گروه جهاد و مقاومت مشرق - چند روز پیش که به قصد زیارت مزار شهدا به امامزاده علیاکبر چیذر رفتیم، به طور اتفاقی با نمایشگاهی از آثار شهدا آشنا شدیم که در طبقه فوقانی امامزاده دایر شده است. در گشتوگذاری که در «نهضت مردمی جمعآوری آثار شهدا و دفاع مقدس» داشتیم، همراهمان باشید.
غوغای تاریخ
صحن بیرونی امامزاده علیاکبر چیذر بیش از هر جای دیگری آدم را یاد گلزار شهدای بهشت زهرا میاندازد. قبل از ظهر یکی از روزهای اردیبهشت ماه است که همراه دکتر گنجی و هیئتی از همکاران روزنامه «جوان» وارد حیاط امامزاده میشویم. اینجا از هر نسلی شهیدی آرمیده است. از شهدای هستهای گرفته تا شهدای دفاع مقدس و مدافع حرم. چشم که میگردانی، جوانی از پشت قاب شیشهای مزارش نگاهت میکند و در سکوت، بخشی از تاریخ خونبار انقلاب را روایت میکند !
از خرمشهر به شلمچه، از سردشت به خلیج فارس و از سوریه تا خیابانهای تهران... سنگنوشته مزار شهدا ذهن آدم را این طرف و آن طرف میکشاند. یکی در سوریه شهید شده و آن یکی در خوزستان و دیگری در قلب تهران. نه خیلی دور، چند خیابان آن طرفتر! مزار شهید محمدحسین حدادیان یکی از شهدای فتنه دراویش که یکم اسفند ماه 96 در خیابان پاسداران تهران شهید شد، در این گلزار قرار دارد. محله چیذر تا خیابان پاسداران راهی نیست. آن روز محمدحسین رفته بود چند ساعته برگردد که با وحشیگری دراویش هرگز بازنگشت.
در غوغای روایت بیکلام تاریخ معاصر، صحن امامزاده علیاکبر آرام و دلنشین است. چهرههای نامآشنا در گلزار شهدای چیذر کم نیستند. مزار شهیدان علیمحمدی و احمدی روشن از شهدای هستهای کشورمان را نزدیک مزار سردار شهید محمد ناظری زیارت میکنیم. شهید ناظری فرمانده تکاوران نیروی دریایی سپاه بود که اردیبهشت سال 95 در خلیج فارس به شهادت رسید.
خوشامدگویی صیاد
هنوز مشغول زیارت مزار شهدا هستیم که با سید محمد جوزی رو به رو میشویم. جوزی را قبلاً در بهشت زهرا دیده بودم. آن زمان مسئول خانه شهید گلزار شهدای بهشت زهرا بود و در تهیه آرشیو تصویری مزار شهدا و خانوادههایشان فعالیت میکرد. جوزی میگوید به همت اهالی چیذر و خانواده شهدا، نمایشگاهی را در طبقه فوقانی امامزاده دایر کردهاند. از ما هم دعوت میکند مهمان این نمایشگاه باشیم.
چند تا پله را بالا میرویم و به سالنی میرسیم که سردرش عنوان «نهضت مردمی جمعآوری آثار شهدا و دفاع مقدس» روی تابلویی نوشته شده است. وارد میشویم. فضای نمایشگاه نسبتا بزرگ است. پر از ویترینها و تصاویر شهدا و ماکت نخلها و پرچمهایی که رنگ به رنگ، گوشه و کنار دیده میشوند.
جوزی میگوید: حدود 20 سال پیش اینجا را با حضور شهید صیاد شیرازی افتتاح کردهاند. همان سمت چپ، در بدو ورود، داخل یک ویترین لباس رزم شهید صیاد شیرازی قرار داده شده است. همراه دستنوشتهای از ایشان که زیرش امضای صیاد و تاریخ چهارم اردیبهشت ماه 1376 دیده میشود. صیاد دلها روی برگه یادگاری نوشته است: هر که با خدا باشد خدا با اوست...
مفتخرم به عنوان سرباز کوچک اسلام و همرزم شرمنده شهدا چه از رزم با ضد انقلاب تا جنگ تحمیلی، توفیق یافتم در این مراسم باشکوه شرکت کنم و شاهد منورتر شدن فضای عطرآگین گلزار شهدای چیذر در جوار مقبره امامزاده علیاکبر باشم.
با خوشامدگویی سپهبد شهید صیادشیرازی وارد نمایشگاه میشویم. همانطور که از نامش پیداست، آثاری در اینجا به نمایش درآمده که توسط مردم و خانواده شهدا اهدا شده است. پشت اغلب ویترینها، البسه و وسایل شخصی شهدا قرار گرفتهاند. شهیدان علیاکبر حسینی و علی باقری از شهدای پا به سن گذاشتهای هستند که با لقب حبیب بن مظاهر از آنها یاد میشود. شهید قربانی با محاسن سفید و تصویری که نشان میدهد حداقل در دهه ششم زندگیاش قرار داشت، 16 سال مفقودالاثر بود. توضیحاتی از تفحص و تشییع پیکرش در سال 77 را روی اعلامیه شهید میخوانم.
پشت ویترین دیگری دفترچه یادداشت، قمقمه و اورکت نظامی شهید بیوک روغنی دیده میشود. بیوک روی پشت جلد دفترچهاش با خودکار قرمز نوشته بود: امام را دعا کنید. شهید بیوک روغنی و شهید علی باقری از دو نسل مختلف بودند که در یگانی به نام بسیج، جهاد میکردند. این دو شاید به اندازه یک پدر و پسر فاصله سنی داشتند، اما همانطور که یک روزنامهنگار غربی در توصیف رزمندگان خمینی نوشته بود: در این لشکر (بسیج) پیرمرد در کنار یک نوجوان طوری میجنگد که انگار هیچ ارتشی یارای شکستشان نیست!
ویلچر یادگاری
دیوارهای نمایشگاه پر از عکسهای بکری است که نمونهشان کمتر پیدا میشود. گویا این تصاویر نیز از آرشیو شخصی و خانوادگی اهداکنندگان تهیه شده است. تشییع پیکر شهدا، تجمع و راهپیمایی مردمی در دهه 60، تظاهرات دوران انقلاب و. . . برخی از این تصاویر را شامل میشوند. داخل تعدادی از ویترینها نیز سلاحها و کلاهخودهای دوران جنگ قرار داده شده است. ماکت ضریح ششگوشه اباعبدالله(ع)، ماکت مزار شهدای حج خونین سال66، یک قبضه کلاشنیکف فرسوده و رو به اضمحلال، فانوس زنگ زده و سربندهای سرخ و سبز، بخشی از وسایل به نمایش درآمده هستند. در این میان تصویر مادری که در حج خونین66 به شهادت رسیده، داخل یکی از همین ویترینها جلب توجه میکند. کنار عکس این مادر شهید، فرزندانش کوتاهترین دلنوشته ممکن را با خطی زیبا نوشتهاند: «به کدامین گناه تو را کشتند مادر؟»
کمی آن طرفتر ویلچر جانباز شهید محمدرضا هاشمی در گوشه سالن دیده میشود. قاب عکس شهید را روی ویلچرش قرار دادهاند. محمدرضا در تصویر چفیه بر دوش دارد و اتیکت فاطمه زهرا(س) را روی جیب پیراهش دوخته است. چهرهاش داد میزند از آن بچه بسیجیهای باصفای دوران جنگ بود. نگاهش دلنشین و گیراست اما دیدن ویلچر بدون سرنشین، حس غریبی به آدم منتقل میکند. خدا میداند لاستیکهای کم باد این ویلچر چند سال تمام حکم پاهای جانباز هاشمی را ایفا میکردند. با هم کجاها رفتهاند و چه روزهایی را پشت سر گذاشتهاند. شاید کمی خیالپردازانه باشد، اما نمیدانم چرا احساس میکنم دل این ویلچر فلزی برای صاحب بهشتیاش تنگ شده که اینطور تنها در گوشهای نشسته و خاک میخورد. محمدرضا هاشمی با شهادت بال پروازی گرفت که او را تا عرش بالا برد.
گلدانهای مادرانه
محبوبه غضنفری مادر شهید محمدعلی کاوه آنقدر گلدان و وسایل ارزشمند به نمایشگاه «نهضت مردمی آثار شهدا و دفاع مقدس» اهدا کرده است که دو بخش مجزا برای او در نظر گرفتهاند. جوزی توضیح میدهد که این مادر شهید هرازگاهی به نمایشگاه سر میزند و گلدانهای اهدایی را غبارروبی میکند. مادر شهید روی یکی از این گلدانها با مرواریدهای کوچک پلاستیکی نام پسرش را نوشته است. مثل منجقدوزی میماند که به جای پارچه روی این گلدان مشکی خوش نشسته است.
وسایل اهدایی مادر شهید کاوه در دو بخش قرار داده شدهاند. در یکی از این بخشها که اتاقتکی تقریباً شش، هفت متری است، تابوتی پوشانده شده در میان پرچم کشورمان در میان گلدانهای اهدای مادر شهید احاطه شده است. هشت الی 9 گلدان سفالی نسبتاً بزرگ دور تا دور تابوت را گرفتهاند. روی دیوار اتاقک هم قاب تصاویر شهید محمدعلی کاوه نصب شده است. روی یکی از قابها نوشته شده است: تمامی گلدانهای موجود در این غرفه و داخل موزه توسط خانم محبوبه غضنفری مادر گرامی شهید والا مقام محمدعلی کاوه تزئین و به گنجینه آثار شهدای چیذر اهدا شده است.
شهدای خمسه سادات
سید بهروز جوزی و سید علیرضا جوزی دو برادر شهید سید محمد جوزی هستند که تعدادی از وسایل این دو شهید نیز در گنجینه شهدای چیذر به نمایش درآمده است. بهروز متولد سال 1330 در سال 64 به شهادت رسید و علیرضا هم که متولد سال 52 بود، در اول مردادماه 1367 در سن 15سالگی شهید شد. آنهایی که دوستدار سفرهای راهیان نور هستند، به حتم با زیارتگاه شهدای خمسه سادات آشنایی دارند. همان پنج رزمنده شهیدی را میگویم که در یک وسیله نقلیه به همراه تعداد زیادی از همرزمانشان مورد اصابت یک گلوله خمپاره قرار گرفتند، اما انگار این گلوله مأمور بود تا از میان آن همه رزمنده، فقط این پنج بچه سید را برگزیند و آسمانی کند.
لباس و کارتهای شناسایی سید صاحب محمدی از دیگر شهدای واقعه خمسه سادات و همینطور مهدی محمدی برادر سید صاحب در ویترین شهیدان جوزی قرار داده شده است. سید صاحب و سید مهدی به فاصله چند روز از هم به شهادت رسیدند و خبر شهادتشان پشت سر هم به خانوادهشان داده شد. در گفتوگویی که چند سال پیش با خانواده شهیدان محمدی داشتم، عنوان میکردند وقتی از مراسم تشییع پیکر سید مهدی برگشتند، خبر شهادت سید صاحب به آنها داده شد. سید داوود طباطبایی، سید مهدی موسوی و سید حسین حسینی دیگر شهدای خمسه سادات هستند.
سردار سر به زیر
سردار حاجاسماعیل معروفی معروف به سردار سر به زیر را هم در نمایشگاه میبینیم. پاتوق حاج اسماعیل گلزار شهدای بهشت زهرا و همین گنجینه شهدای چیذر است. برای اولین بار حدود 11 سال پیش او را در خانه شهید بهشت زهرا دیدم. سرداری که در جریان عملیات کربلای یک مجروح میشود و برای همیشه قدرت تکلمش را از دست میدهد.
حاج اسماعیل را باید متواضعترین سردار جنگ بدانیم. فرمانده گردان عمار آنقدر متواضع و سر به زیر است که در نگاه اول باورت نمیشود روزی فرماندهی گردانی خطشکن را بر عهده داشته است. فریادهای این سردار خاموش روزگاری نه چندان دور لرزه به اندام دشمن میانداخت، اما حالا در برابر سؤالهایی که از او میپرسم، فقط لبخند میزد و سرش را پایین میاندازد. در بخشی از نمایشگاه، یونیفرم پاسداری جانباز معروفی با سردوشی سرداریاش قرار داده شده است. اگر خوب نگاه کنیم، نه این سردوشیها که خود حاج اسماعیل معروفی ارزشمندترین گنجینهای است که میتواند برای یک ملت به یادگار بماند.
منبع: روزنامه جوان