شهید سید احمد پلارک - کراپ‌شده

سید احمد خطاب به من گفت: «چند سنگر انتهای کانال را پاکسازی کن.» زمانی که در حال پاکسازی سنگرها بودم، سید احمد در خط پیشروی کرده بود. فاصله نیروها با بعثی‌ها کمتر از 20 متر بود.

گروه جهاد و مقاومت مشرق - نام شهید «سیداحمد پلارک» برای ملت ایران به ویژه مردم تهران نامی آشناست. مزارش امروز زیارتگاه افرادی است که شهدا را واسطه اجابت حاجت‌شان می‌کنند. ماجرای عطر مزار وی زبان‌زد عام و خاص است. از این رو ماجراهای متعددی در خصوص ویژگی‌های رفتاری وی تا نحوه شهادتش روایت شده است. جهت رفع ابهامات پیش آمده، روایت «حسین جهاندیده» همرزم این شهید بزرگوار را که شاهد شهادت سیداحمد نیز بود، در ادامه بخوانید:

سید احمد پلارک در مرحله اول کربلای ٥ و در زمان پاتک دشمن، از ناحیه سینه با تیر دشمن مجروح شد. پیکر مجروح احمد را سید محمد شکری و عباس بیات به عقب بازگرداندند. محمد شکری به سید احمد می‌گفت که اگر تو آنجا مجروح نشده بودی و من مجبور نبودم که پیکرت را به عقب ببرم، حتما پشت دژ شهید می‌شدم. 40 روز بعد محمد شکری در تکمیلی عملیات کربلای 5 با اکبر بدیع عارض و محسن منفرد در یک سنگر به شهادت رسیدند.

احمد پلارک و محسن امیدی برای شرکت در تکمیلی عملیات کربلای 5 از بیمارستان فرار کردند و به منطقه برگشتند. من و احمد در تکمیلی این عملیات با هم بودیم که به یک کمین برخوردیم. احمد در حین مقابله با کمین، از ناحیه پهلو، صورت و بازو زخمی شد.

بعد از عملیات، در تاریخ 12 اسفند ماه 65 به همراه نیروهای گردان عمار لشکر 27 محمد رسول الله، به دیدار امام (ره) و سپس زیارت امام رضا (ع) در مشهد مقدس رفتیم.

یک روز صبح، احمد با تب و عرق از خواب بیدار شد. کمی که حالش خوب شد، همراه دوستان به بهشت رضا رفتیم. سید احمد در آنجا به دنبال قبر شهیدی می‌گشت، بعد از مدتی بالای مزار شهیدی نشست و قرآن خواند. هر چه اصرار کردیم که این شهید را معرفی کند، پاسخی نداد. وقتی سوار اتوبوس‌ها می‌شدیم که شبانه راهی تهران شویم، احمد به سرعت سمت عکس شهیدی رفت که بر روی اتوبوس چسبیده بود. چهره آن شهید برایم آشنا آمد، به خاطر آوردم که اعلامیه شهادت وی را بر روی دیوار حرم امام (ع) دیده بودم.

وقتی به تهران رسیدیم، نیروهای گردان با استعداد یک گروهان به منطقه عملیاتی رفتند اما من و سیداحمد چون مجروح بودیم، ماندیم. احمد دو روز بعد با من تماس گرفت و گفت: «به دلم افتاده است که عملیاتی در پیش است». آن روز با هم تصمیم گرفتیم که خودمان را به نیروها برسانیم، از این رو ساعتی بعد به ترمینال جنوب رفتیم و بلیط خریدیم. آن شب راهی اندیشمک شدیم. این در حالی است که عملیات کربلای 8 از شب قبل آغاز شده بود.

در اتوبوس از سیداحمد 2 سوال پرسیدم. اول اینکه در تکمیلی عملیات کربلای 5، تو مجروحیت سوختگی نداشتی اما چه شد که سوختی؟ سیداحمد پاسخ داد: «وقتی به عقب برمی‌گشتم. دقت کردم که پهلو، صورت و بازوهایم مجروح شده‌اند. در دل گفتم اگر آتش بگیرم دیگر به قول بچه‌ها، «زهرایی» می‌شوم. در این فکر بودم که یک خمپاره کنارم به زمین اصابت کرد. خرج آرپی‌جی شعله گرفت و جرقه‌های آتش بر روی لباس‌هایم افتاد. به همین خاطر لباس‌هایم آتش گرفت.»

سوال دومم در خصوص آن شهید مشهدی بود. آن شب به من قول گرفت که قبل از شهادتش، موضوع را بازگو نکنم. سیداحمد گفت: «در حسینیه مشهد خواب آن شهید را دیدم. من را با خود به دشتی سرسبز برد که آنجا را بهشت می‌نامید. در آنجا محلی را نشانم داد که جایگاه من بود.»

آن شب سیداحمد روزه بود و در مسیر با غذایی که مادرش درست کرده بود، افطار کرد. وقتی به دوکوهه رسیدیم، احمد از اتوبوس پیاده شد و سجده کرد. سپس زمین را بوسید.

به ساختمانی که گردان در آن‌جا مستقر بودند، رفتیم. نیروها به کرخه رفته بودند. مرحوم حاج نادر خانی ما را به ساختمان گردان راه نداد. به کرخه رفتیم. فردای آن روز یک روحانی به گردان آمده بود و خمس رزمندگان را حساب می‌کرد.

سید احمد پلارک تنها پسر خانواده بود. به سمت روحانی رفت و کمی بعد با خوشحالی برگشت. پرسیدم: «چی شده؟» گفت: «تازه فهمیدم چرا تا حالا شهید نشدم. همین الان خمس مالم را حساب و پرداخت کردم.»

سید محمود حسینی معاون گردان عمار نیمه‌های شب اطلاع داد که زود مسلح شویم. ظاهرا کار در شلمچه به هم پیچیده بود. ابتدا سیداحمد به جهت مجروحیتش قرار نبود که وارد عملیات شود، اما ناگهان گفت: «من هم میایم».

شب با اتوبوس به سمت شلمچه به راه افتادیم. در مسیر هر بار بیدار می‌شدم، می‌دیدم که سید احمد بیدار است و به بچه‌ها نگاه می‌کند. زمانی که به مقصد رسیدیم، فرمانده، سید احمد را به عنوان معاونش معرفی کرد. محسن امیدی و یوسفی هم مسوول دسته‌ها شدند. سید محمود که فرمانده گردان بود، به من گفت: مراقب سید احمد باش و اجازه نده به جلو برود. بعد از نماز ظهر خبر دادند که خط در حال سقوط است، نیروها به سمت خط بروند.

حسین جهاندیده - شهید سید احمد پلارک

می‌خواستیم سوار ماشین برای اعزام شویم که خبر دادند «سیدمحسن مدنی» به شهادت رسیده است. سید محسن مدنی از بچه‌های گردان میثم بود. در این حین سیداحمد نگاهی به من انداخت و گفت: «حسین ما هم باید شهید شویم». به شوخی پاسخ دادم: «وقت ندارم». البته باید می‌‎گفتم «لیاقت ندارم».

وقتی به خط رسیدیم، شرایط بدی حاکم بود. شهید سلمانی معاون لشکر، آرپی‌جی شلیک می‌کرد. نیروهای بعثی به رزمندگان گردان حمزه در کانال تیر خلاص می‌زدند. ناگهان سیداحمد بلند شد، در حالی که دست بر پهلوی زخمیش داشت، گفت: «یک عمر سینه زدیم و گریه کردیم. حالا وقت عمل است.»

