه میزان در ایجاد یک جو عمومی به نفع اصلاحطلبان موثر واقع شد. آن روزها هر کسی که به واسطه حضورش در رسانههای عامهپسند، نام و نشانی داشت، در راستای جلب رای به سوی جناب روحانی به کار گرفته شد. حرکتی که با سر دادن شعارهای عامهپسند و کلی درباره بعضی آزادیهای اجتماعی و پارهای اصلاحات سیاسی همراه شده بود و در یک ائتلاف زرد سلبریتیها، جناب روحانی، اصلاحطلبان و همراهانش به همدیگر نان قرض میدادند.
بیشتر بخوانید:
سلبریتیها از ما چه میخواهند؟
چه خبر از وعدههایتان آقای پرزیدنت
در همایشهای انتخاباتی برایشان جایگاه ویژه درست میکردند و دوربینها رویشان تمرکز میکرد تا برداشتهای انتخاباتی از چهرهشان گرفته شود. یکی نان ایجاد یک جو عمومی مثبت به نفع نومحافظهکاران و تشویق طیف خاکستری به حضور در پای صندوقهای رای را بر سر سفره مینهاد و دیگری هم هر آنچه را این جماعت در دل، میل و تمنایی به آن نشان میداد سخاوتمندانه بر عَلم شعار سوار میکرد و پیش میرفت. انتخابات تمام شد و جناب روحانی بر اریکه قدرت نشست.
حالا به سیاق رسم و رسوم عالم سیاست در میان محافظهکاران باید همه چیز فراموش و وعدهها و وعیدهای انتخاباتی تا اطلاع ثانوی به پستویی خزانده میشد اما جریانی که یکتنه خود و شهرتش را در سودای روزهای گل و بلبل به پای جناب روحانی خرج کرده بود بیصبرانه منتظر بود تغییری ملموس در شرایط احساس کند، بیخبر از آنکه در واقع چنین قراری در عالم سیاست بویژه در قرائت فرصتطلبانهای که دوستان اصلاحطلبشان از آن ارائه میکنند، وجود نداشته و ندارد.
حالا کمکم سلبریتیها و چهرههای معروف به همان سادگی و بر مبنای همان تصورات و فهم مبتذلی که از واقعیات و مسائل کشور داشتند و به واسطه آن ملعبه دستان سیاستمداران معتدل قرار گرفته بودند، به میدان مطالبهگری وارد شدهاند. بیصبرانه منتظر این هستند که آن رونقی که جناب روحانی وعده داد و آن باید بشودها و لاف در غربتزدنهای پرطمطراق، اجرایی شود ولی از آنجا که صدای بلند و وعدههای رنگارنگ در عالم واقع دلیل بر توانمندی و کفایت نیست، لذا مدعیان در عمل به وعدههای خود- حداقل آن وعدههایی که رنگ حیثیت بر آنها زدند- بیش از حد تصور ناکارآمد از آب در آمدند. تمام هنر آنها مصروف انعقاد برجام شد.
تخم دوزردهای که از روز اول گندیده به دنیا آمد و هر چه زمان به جلوتر رفت وضوح تقریبا هیچ بودن دستاوردهایش بیشتر و بیشتر شد. رویای دولتمردان که بر اساس آن، پس از برجام در مملکتداری بر پاشنه سابق خواهد چرخید و سیلی از سرمایه خارجی و دلارهای پسابرجامی به ایران روانه خواهد شد، به کابوس وضع تحریمهای جدید آمریکا و اجرایی شدن کاتسا تبدیل شد.
حالا نهتنها عزت و اعتبار به پاسپورت ایرانیان برنگشته است- چیزی که بسیار مورد علاقه جماعت سلبریتی است- بلکه ایرانیان مشمول سختگیریهای گستردهتری شدهاند. حالا که دلار تا مرز ۶ هزار تومان به پرواز درآمده است و فعلا به ضرب دگنگ و بگیر و ببند و بزن و در رو، روی ۴۲۰۰ تومان فرود آمده است، سلبریتیها حق دارند با تاسف به یاد خود و دولتمردان بیاورند که مگر این جهشها و پرشها به خاطر بیلیاقتی دولتمردان اسبق اعلام نمیشد، پس حالا چه شده است که در زمان زعامت ژنرالها کار دلار و ارزش پول ملی به اینجا رسیده است؟
این پرسشها و شمار بیشتری وعده محقق نشده را جماعت موسوم به سلبریتی، همه و همه را با یک واکنش پاسخ داده است؛ «ما پشیمانیم». به سبک خود البته پشیمانی را در گستره وسیعی نشان میدهند. جماعت بازیگر، فوتبالیست و خواننده حالا کمر به در بوق و کرنا کردن پشیمانی خود بستهاند و اینجاست که حامیان و مریدان قدرتمداران معتدل و اصلاحطلب دیگر تاب تحمل این دوستان سابق و دشمنان امروز را ندارند. حالا زمان آن رسیده است که یکی از قواعد زشت دموکراسی مطلوبشان را گوشزد کنند. اینکه ارزش و اعتبار رای فقط و فقط تا زمانی است که به صندوق ریخته نشده باشد.
