حسين رضواني در جديدترين مطلب وبلاگ "تلاقي" به طنز نوشت: از اونجايي که اصولا هميشه قرار است که همه اتفاق هاي جامعه ما بشه پيراهن عثمان و بهانه اي براي زير سوال بردن يکباره همه چيز، مدت هاست که ماجراي "ترزا الف" ما شده نقل محافل و علامت بارزي براي خشونت ما. نه اينکه فکر کنيد من با اين قضيه مشکل دارم ها. اصلا. انصافا راست مي گويند بندگان خدا. خوب حالا طرف زده شوهرش را کشته. مگه همين يه نفر تو دنيا آدم کشته؟ حالا پسر عموي شوهرش هم کلا قاطي ماجرا بوده و يه کم شيطوني کردند با هم. خوب مگه اين شد دليل؟ نه جان من اينا دليل ميشه واسه متهم کردن و اعدام يه زن؟ عوض اينکه تقدير کنيم ازش به خاطر ضريب هوشي بالايي که داره و تونسته انقدر ظريف کار شوهرش رو تموم کنه، بزنيم تو برجک اش که چرا اين کارا رو کرده؟!
خوب شما که هيچي، منم طرفدار اين مدل عدالت نيستم. زن بيچاره. تازه از همه بدتر هي مقايسه ش مي کنند با يه جنايتکار حرفه اي! مثل " ترزا لوئيس اونا". که مي ره آدم اجير مي کنه برن شوهر و ناپسري ش رو بکشند. تازه مي گفتند ترزاي اونا هوش درست درمون هم نداشته . علاوه بر تمام اينا مي دونين که اصولا اونجا آزادي هست و زن و مرد برابرند و کلا فمنيستشون! بالاست.
مثل ما نيستند که هي داد بزنن که " بابا زن ظرافت داره و نبايد با مرد يکي باشه" يا "تشابه قوانين براي زن و مرد به معني برابري نيست". حالا همه اينا رو هم بذاريم کنار.. چه قدر دور از عدالته يکي کردن ترزاي باهوش، مبتکر و با انگيزه ما با ترزاي دچار اختلال ذهني اونا که نمي تونسته حتي کاراي روزمره ش رو انجام بده. حالا هم درسته که اونا ترزاشون رو اعدام کردند اما ما که نبايد مث اونا باشيم.
تازه اصلا اگه گناهکار نبود که برزيل از اونم دعوت مي کرد بره پناهنده بشه. نه؟ در نتيجه اصلا ترزاي ما که مث اونا نيست. يه خانوم با شخصيت صحيح و سالمه .در نتيجه ما بايد ببخشيم ترزامون رو با مهربوني. و فقط بگيم معذرت خواهي کنه از شوهرش مرحومش. بعد هم بره پي زندگيش، اينجا يا برزيل. با پسر عمه شوهر يا با...اصلا مگه عدالت جز اينه؟!