محسن امیدی داخل کانال پرید و بچه‌های دسته‌اش هم پشت سرش وارد کانال شدند. حیدر احمدی همان جا تیر به پیشانیش خورد و شهید شد. سید احمد پیش از این که وارد کانال شود خطاب به من و مسعود ترابی (مسوول مخابرات گردان) گفت: «من در این کانال شهید می‌شوم». به یاد توصیه سید محمود افتادم و سریع پشت سرش وارد کانال شدم.

نیروها با رشادت به هدف خود رسیدند. سید احمد خطاب به من گفت: «چند سنگر انتهای کانال را پاکسازی کن.» زمانی که در حال پاکسازی سنگرها بودم، سید احمد در خط پیشروی کرده بود. فاصله نیروها با بعثی‌ها کمتر از 20 متر بود. دشمن سر سیداحمد را نشانه رفته بود. وقتی بالای سرش رسیدم، هنوز چشم‌هایش باز بود. ابراهیم برادری و حسین تفاقی شهادتین وی را می‌خواندند.

در آن لحظه به یاد 48 ساعت قبل و حرکت از تهران افتادم. دلم آرام نمی‌شد تا اینکه صورتم را روی صورت سید احمد گذاشتم. همه خاطراتم با وی از سال 63 تا آن لحظه جلوی چشمانم آمد. دقایقی اینگونه گذشت تا اینکه بچه‌های تدارکات گردان به من گفتند که امکان دارد خط سقوط کند.

سیداحمد تک پسر خانواده و یتیم بود. نمی‌توانستم پیکرش را در منطقه بگذارم و بروم. پیکرش را به سختی با کمک همرزمان سر کانال رساندیم و کنار پست امداد خط گذاشتیم. جلوی اولین وانت که برای لشکر عاشورا بود را گرفتم و خواهش کردم تا پیکرش را به معراج شهدا برساند. راننده گفت: به جهت اینکه جاده خطرناک است باید با سرعت براند. به همین خاطر خودت هم سوارش ماشین بشو و پیکرش را در آغوش بگیر تا از ماشین بیرون پرتاب نشود. این هم توفیق مضاعفی شد تا لحظاتی کنار سید احمد باشم.

وقتی به معراج شهدا رسیدیم، داشتند پیکر حیدر احمدی را پلاستیک پیچ می‌کردند. قسمت این بود که این دو شهید بزرگوار اینجا هم کنار هم باشند. سید احمد رفت اما به دلیل اخلاص، اخلاق و عباداتش ماندنی شد.

منبع: دفاع پرس

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 42
  • در انتظار بررسی: 16
  • غیر قابل انتشار: 21
  • IR ۱۲:۵۱ - ۱۳۹۷/۰۲/۰۹
    23 85
    سایت مشرق ! شما جزء قومی هستی که دشمن این شهید است
    • محمد IR ۱۴:۰۲ - ۱۳۹۷/۰۲/۰۹
      32 7
      تو خفه برو کودتو بخور
    • ياسر IR ۱۴:۲۰ - ۱۳۹۷/۰۲/۰۹
      30 6
      اگه دنبال همرزم ميگردي اشتباه اومدي پسرم! برو به مغرب!
    • IR ۱۷:۰۹ - ۱۳۹۷/۰۲/۰۹
      22 7
      با این نظر دادنت ثابت کردی که تو و افساد طلبان همان همفکران و عمله های بعثی های دشمن کشور و مردم هستند که با این دسته گلهای مدافع کشور دشمنی دارند
    • مهرزاد IR ۱۹:۵۹ - ۱۴۰۲/۰۳/۰۵
      8 0
      اولاً که خداروشکر که این مسئله هم مدرکش هست هم میشه خودتون برید سر قبر شهید و با چشم خودت ببینی تا مطمئن بشی، البته یه چیزی رو بگم که همیشه در طول تاریخ کسانی از نامردا و خاعنین و منافقینی که ضد اسلام و دین هستند برای اینکه به اعتقاد مردم ضربه بزنن مسائلی عجیب و غیر قابل ثابت کردن رو عمداً مطرح می کنند تا دروغ بودن قضیه برای مردم ثابت بشه و مردم پس از اون بگن اينم مثل فلان قضیه دروغه، ولی این جریان و خیلی از اتفاقات دیگری که براحتی قابل ثابت شدن هستند رو بنیاد شهید هم توی رسانه ها مطرح میکنه، اتفاقات غیر قابل اثبات رو هرگز مطرح نمیکنه تا اعتبارشون صدمه نخوره
  • درخواست حلالیت از همه مردم دارم IR ۱۳:۰۵ - ۱۳۹۷/۰۲/۰۹
    48 4
    با سلام. خوش به حال این شهید عزیز و گرامی. برای شادی روحش صلوات بفرستید. از خدا می خوام که گناهان من را هم ببخشید و عاقبت من را شهادت قرار دهد. خدایا برای تمام گناهانم توبه می کنم. برای سلامتی و ظهور امام زمان (عج) سه صلوات بفرستید. الهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. الهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. الهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. التماس دعای خیر.
  • حسین DE ۱۴:۱۲ - ۱۳۹۷/۰۲/۰۹
    17 58
    حالا گیریم یه درصد به صورت طبیعی بوی عطر میده بر مبنای معارف اهل بیت قطعا این هیچ کرامتی نیست و نشون دهنده هیچ چیزی نیست چون اصلا معلوم نیست الهی هست یا نه ... وهم و خیال و چیزی که براش سند و مدرکی نیست نه این دنیا می تونید تایید کنید نه اون دنیا به دردتون می خوره رو نشر ندید که فردای قیامت باید جواب بدید ... گسترش اوهام و خیالات و خواب و کشف و کرامت و صوفی گری به نام تشیع ... شاید این از عوارض آخرالزمان ... الله اعلم
    • IR ۱۴:۴۷ - ۱۳۹۷/۰۲/۰۹
      37 15
      ای نادان، برو متن بالا را بخون و یه کم فکر کن و کم تر حرف بزن
    • احمد IR ۱۴:۵۵ - ۱۳۹۷/۰۲/۰۹
      44 5
      حسین جون یک سر برو قطعه 28 سرمزار شهید پلارک روبروی مزارشهدای مکه خودت امتحان کن قبراین شهید فقط بوی خوش نمیده از سنگ قبر شب عطر وگلاب متصاعد میشه دستت روبکش روی سنگ مزار متوجه میشی رفتی ماروهم دعا کن داداش گلم .
    • هموطن IR ۱۵:۱۳ - ۱۳۹۷/۰۲/۰۹
      46 3
      اول برو ببین بعد نظر بده!!!! ضمنا بنیاد شهید سه بار سنگ قبرشو عوض کرده به این خیال که شاید چیزی زیرش کار گذاشته باشن!!! پسر یتیم بزرگ شده ی کم بضاعتی که قنوت های عجیب داشته باشه،همین میشه..... اصلا شهدا چون زنده اند،همه ی وجودشون کرامته.... ما مرده ایم و فکر میکنیم زنده ایم!!!!!
    • محمد IR ۱۵:۱۵ - ۱۳۹۷/۰۲/۰۹
      27 1
      اگر یکبار توفیق زیارت قبر این شهید نصیب ات میشد،اینطور صحبت نمیکردی.
    • کیا IR ۱۷:۱۷ - ۱۳۹۷/۰۲/۰۹
      18 2
      تا مسلمانی راه بسیار طولانی دارید چه رسد به مومنین..................
    • علی IR ۲۲:۰۳ - ۱۴۰۱/۰۴/۲۹
      5 2
      داداش من رفتم دیدم بوی گلاب میاد بعد خیس میشه هی قبرش خیسیشو پاک میکردی باز خیس میشد چی میگی کاش ایران بودی میدیدی
    • علی IR ۲۲:۰۳ - ۱۴۰۱/۰۴/۲۹
      2 5
      داداش من رفتم دیدم بوی گلاب میاد بعد خیس میشه هی قبرش خیسیشو پاک میکردی باز خیس میشد چی میگی کاش ایران بودی میدیدی
    • زهرا IR ۱۶:۲۵ - ۱۴۰۱/۱۲/۲۹
      2 0
      من هن شنیده بودم تا اینکه خودم رفتم بالا سر قبر شهید با چفیه خیسی گلاب قبر را پاک می‌کردند بازهم گلاب می جوشید از سنگ قبرش
    • دختر ایران IR ۱۹:۳۰ - ۱۴۰۲/۰۱/۱۱
      8 0
      ما از این شهید حاجت گرفتیم.😭😭😭😭
  • ویشکا IR ۱۶:۰۲ - ۱۳۹۷/۰۲/۰۹
    48 3
    خوشا به حال کسی که توفیق زیارت این قبر مطهر و معطر را دارد
    • کژال بوکانی IR ۰۵:۳۷ - ۱۴۰۲/۰۱/۰۸
      1 0
      سلام من رفتم زیارت شهید بخدا راسته بقران واقعیت داره
  • کیان IR ۱۷:۰۹ - ۱۳۹۷/۰۲/۰۹
    43 2
    حدود 7 6 سال پیش خیلی ها اینو با آب و تاب تعریف می کردن من باورم نمی شد یه بار خودم رفتم ، دیدم واقعا واقیه ، دلم همونجا موند . این جمعه حتما می رم . ممنون از مشرق که یادآوری کردی
    • باران IR ۱۷:۳۲ - ۱۳۹۸/۰۴/۰۱
      5 1
      شهدا مقربان الهی بودند که گلچین شدندو رفتند انشاالله مارا ببخشند چون شرمنده همه آنهاهستیم شهدا مارا ببخشید که اینطورشد نمیخواستیم کاری ازدست مابرنمیاد
  • محسن IR ۱۹:۲۹ - ۱۳۹۷/۰۲/۰۹
    15 0
    سلام ودروبی پایان براین شهید والامقام وهمه شهدای گرانقدراسلام----انشاالله شرمنده این شهدابشویم ودرقیامت شفیع وفریادرس ماباشند ---براس شادی ارواح مطهرشان صلوات
  • NL ۲۰:۵۵ - ۱۳۹۷/۰۲/۰۹
    10 1
    خدا رحمت كنه حاج خانم موسوي مادر شهيد پلارك رو هميشه شبهاي جمعه در منزلشان زيارت عاشورا و دعاي كميل برقرار بود ،يادش بخير يك انگشتر هم از مادر يادگاري گرفتم و هنوز دارم ،يادش بخير هميشه حاج مهدي سماواتي و خانواده ايشان مداح اين مجالس بودند
  • IR ۲۲:۳۰ - ۱۳۹۷/۰۲/۰۹
    14 1
    شهدا شرمنده ایم قرار مان این نبود که شده
  • علی IR ۲۰:۰۱ - ۱۳۹۷/۱۰/۰۵
    4 0
    سلام ، من میدانم اگر ما مراقب نفس خود باشیم نه تنها شرمنده شهدا نمیشویم بلکه آنها را خوشحال هم می کنیم ، وشاید شفیع ماهم بشوند، انشاالله
