سرویس جهانی مشرق- خر برفت و خر برفت! حتماً این داستان را از مثنوی معنوی و بیان شیوای مولوی شنیدهاید. مسافری از راه میرسد و خر خود را مقابل خانقاه میبندد. پس از چندی که بر میگردد، صوفیان چنان جشنی با کبابکردن خر او به راه انداخته بودند که او به محض ورود و تماشای آن پایکوبی و دود و سماع فراموش میکند که چهارپایی داشته است. او نیز با صوفیان همنوا میشود که «خر برفت و خر برفت»، غافل از اینکه منظور آنها، چهارپای همین مسافر بود که برای مهمانی آنها صرف شد!
حالا به اوضاع استرالیا در ۲۰۰ سال اخیر نگاه میکنیم. ملتی با دستکم ۶۰ هزار سال سابقه در یک سرزمین زندگی میکند. ناگهان با توپهای جنگی بریتانیا مواجه میشود. سربازان خارجی خاک استرالیا را تصرف میکنند و دفتر فرمانده منصوب ملکه بریتانیا را در مرکز آن دایر میکنند. مهاجمان آن قدر زیاد هستند که حتی اگر انتخابات برگزار کنیم، رأی ملکه از هر کدام از سران بومیان بیشتر است. کمی بعد آنها با ثروت این کشور، مسابقات ورزشی به راه میاندازند، ورزشکاران خود را به استرالیا میآورند و از بومیان میخواهند بخاطر بهرمندی از این «ثروت مشترک» در شادی آنها شریک شوند. دقیقاً کدام ثروت مشترک؟ بومیان چه زمانی به تقسیم این ثروت رضایت دادند؟
آیا اینکه زور سربازان بریتانیا یا تعدادشان از بومیان بیشتر بوده، مجوز قابل قبولی برای پذیرش این مطلب است که استرالیا از آنِ سفیدپوستانِ مهاجم و فرزندان آنها است؟ اگر حضور این سربازان با همراهی بومیان همراه میشد، مشکلی نبود؛ همانطور که گفته میشود آریاییها زمانی میهمان فلات ایران شدند. اما مهاجرت با تهاجم فرق دارد. تاریخ گواه است که نه تنها این اشغالگری با زور همراه شده، بلکه بومیان استرالیا با مصائب ناگفتنی روبرو شدهاند. داستان «نسلهای ربودهشده» از «ثروت ربودهشده» تلختر است.
چند سال پیش نخستوزیر استرالیا از «نسلهای ربودهشده» عذرخواهی کرد. ماجرا به سیاست عجیبی برمیگشت که قریب به ۶۰ سال تا ۱۹۷۰ میلادی از سوی دولت برای بومیان به ویژه ساکنان جزایر شمالی در تنگه مورس پیگیری و اعمال میشد. آلفرد کالما ۴ ساله، جویس شرودر ۲ ساله، لوک مُرکام یک هفته پس از تولدش و بسیاری دیگر از بومیان بختبرگشته استرالیا با حمله سربازان به خانهشان از پدر و مادر خود جدا شده و به مدارس کلیسای کاتولیک یا خانوادههای سفیدپوستان سپرده شدند با این هدف که هیچ کسی در استرالیا باقی نماند که چیزی از خاطرات دردناک حمله خارجیها به خاک استرالیا را سینه به سینه از پدران و مادران خود به نسلهای بعد منتقل کند.
در این باره بیشتر بخوانید:
خاطرات دردناک از «نسل ربودهشده» بومیان استرالیا: از کار اجباری تا سوءاستفاده جنسی+ تصاویر
حتی پیش از اعمال این سیاست نیز مردان دهکدههایی که در مقابل سلطه انگلیسیها مقاومت میکردند، کشته شده و فرزندانشان به کار اجباری برده میشدند. روشهای قتل فجیع که سربازان علیه این افراد اجرا میکردند، آن قدر تلخ است که از بیان آن در این یادداشت معذوریم. این رفتارها بسیار شبیه خشونتهای سرمستانه سربازان آمریکا در جنگ ویتنام بوده است.
«نسلهای ربودهشده» میرفت تا به «خاطرات دفنشده» تبدیل شود اما بومیان بیداری خود را حفظ کردند و علیرغم همه فشارهای پیدا و پنهان، از عملیات رسانهای پیچیده در جام مسابقات کامنولث فریب نخوردند. جان پیلگر خبرنگار جستجوگر گزارش میدهد در منطقه ساحل طلایی (Gold Coast) یعنی دقیقاً همان جایی که در گذشته شاهد خونبارترین برخوردها میان بومیان و مهاجمان انگلیسی بوده، افتتاحیه مسابقات «ثروت مشترک» یا همان «کشورهای مشترکالمنافع» در ۴ آوریل سال جاری برگزار میشود، با تلفیقی از رسوم و فرهنگ بومیان و سفیدپوستان، با اهتزاز پرچم بومیان و مانند آن. اما در همین حال، تظاهرات بومیان در خارج از استادیوم به خشونت کشیده می شود، پرچم آنها پایین کشیده میشود و سه تن بازداشت میشوند.
این دقیقاً همان کابوس انگلیسیها است وقتی میبینند اگر چه «صدای ملل اولیه» در هیاهوی رسانهای آنها شنیده نمیشود و بسیاری در جهان با نمایش خارقالعاده در مراسم افتتاحیه تصور میکنند که همه چیز در استرالیا بر وفق مراد است، اما به هر حال هنوز این صدا در استرالیا بلند است و همه ترفندها از حملات خونبار تا سیاست خشن همگنسازی نتوانسته است بومیان استرالیا را محو کند. این کابوس انگلیسیها است که میبینند بومیان با سرود «خر برفت» آنها در جشن باشکوه استادیوم ساحل طلایی همراه نمیشوند.
انگلیسیها نزدیک به ۹۰ سال است مسابقات «ثروت مشترک» را برگزار میکنند، از ۱۹۳۰ میلادی. دفتر فرماندهی ملکه در استرالیا بیش از هر کشور دیگری برای برگزاری مسابقات پیشقدم شده، یعنی ۵ دوره در سالهای ۱۹۳۸، ۱۹۶۲، ۱۹۸۲، ۲۰۰۶ و ۲۰۱۸ میلادی. بریتانیا خود با چهار تیم (انگلیس، اسکاتلند، ولز و ایرلند شمالی) در مسابقات شرکت میکند و همه قلمروهای کوچک و بزرگ و جزایر متصرفه را بسیج کرده تا تعداد شرکتکنندگان را هر چه زیادتر نشان دهد، به این امید که این حجم از قلمروهای مشارکتکننده بتواند آرزوی لندن برای فراموششدن تصاحب سرزمینها و اموال و انسانهای ملل دیگر را محقق سازد. به این امید که ملتهای صاحبخانه یادشان برود آنچه با آن ریختوپاش میکنند و همراه با مردمان بریتانیا جام شادیاش را مینوشند، در واقع میراث مسروقه از خود آنها است.
به گواهی تاریخ در طول جنگهای پراکنده که بیش از ۱۰۰ سال به طول انجامید و خونبارترین آنها در ایالت کوینزلند (محل برگزاری افتتاحیه مسابقات) رخ داد، دستکم ۲۰ هزار نفر از بومیان کشته شدهاند. آنها واقعاً برای نگهداشتن سرزمین خود جنگیدهاند و با خون خود ثابت کردند نمیخواهند خاک و ثروت خود را با هیچ مهاجمی قسمت کنند. حالا به نظر شما چه کسی مسابقات «ثروت مشترک» را در میدان جنگی که بومیان جان خود را فدای کشورشان کردند، برگزار میکند؟ استرالیاییها یا سفیدپوستان مهاجم که برای خود کارت شهروندی صادر کردهاند؟
ممکن است گفته شود مردم کنونی بریتانیا و مخصوصاً ورزشکاران آن نباید به خاطر جرمی که پدرانشان انجام دادند، متهم شوند و دلیلی ندارد که کینههای گذشته باقی بماند. اما این حرف زمانی (آن هم تا حدودی) درست است که این یک «کینه از گذشته» باشد و سفیدپوستان مهاجم از اعمال پدران خود دست کشیده باشند. کدام دستکشیدن در حالی که بومیان استرالیا هیچ جایگاهی در قانون اساسی این کشور ندارند؟ کدام دستکشیدن در حالی که هنوز فرماندهی ملکه بر قلمرو استرالیا در قانون اساسی این کشور به رسمیت شناخته شده و اکثریت مهاجم به این بهانه که «ما بیشتریم» در خانه بومیان برای خود و آنها قانون میگذارند؟
دانلود بیانیه بومیان استرالیا در گردهمآیی ۲۰۱۷ میلادی
به همین خاطر بود که بومیان در گردهمآیی سال گذشته میلادی با انتشار بیانیهای موسوم به بیانیه ULURU «از صمیم قلب» خود اعلام کردند «ما بومیان و قبایل جزیرهنشین تنگه تورس اولین ملل حاکم بر قاره استرالیا و جزایر مجاور آن بوده و مالک آن بر اساس قوانین و رسوم خود هستیم. این وضعیت برای پدران و نیای ما بر اساس فرهنگ ما از زمان آفرینش و بر اساس دادههای علمی از پیش از ۶۰ هزار سال گذشته برقرار بوده است».
در این بیانیه آمده است «چگونه ممکن است همه چیز زیر و رو شود؟ آن ملتها این سرزمین را برای بیش از ۶۰ هزاره در اختیار داشتند و حالا این پیوند مقدس تنها در دو سده از تاریخ جهان محو شده است؟» آنها نوشتهاند «ما بیش از هر ملت دیگری زجر حبس را چشیدهایم. مگر ما ذاتاً مجرم هستیم؟ فرزندان ما به طرز بیسابقهای از خانوادهها خود بیگانه میشوند و جوانان ما به تعداد وحشتناکی در بازداشتگاهها پژمرده میشوند. ما عاشق آنها هستیم و آنها امید ما برای آینده هستند.»
بومیان استرالیا در نهایت خواستار تغییرات قانون اساسی برای تأسیس نهادی با عنوان «صدای ملل اولیه» (First Nations Voice) شدهاند. اما مهاجمان سفیدپوست، وقیحتر از آن هستند که حتی به همین خواسته کوچک پاسخ دهند. پال موری خبرنگار اسکاینیوز در استرالیا یکی از آنها است. او در مورد اعتراض بومیان در حاشیه افتتاحیه مسابقات در ساحل طلایی گفت:«ما نمیتوانیم با این مردمان کنار بیاییم. آنها هیچ وقت راضی نمیشوند... آنها واقعاً یک مضحکه کامل هستند». این دقیقاً صدای همان مهاجمان سفیدپوست دیروز است که از حلقوم خبرنگار سیدنینشین بیرون میآید. میشود بگویید به جز یک عذرخواهی زبانی، چه کاری برای این ملت زجرکشیده کردهاید که میگویید راضی نمیشوند؟!
منابع
http://johnpilger.com/articles/aboriginal-people-have-a-right-to-protest-the-commonwealth-games-as-stolen-wealth
https://ganjoor.net/moulavi/masnavi/daftar۲/sh۱۵
https://www.referendumcouncil.org.au/sites/default/files/۲۰۱۷-۰۵/Uluru_Statement_From_The_Heart_۰.PDF
https://www.aph.gov.au/About_Parliament/Senate/Powers_practice_n_procedures/Constitution.aspx
https://www.sbs.com.au/nitv/nitv-news/article/۲۰۱۷/۰۵/۲۴/first-nations-national-convention-uluru-kicks-heartfelt-meaningful-ceremony