بعد از لحظه لغزش برگههای رای مطلوبشان در صندوق جمعآوری آرا تعهد متقابل و دوستی دوطرفه به صرف توقع تمکین و سکوت از هواداران و سمپاتها فرومیکاهد اما سلبریتیها به واسطه اقبال عمومی به آنها و در اختیار داشتن تریبونهای عامهپسند نسبت به این فروکاسته شدن واکنش نشان میدهند، لذا باید که به شکل تحلیلی و با برهان و استدلال آنها را سر جایشان نشاند و این قاعده چرک دموکراسی اصلاحطلبانه در ایران را به آنها شیرفهم کرد؛ قاعده یکبار مصرفی رایدهندگان در قاموس اصلاحطلبان و اعتدالگستران را!
اینکه سلبریتی بفهمد از سیاست چیزی نمیداند و اساسا سلبریتی را چه به تحلیل و اظهارنظر سیاسی؟! روزنامه شرق روز سهشنبه واکنش جالبی به دومینوی اظهار پشیمانی چهرههای عامهپسند نشان داد.
شرق نوشته: «سلبریتیها فقط به روحانی رأی دادند و در نهایت حمایت مختصری هم در فضای مجازی کردند و حالا هم حق دارند پشیمانیشان را علنی کنند. حمید فرخنژاد، رضا رشیدپور، سیروان خسروی، محسن افشانی، مهدی فخیمزاده، نوید محمدزاده، مهدی پاکدل و علی کریمی از جمله آنها هستند. میگویند وقتی عرصه سیاست از اهلش خالی شود، وقتی احزاب به حاشیه رانده شوند، شهر شلوغ میشود و جا برای عرض اندام برخی باز میشود». این آب پاکی را پیشتر در لفافه روی دستان این جماعت میریختند ولی این بار با تندی به یکباره بر سر و روی آنها تخلیه کردهاند.
تازه حین این عملیات، لگدی هم به رقبای خیالی خود انداختهاند و مطالبهگری و شاخ شدن سلبریتیها را از نتایج سنگاندازی آنها در جریان فعالیت احزاب در کشور نیز دانستهاند. به واقع به سلبریتیها حق میدهند که پشیمان باشند ولی به نحوی که کسی جز خودشان متوجه نشود اگرنه اگر قرار باشد این پشیمانی در بوق و کرنا شود آنها مستحق این هستند که «قورباغههای هفتتیرکش شهر شلوغ» معرفی شوند؛ اگرچه نویسنده رویش نشده اینقدر صریح بگوید و صرفا به همان بند اول ضربالمثل «شهر که شلوغ میشود...» بسنده کرده است. به نوعی دستمالهای کاغذی یکبار مصرفی که اگر کسی بخواهد دوباره آنها را استفاده کند بسیار صحنه مشمئزکنندهای به وجود خواهد آورد اما دسترسی کممحدودیت سلبریتیها به رسانههای پرمخاطب و عامهپسند این توانایی را به آنها داده که بتوانند بر این قاعده چرک دموکراسی اصلاحطلبانه بشورند و یک رای خود و چندین رأیی را که برای جناب روحانی جمع کردهاند با ایجاد فشار افکار عمومی بر بهرهمندان از قدرت، زنده کنند.
حالا که آبی از دولت برای مردم گرم نشده است و نمد جناب اعتدال برای کسی جز خود و همراهان و الیگارشی اطرافش پشمی نداشته، لااقل با گسترش کمپین پشیمانی، از حلاوت بهرهمندی از این قمار کلان برای صاحبان حقوقهای نجومی و حاملان ژنهای خوب و برتر کاسته و دل سلبریتیها کمی خنک میشود.