  • IR ۱۳:۲۷ - ۱۳۹۷/۱۰/۱۸
    12 1
    سلام شهیدجانم التماس دعا و شفاعت دارم. توروخدا یادت نره بیچاره ایم. قسمت کن بیام زیارتت. دعا کن آدم بشم. نمازخون واقعی بشم
    • Kosar IR ۱۳:۴۹ - ۱۳۹۹/۰۸/۱۳
      3 0
      سلام.من فقط از خداوندم میخواهم که توفیق زیارت این شهید را به من بدهد.من به پاکی روحش ایمان صد در صد دارم
  • محمودی IR ۱۳:۳۹ - ۱۳۹۸/۰۸/۱۳
    1 0
    لااله الله وحده لاشریک له لهلمک و لهلحمد و هو الی کل شیئء قدیر روحش شاد همنشین امام حسین (ع) و شهدای کربلا باشد و تمامی شهدای عزیز این مرز و بوم انشا الله لیاقت شفاعت داشته باشیم و ما هم شفاعت کنند
  • IR ۱۳:۲۵ - ۱۳۹۹/۱۰/۲۱
    1 0
    والا ماکه لایق دوستی باشهدا نیستیم وافتخار این که مزارایشون روببینیم نداریم شما که جایگاه بالایی نزدشهدادارین ماروهم شفاعت کنید
  • IR ۲۰:۵۹ - ۱۳۹۹/۱۰/۲۳
    4 1
    شما که توفیق زیارت این شهید گرانقدررودارید ماروهم شفاعت کنید
  • IR ۰۹:۵۲ - ۱۴۰۰/۱۰/۲۰
    0 0
    خیلی دلم میخواد سر قبر این شهید بزرگوار برم.ساکن یه شهر دور از تهرانم.خدایا یعنی میشه؟
  • علی نوده فراهانی IR ۲۰:۱۵ - ۱۴۰۱/۱۰/۰۵
    4 1
    شهدا شرمنده رشادت و ازجان گذشتگی شماییم ...وای به حالما که نتوانستیم این بزرگی شما را قدر بدانیم
  • آیت جهانی IR ۲۲:۳۸ - ۱۴۰۱/۱۱/۱۶
    1 0
    خیلی عالی بود متشکرم
  • حسینی IR ۰۴:۵۰ - ۱۴۰۲/۰۱/۰۳
    2 0
    روحش شاد ویادش گرامی باد انشا الله شفیع ما هم باشی
  • IR ۱۰:۲۹ - ۱۴۰۲/۰۳/۱۵
    1 0
    من زیارت این شهید رفتم واقعا راسته و حاجت گرفتم و خیلی بهش ارادت دارم روحش شاد و انشالله شفا خوای ما بشن
    • زینب رضائی سادات ۲۲:۰۳ - ۱۴۰۲/۰۹/۲۳
      0 0
      من هم به زیارت ایشون رفتم همین امروز واقعی هست که بوی گلاب میده مامانم از گلاب سر قبر ایشون یکم بر پیشونیم زد
  • ایرانی IR ۱۳:۰۵ - ۱۴۰۲/۰۴/۰۹
    0 0
    شهدا گلچین شدن پاک‌ بودن و پاک رفتن ما جامانده و دربند زمین
  • من حسینی ام IR ۱۶:۲۴ - ۱۴۰۲/۰۵/۰۵
    0 0
    سلام خدابرپلارک وپلارکهاولعنت خدابرظالمین
    • IR ۱۳:۴۰ - ۱۴۰۲/۰۵/۲۰
      6 1
      سلام خوشبحال شماها که لیاقت زیارت این شهید عزیز و بزرگوار را دارید تو را خدا هر کس به زیارت این شهید بزرگ رفتم برا پسر من هم دعا کند که مشکل بزرگی براش پیش امده التماس دعا
  • ۰۰:۱۷ - ۱۴۰۲/۰۹/۲۳
    3 0
    اللهم عجل لولیک الفرج برای شفای همه بیماران اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل الفرجهم
  • ۰۱:۵۷ - ۱۴۰۲/۰۹/۲۵
    0 0
    چه عجیب نمیدونم واقعیت داره یانه ولی خب دوست دارم از نزدیک ببینم روحشون شاد باشه
  • پارسا IR ۱۳:۱۳ - ۱۴۰۲/۱۰/۲۶
    1 0
    خدامارو‌هم همنشین این شهید عزیز وپاک کنه الهی آمین
  • احمد پاشاکی IR ۰۰:۳۶ - ۱۴۰۲/۱۲/۲۵
    1 0
    شادی روحشان صلوات

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس