بیانات در ديدار جمع كثيرى از دانشگاهيان و طلّاب در 1368/09/29
مسألهى اين روزها، حول و حوش دانشگاه و حوزهى علميه و وحدت دور مىزند. اين سه واژه و مفهوم، در انقلاب بسيار مهم است. عنوان وحدت حوزه و دانشگاه - كه امام بزرگوارمان اين تعبير و مفهوم را از قلب حكيمِ عارف و ملهم از ارشادات الهى صادر كردند - بر سه پايهى اساسى متكى است و اين سه پايه - يعنى حوزه و دانشگاه و وحدت - جزو مسايل اصلى اين انقلاب و كشور است.
حوزه و دانشگاه ، دو شعبه از يك مؤسسهى علم و دين هستند
در نظام اسلامى، علم و دين پابهپا بايد حركت كند. وحدت حوزه و دانشگاه، يعنى اين. وحدت حوزه و دانشگاه، معنايش اين نيست كه حتماً بايستى تخصصهاى حوزهيى در دانشگاه و تخصصهاى دانشگاهى در حوزه دنبال بشود. نه، لزومى ندارد. اگر حوزه و دانشگاه به هم وصل و خوشبين باشند و به هم كمك بكنند و با يكديگر همكارى نمايند، دو شعبه از يك مؤسسهى علم و دين هستند. مؤسسهى علم و دين، يك مؤسسه است و علم و دين باهمند. اين مؤسسه، دو شعبه دارد: يك شعبه، حوزههاى علميه و شعبهى ديگر، دانشگاهها هستند؛ اما بايد با هم مرتبط و خوشبين باشند، با هم كار كنند، از هم جدا نشوند و از يكديگر استفاده كنند. علومى را كه امروز حوزههاى علميه مىخواهند فرا بگيرند، دانشگاهيها به آنها تعليم بدهند. دين و معرفت دينى را هم كه دانشگاهيها احتياج دارند، علماى حوزه به آنها تعليم بدهند. سرّ حضور نمايندگان روحانى در دانشگاهها، همين است. چه قدر خوب است كه اين ارتباطها، برنامهريزى و سازماندهى بشود. اين، يكى از بهترين و طبيعيترين وحدتهاست.
وحدت حوزه و دانشگاه باید برنامه ریزی و سازماندهی شود
طلّاب و دانشجويان قدر يكديگر را بدانند، با يكديگر آشنا و مرتبط باشند، احساس بيگانگى نكنند، احساس خويشاوندى و برادرى را حفظ كنند و روحانيون در دانشگاهها عملاً - قبل از قولاً - كوشش كنند كه نمونههاى كامل عالم دين و طلبهى علوم دينى را به طلاب و دانشجويان و دانشگاهيان ارايه بدهند و نشان دهند كه هردو نسبت به يكديگر، با حساسيت مثبت و با علاقه همكارى مىكنند. اين، همكارى و وحدت حوزه و دانشگاه است. البته براى اين كار، بايد برنامهريزى و سازماندهى بشود.
باید علم از درون خود ما بجوشد
امروز، يكى از حساسيتهاى استعمار و استكبار و امريكا و صهيونيستهاى طراحِ فساد در عالم عبارت است از اين كه نگذارند كشورهاى برخوردار از نظام انقلابى، از لحاظ علمى پيشرفت كنند. اين حساسيت، نسبت به كشور ما مضاعف است؛ چون حساسيتى كه آنها نسبت به اسلام و انقلاب اسلامى دارند، نسبت به هيچ انقلاب ديگرى نداشته و ندارند و نخواهند داشت. البته اگر در آينده، انقلاب غير اسلامىيى تحقق پيدا كند، اين حساسيت را نخواهند داشت. امروز، كسانى كه مىتوانند دانش را در اين كشور رشد بدهند، بايد احساس وظيفهى مضاعف كنند؛ چون دشمن نمىخواهد بگذارد ما روى پاى خودمان بايستيم. روى پاى خود ايستادن، آن وقتى تحقق پيدا خواهد كرد كه علم از درون خود ما بجوشد و ما دست گدايى به سمت دشمنانمان دراز نكنيم. استعدادهاى خوب و برجسته، دانشآموزان تيزهوش و كسانى كه مىتوانند براى آيندهى كشور مفيد باشند، بايستى خيلى احساس وظيفه و مسؤوليت كنند. البته خيلى هم بايد خوشحال باشند كه علىرغم ميل دشمنان، مىتوانند براى كشور و ملتشان مفيد و مؤثر باشند.
بيانات مقام معظم رهبرى در ديدار دانشجويان، بهمناسبت «روز وحدت حوزه و دانشگاه»در 1372/09/24
وقتى ما «وحدت حوزه و دانشگاه» را عنوان مىكنيم یعنی چه؟
موضوع دانشگاه، به خودىِ خود يك موضوع مهم است؛ همچنانكه موضوع حوزه علميه هم، به خودى خود يك موضوع اساسى و مهم است. وقتى ما «وحدت حوزه و دانشگاه» را عنوان مىكنيم، بديهى است مقصود اين نيست كه اين دو را در عالم واقعيّت به يك چيز تبديل كنيم. زيرا اگرچه در گذشته، در حوزههاى علميه، همان دروسى خوانده مىشد كه امروز در دانشگاهها خوانده مىشود، اما اگر فرض كنيم آن دروس حوزههاى علميه، همان پيشرفتى را كه تا امروز كرده است، مىكرد، باز امروز بايد به مقتضاى تخصّص و تشعُّب، هر گروه كار و درس خودش را دنبال كند. پس، مقصود اين نيست. مبادا بعضى همين موضوعِ به اين روشنى و وضوح را نديده بگيرند و درباره غلط بودن شعار وحدت حوزه و دانشگاه قلمفرسايى كنند.
اين را همه مىفهمند: نه امام و نه ديگر بزرگواران نخواستند بگويند كه دانشگاهها جمع شوند و قم بروند، يا شعبهاى از حوزه قم شوند. يا اينكه حوزه قم جمع شود و بيايد در دانشگاهها حل گردد، يا شعبهاى از آنها شود. هيچكس اين را نخواست و مطرح نكرد. مسأله اين است كه ما دو نهادِ اصيلِ دانشجويى داريم. يكى متوجّه به كسب علومِ مربوط به فهم و تبليغ دين و نوآورى در مباحث دينى و نوآورى در فهم مسائل روز و حادث شونده در زندگى است، كه اين حوزه است و كارش عبارت است از تحقيق در مسائل دينى و فراگرفتن احكام الهى در همه شؤون زندگى. آن هم نه فقط در آنچه كه مربوط به كنج محراب يا كنج خانه است؛ بلكه در قلمرو وسيع زندگى بشر. اين گروه، اين را بايد فراگيرند؛ احكام جديدش را تحقيق كنند؛ ناخالصيها و ناسرهها را از آن بزدايند و آن را با زبان مناسب، در هر جامعهاى و هر زمانى و هر مخاطبى، به رساترين شكل ممكن به مخاطبين برساند. اين، وظيفه آن نهاد حوزهاى است و اسمش «حوزه علميه» است.
اسلام طرفدار معنویت همراه با علم
اگر جامعهاى، فقط به جنبههاى معنوى بپردازد و از علوم غافل بماند؛ از پيشرفت علمى، از كشفيّات علمى، از نوآوريهاى علمى، از تحصيل علم ميان فرزندان ميهن، از ساختن انسانهايى كه بتوانند زندگى را به شكل متناسب با نيازهاى بشر درآورند - با سهولت و سرعتى كه امروز دنيا طلب مىكند و نيازمند آن است - غافل بماند، باز يك بال ديگرش شكسته است. خيال نكنيد كه اسلام طرفدار اين است كه همه چيز منحصر بشود در مسائل روحى و معنوى و نظر به ماديّات نباشد! نه! اين انحراف، همان اندازه بزرگ است كه آن انحرافِ اوّل. اسلام، انزوا از دنيا و زندگى را، بهصورتى بسيار روشن رد كرده است.
در كلمات اميرالمؤمنين عليهالسّلام در نهجالبلاغه، اين را مشاهده مىكنيد. نهجالبلاغهاى كه كتاب زهداست، بر سرِ آن كسى كه زندگى دنيا را رها كرده است، به خيال اينكه آخرت خودش را درست كند، فرياد مىزند. اسلام اينگونه نيست.
وحدت در اهداف كلّى این ملت
اين، همان چيزى است كه امام بزرگوار هميشه از آن ناليد و شعار «وحدت حوزه و دانشگاه» براى مقابله با اين درست شد. اينجاست كه معناى وحدت حوزه و دانشگاه فهميده مىشود. وحدت در اهداف كلّى؛ وحدت در كامل ساختن اين ملت و اين كشور و حركت با يكديگر و عبور در دو خطّ موازى، بدون اصطكاك با هم. يعنى هر دو، كار خودشان را بكنند؛ اما براى يك هدف و آن هدف، ساختن و كامل كردن ملت و كشور ايران است. اينطور بايد حركت كرد.
دانشگاه بايد يك محيط دينى باشد
دانشگاه بايد يك محيط دينى باشد. در دانشگاه بايد متديّنين احساس كنند كه فضاى عمومى آنجا به آنها كمك مىكند. البته تديّن، دين، معنويّت و اخلاق، و از جمله شعب اين معنويّت، همين احساسات انقلابى است. امروز كسى نمىتواند بگويد «من متديّن هستم»، اما درتضاد با انقلابى باشد كه براساس دين است. البته سلايق خاص را نمىگويم. همه سليقهها و مذاقها، وقتى كه اهل دين و معنويّتند، بايد بتوانند در اين محيط زندگى كنند. نبايد يك فرد بر فرد ديگرى فشار بياورد كه «شما حتماً اين طور كه من فكر مىكنم فكر كن!» لذاست كه تشكّلهاى دانشجويى بايد باشند و هر كدام كار خودشان را بكنند. همه كار كنند و همه هم خوب كار كنند. بخصوص با حضور روحانيون محترم در دانشگاهها - اگر انشاءاللَّه اين شكلى كه جديداً دنبال مىشود، و آنچنان كه بنده آرزو مىكنم و دوست مىدارم پيش برود - اين معنا، يعنى اين جنبه معنويّت و روحانيت در داخل دانشگاه، بيشتر تأمين خواهد شد.
ارائه دین به مردم نیاز به نوآوری و روشنفکری دارد
حوزه هم به اينكه خود را به روز كند احتياج دارد. حوزه علميه قم، به عنوان قلّه حوزههاى علميه، و بهدنبال آن حوزههاى ديگر علميه، بايد كارى كنند كه دين خدا در بين مردم، مورد رغبت و شوق قرار گيرد. دين را آنچنان كه خدا خواسته است، بايد به مردم ارائه دهند. اين هم احتياج به تحقيق، به نوآورى، به روشنفكرى، به آگاهى از دنيا و به خالى بودن از هواها و هوسهاى دنيايى دارد. اگر نه در همه؛ لااقل در بخش عظيمى و حداقل در كسانى كه دستاندركار و مسؤول هستند. لذا شما مىبينيد درباره مرجع تقليد، چه سختگيريهايى در اسلام هست: «صائناً لنفسه، حافظاً لدينه، مخالفاً لهواه، مطيعاً لامر مولاه.»
حوزه كامل؛ دانشگاه كامل. هر كدام به معناى كمال حقيقى خودشان
آنچه من مىخواهم عرض كنم و اين بيانات با توجّه به آن انجام شد، اين است كه اين دو بايد ناظر به يك هدف باشند و آن، تكميل زندگى مردم است. حوزه كامل؛ دانشگاه كامل. هر كدام به معناى كمال حقيقى خودشان؛ و هماهنگى اين دو با هم. آنوقت ملت، ملت مستقل، و جامعه ايرانى، جامعه الگو دهنده خواهد شد. يعنى اين انزجار شما نسبت به دشمنان دين - دشمنان مقتدر دين كه امروز از قدرت دنيايى برخوردارند - تثبيت خواهد شد. نفىِ ملت ايران، يعنى آن كلمه نفىاى كه ملت ايران، از زبان خودش صادر مىكند. آن «نه»اى كه مىگويد، يا اثباتى كه از زبان جارى و صادر مىكند، هر دو، در دنيا الگو خواهد شد. امروز، بشريت به اين الگو نيازمند است.
منبع: پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری