به گزارش مشرق، این روزها که برجام در کُما رفته و امیدی به بازگشتش حتّی در قلب پدیدآورندگانش وجود ندارد، برخی تلاش میکنند تا این شکست را از سرمایه ی اجتماعی رهبری هزینه کرده و خود را نزد افکار عمومی تبرئه نمایند.
بیشتر بخوانید:
از تصویب ۲۰ دقیقهای برجام تا پاستیل شیبا
هزینه های رابطه با آمریکا برای رهبری
از آغاز رسمی مذاکره با ایالات متحده به عنوان طرف اصلی ایران در مذاکرات، هم موافقان مذاکره و هم برخی مخالفان آن با هر نیّت سعی داشتند برای اثبات منطق خود از رهبر معظم انقلاب استفاده نمایند. رهبر معظم انقلاب امّا با اعتماد کامل به وعده های الهی و مردم، با توجه به اصرار دولت یازدهم بر مذاکره اجازه آغاز گفتگوهای دوجانبه با آمریکا را صادر کردند.
طبیعتاً هزینه های بسیاری می توانست در آن مقطع برای شخصیّت حقیقی و حقوقی رهبر معظم انقلاب ایجاد شود:
اول: ایشان در طیّ دوران رهبری از مخالفان جدّی برقراری رابطه با ایالات متحده بودند. نمونه های ذیل حکایت از همین مخالفت دائمی دارد:
· «مذاکرهی با آمریکا مشکلی را حل نمیکند؛ کجا اینها به وعدههای خودشان عمل کردند. شصت سال است که از 28 مرداد 32 تا امروز در هر موردی که با آمریکاییها مسئولین این کشور اعتماد کردند، ضربه خوردند». (19/11/1391)
· «خیلیها بودند از همان اوائل انقلاب، میگفتند آقا حالا که انقلاب پیروز شد، دیگر بس است؛ برویم با آمریکائیها مسائل را تمام کنیم! این معنایش این بود که شعار ظلمستیزی انقلاب تخطئه شود. این را تشویق میکردند. در طول زمان، بودند کسانی که دنبال این بودند؛ یعنی برویم با آمریکا همراه شویم؛ آن کسی که دشمن اصلی ماست، برویم زیر بال او؛ به دامن او پناه ببریم. معنای این حرف، فروختن قضیهی فلسطین است. معنای این حرف، اغماض کردن از جنایات آمریکا در عراق و افغانستان و امثال اینهاست. معنای این حرف، چشم بستن بر روی این همه ظلمی است که آمریکا در جهان بر ملتها دارد انجام میدهد.» (15/11/1389)
دوم: پیش بینی که رهبر معظم انقلاب از سرانجام مذاکرات در ابتدای آن ارائه فرمودند. یعنی ایشان با شناخت کامل از ذات نظام غرب، و با اطلاع از اهتمام جدی برخی برای رسیدن به تعامل به هر قیمتی، امّا صادقانه در برابر مردم از آنچه از شرایط ادراک می کردند سخن گفتند. نمونه ی ذیل حکایت از همین واقعیّت دارد:
· «من البتّه هیچوقت نسبت به مذاکرهی با آمریکا خوشبین نبودم. نه از باب یک توهّم بلکه از باب تجربه؛ تجربه کردیم. نه از باب یک حالا اگر یک روزی ــ ما که در آن روز قاعدتاً نخواهیم بود ــ شماها انشاءالله در جریان حوادث و جزئیّات و یادداشتها و نوشتههای این روزها قرار بگیرید، خواهید دید که این تجربهی ما از کجا حاصل شده؛ تجربه کردیم. لکن با وجود اینکه من خوشبین نبودم به مذاکرهی با آمریکا، با این مذاکرات موردی، مخالفت نکردم، موافقت کردم.» (20/1/1394)
عدم خوشبینی به فرجام برجام بیش از دهها مرتبه توسّط معظم له گوشزد شده است. صرفاً از سال 92 تا 96 ایشان 17 مرتبه با مضمون "خوشبین نیستم" از عاقبت مذاکره سخن گفتند. این در حالی است که در یک نظام سیاسی سکولار یا غیر ولایی یک رهبر یا مسئول محافظه کار تلاش می کند در موارد اینچنینی احتیاط کرده و پیش بینی خود را صریح و علنی بیان نکند.
سوم: حمایت همه جانبه از تیم مذاکره کننده؛ تا آنجا که بسیاری از کسانی که این روزها از خطّ رهبری زاویه پیدا کرده اند با طرح مجدد آن حمایت ها سعی دارند ایشان را به عنوان مقصّر اصلی شکست برجام معرفی نمایند. در این میان امّا توجه به این نکته ضروری است که رهبر حکیم انقلاب آنگاه که درخواست بخشی از افکار عمومی برای مذاکره با آمریکا را پذیرفتند تمام سرمایه ی اجتماعی خود را صادقانه در اختیار تیم مذاکره کننده قرار داده و از لحاظ روانی امنیّت را برای تفکّری که تصوّر می کرد راه نجات در مذاکره است تاّمین کردند. این اتّفاق هم احترام به افکار عمومی و ارتقای سطح جمهوریّت ذیل ولایت فقیه بود و هم سبب می شد نمایندگان ایران در عرصه ی بین الملل احساس ضعف نکنند و هم راه بهانه تراشی را پس از برجام بر معتقدین به ایالات متحده مُنسد کرد. جملات ذیل نمونه ای از این حمایت هاست:
· «بنده هیئت مذاکرهکننده را - همین دوستانی که این مدّت این زحمات را بر دوش گرفتهاند - هم امین میدانم، هم غیور میدانم، هم شجاع میدانم، هم متدیّن میدانم... علاوهی بر اینها، بعضی از این دوستان را از نزدیک میشناسم، بعضی را از دور با سوابقشان میشناسم؛ اینها مردمانی هستند متدیّن و امین؛ اینها امینند؛ قصدشان این است که کار کشور را پیش ببرند، گره را باز کنند و دارند تلاش میکنند برای این کار. انصافاً غیرت ملّی هم دارند، شجاعت هم دارند.» (2/4/1394)
تلاش برای دخالت دادن رهبری در متن مذاکره با آمریکا
مذاکرات مستقیم با ایالات متحده بلافاصله پس از شروع به کار دولت یازدهم آغاز شده و در حدود پنج ماه بعد منجر به توافق ژنو می شود. حسن روحانی تلاش میکند طیّ یک نامه ی پس از توافقنامه ژنو در آذرماه 1392 از معظم له برای روند مذاکره تأیید دریافت کند و در واقع سیاست تعامل با آمریکا را به محوری ترین بخش نظام نسبت دهد. او در این مرقومه از پیروزی هسته ای و حلّ و فصل نهایی اختلافات با غرب سخن می گوید:
«توفیق در این مذاکرات نشان داد که میتوان با رعایت همه اصول و خطوط قرمز نظام، با ارائه منطقی و مستدلِ مواضع ملت ایران و اتمام حجت برای افکار عمومی جهان، قدرتهای بزرگ را نیز به احترام به حقوق ملت ایران فراخواند و گامهای بعدی را نیز در مسیر حل و فصل نهایی اختلافات با استحکام برداشت.» (3/9/1392)
رهبر حکیم انقلاب در پاسخی کوتاه تلویحاً نسبت به آنچه در نامه ی رئییس جمهور آمده است تردید کرده و با عبارت "آنچه مرقوم داشته اید..." از آن یاد میکنند. (3/9/1392)
مدیریت رهبری بر فضای سیاسی کشور برای حصول توافق
آیت الله خامنه ای با ذکاوت معنوی و سیاسی خود ترفند دشمن را برای فریب طرف ایرانی ادراک کرده و به مهم ترین حیله ی غربی ها در ضمن مذاکره با ایران اشاره می کنند. ایشان از تیم مذاکره کننده می خواهند که فضای محتوایی و متنی مذاکره را اینگونه مدیریت نمایند:
· «این حرفی هم که حالا انسان میشنود که میگویند که «در یک برههای دربارهی اصول کلّی توافق کنیم، بعد دربارهی جزئیات»، این را هم بنده نمیپسندم؛ این را من نمیپسندم. با تجربهای که از رفتارهای طرف مقابل داریم، احساس میکنم که این وسیلهای خواهد شد برای بهانهگیریهای پیدرپی برسر جزئیات. اگر توافق میکنند، جزئیات و کلّیات و همه را در یکجلسهی واحد تمام بکنند، امضا کنند. اینکه کّلیات را جداگانه توافق کنند، و بعد بر اساس آن کلّیات - که یکچیزهای مبهمی است، تفسیرپذیر است، تحلیلپذیر است - بروند سراغ جزئیات، نه، این منطقی نیست.» (19/11/93)
با وجود انجام کامل تعهدات ایران در توافق ژنو امّا آمریکا و اروپا به این معاهده پایبند نیستند. امّا دولت یازدهم تلاش میکند به یک توافق جامع و دائمی دست یابد. لذا به نقض عهد طرف مقابل بی توجّه است. در جبهه ی داخلی برخی تلاش میکنند برای کاهش فشار افکار عمومی در برآورده نشدن انتظارات ایران از معاهده ی ژنو، پای رهبری را به مذاکرات باز کرده و توافق هسته ای را توافق رهبری با آمریکا جلوه دهند. رهبر معظم انقلاب اذعان می کنند که بر جزئیات مذاکرات مطلعند:
« بنده هیئت مذاکرهکننده را...هم امین میدانم، هم غیور میدانم، هم شجاع میدانم، هم متدیّن میدانم؛ این را همه بدانند. اکثر حضّاری که اینجا تشریف دارید، از محتوای مذاکرات خبر ندارید؛ اگر شما هم از محتوای مذاکرات و جزئیّات مذاکرات و آنچه در مجالس میگذرد مطّلع بودید، به بخشی از آنچه بنده گفتم، حتماً اذعان میکردید.» (2/4/1394)
امّا با وجود تأیید بر اطلاع از جزئیات مذاکره مکرر یادآور می شوند که در آن جزئیات دخالتی ندارند و صرفاً خطوط کلی را به مسئولین تذکّر داده اند:
«بنده در جزئیّات مذاکره دخالتی نکردم، بازهم نمیکنم؛ من مسائل کلان، خطوط اصلی، چهارچوبهای مهم و خطّ قرمزها را به مسئولین کشور همواره گفتهام؛ عمدتاً به رئیس جمهور محترم که ما با ایشان جلسات مرتّب داریم، و موارد معدودی هم به وزیر محترم خارجه؛ خطوط اصلی و کلّی. جزئیّات کار، خصوصیّات کوچک که تأثیری در تأمین آن خطوط کلان ندارد، مورد توجّه نیست؛ اینها در اختیار آنها است، میتوانند بروند کار کنند. اینکه حالا گفته بشود که جزئیّات این مذاکرات تحت نظر رهبری است، این حرف دقیقی نیست.» (20/1/1394)
بنابراین مغالطه ای که از سوی برخی نخبگان در فضای عمومی کشور شیوع می یابد مبنی بر اینکه جزئیات توافق مورد تأیید رهبری است، ساختگی و کذب است. به این معنا که تفاوتی بارز میان اطّلاع ایشان از جزئیات با دخالت در آن وجود دارد.
حتّی رهبر معظم انقلاب از مسئولین می خواهند که مردم و نخبگان و منتقدان را نیز در جریان جزئیات مذاکرات قرار دهند. ایشان به درستی این عمل را سبب پیشرفت در مذاکره و افزایش وحدت و همدلی عمومی می دانند. اما تیم مذاکره کننده معتقد است که جزئیات مذاکرات محرمانه است:
«مسئولین باید بیایند مردم را و بخصوص نخبگان را از جزئیّات و واقعیّات مطّلع کنند؛ ما چیز محرمانه نداریم، چیز مخفی نداریم. این مصداق همدلی با مردم است... الان فرصت خوبی است برای همدلی؛ یک عدّهای مخالفند، یک عدّهای اعتراض دارند؛ خیلی خب، مسئولین ما که مردمان صادقی هستند، مردمان علاقهمند به منافع ملّیاند، بسیار خب، یک جمعی از مخالفین را ــ از آن افرادی را که شاخصند ــ دعوت کنند، حرفهای آنها را بشنوند؛ ای بسا در حرفهای آنها یک نکتهای باشد که این نکته را اگر رعایت کنند، کارشان بهتر پیش برود؛ اگر چنانچه نکتهای هم نبود، آنها را قانع کنند؛ این میشود همدلی.» (20/1/1394)
ایشان در عین حال به تیم مذاکره کننده این اطمینان و اعتماد را می دهند که کشور را در همین شرایط آرام برای دستگاه خارجی نگه خواهند داشت و از ایشان می خواهند که برای توافق با غرب عجله نکنند. هر چند از آغاز فرآیند مذاکرات از سال 92 حدوداً 18 ماه می گذرد:
« مسئولین ما که مردمان صادقی هستند، مردمان علاقهمند به منافع ملّیاند، بسیار خب، یک جمعی از مخالفین را ــ از آن افرادی را که شاخصند ــ دعوت کنند، حرفهای آنها را بشنوند؛ ای بسا در حرفهای آنها یک نکتهای باشد که این نکته را اگر رعایت کنند، کارشان بهتر پیش برود؛ اگر چنانچه نکتهای هم نبود، آنها را قانع کنند؛ حالا ممکن است بگویند آقا ما سه ماه بیشتر زمان نداریم؛ خب، حالا سه ماه بشود چهار ماه، آسمان که به زمین نمیآید؛ چه اشکالی دارد؟ کمااینکه آنها در یک برههی دیگری هفت ماه زمان را عقب انداختند. خیلی خب، دوستان ما هم اگر چنانچه در این همدلیها و همزبانیها و تبادلنظرها یک وقتی گرفته شد، چه اشکال دارد، وقتی گرفته بشود، یک خرده زمان آن تصمیمات نهایی عقب بیفتد؛ طوری نخواهد شد.» (20/1/1394)
آیت الله خامنه ای با اطّلاع کامل از زیر پوست سیاسی کشور تلاش میکنند جهت شفّافیّت بیشتر صحنه ی سیاسی کشور پیش از توافق نهایی همه ی شایعات را پاسخ دهند. مدیریّت صحنه ی عمومی کشور به صورت صادقانه در این سطح اعتماد عمومی به رهبری را افزایش می دهد:
«آنچه بنده اینجا در این جلسه یا در جلسات عمومی میگویم، عیناً همان حرفهایی است که در جلسات خصوصی به مسئولین، به رئیسجمهور محترم و به دیگران میگویم. این خطّ تبلیغیای که دیدیم و میبینیم دنبال میکنند که بعضی از خطّ قرمزهایی که رسماً اعلام میشود، در جلسات خصوصی از آنها صرفنظر میشود، حرف خلاف واقع و دروغی است. آنچه ما اینجا به شما میگوییم یا در جلسات عمومی میگوییم، عیناً همان حرفهایی است که به دوستان، به مسئولین، به هیئت مذاکرهکننده، همانها را بیان میکنیم؛ حرفها یکی است.» (2/4/1394)
پیام رهبری برای منتقدان مذاکره با آمریکا
در روزهای منتهی به برجام است که رهبر معظم انقلاب اسلامی برای قطع هرگونه بهانه ای از خنّاسان و دلالان رابطه با آمریکا، از منتقدان مذاکرات می خواهند که سطح انتقاد خود را تعدیل نمایند. به این ترتیب تمام فضای سیاسی و توان خارجی کشور در اختیار تیم مذاکره کننده قرار دارد:
· «انتقاد بکنید لکن توجّه داشته باشید که انتقادها با لحاظِ این معنا باشد که آن طرف مقابل بعضی از عیوبی را که ما در انتقادمان ذکر میکنیم ممکن است میدانند، [امّا] خب به این نتیجه رسیدهاند یا ضرورتها آنها را به اینجا کشانده یا به هر دلیل دیگری. البتّه بنده نمیخواهم بگویم اینها معصومند؛ نه، معصوم نیستند؛ ممکن است انسان یکجاهایی در تشخیص، در عمل خطا هم بکند، امّا مهم این است که به امانت اینها و به دیانت اینها و به غیرت اینها و به شجاعت اینها ما اعتقاد داریم.» (2/4/1394)
تصویب برجام
23 تیرماه 1394 برجام پس از 17 روز مذاکره ی فشرده به نتیجه میرسد. جشنی سیاسی دولت به اوج خود میرسد. بخشی از این شادی به خیابان ها منتقل می شود و بخشی از مردم خود را در آستانه ی یک گشایش اقتصادی بزرگ می بینند. رئیس جمهور و وزیر خارجه امّا از گشایشی سیاسی بین ایران و غرب سخن می گویند:
«رئیس جمهور در سخنرانی پس از توافق می گوید: اجرای این توافق آغاز یک امتحان است. اگر این توافق به درستی اجرا شود، می توان خشت های دیوار بی اعتمادی را یک به یک برداشت.»
«محمد جواد ظریف در توئیتر خود می نویسد: توافق سقف نیست، بلکه یک پایه محکم است که باید ساختن آن را شروع کنیم.» (23/4/1394)
هنوز توافق هسته ای مراحل اجرایی شدن خود را طیّ میکند. امّا رهبری نظام با شناخت دقیق دشمن راهبرد گذشته ی خود را پس از پایان مذاکرات در پیش می گیرد. حفظ عزّت و اقتدار در برابر دشمن در این مقطع می تواند ضمانتی برای انجام تعهدات طرف مقابل باشد. بنابراین در خطبه ی عید فطر سال 94 در قبال رجز خوانی آن روزهای مسئولان آمریکایی چنین می فرمایند (27/4/1394):
· «دراین چند روزی که از پایان این مذاکرات گذشته است،حضرات مسئولین آمریکایی -دولتمردانشان، دولت زنانشان- مشغول رجزخوانیاند، هر کدام با زبانی رجزی میخوانند… میگویند ما دربارهی صنعت هستهای اینجور کردیم، اینجور گفتیم، ایران را تسلیم کردیم؛ تسلیم ایران را مگر به خواب ببینند. پنج رئیس جمهور دیگر [آمریکا] از اوّل انقلاب تا امروز، در این آرزو که جمهوری اسلامی را تسلیم کنند یا مُردند یا در تاریخ گم شدند، شما هم مثل آنها؛ شما هم این آرزو را هرگز به دست نخواهید آورد که ایران اسلامی را تسلیم کنید.»
· «با این مذاکرات و با متنی که تهیّه شده است، در هر صورت سیاست ما در مقابل دولت مستکبر آمریکا هیچ تغییری نخواهد کرد. همانطور که بارها تکرار کردیم، ما با آمریکا در مورد مسائل گوناگون جهانی و منطقهای مذاکرهای نداریم؛ در مورد مسائل دوجانبه مذاکرهای نداریم؛ گاهی در موارد استثنائی مثل این مورد هستهای، بر اساس مصلحت، مذاکره کردهایم؛ این مورد هم فقط نبوده است.»
· «حالا در همین مذاکرات باز حرفهای تازهای میزنند. [مثلا] بازرسیها، گفتیم که اجازه نمیدهیم از هیچیک از مراکز نظامی هیچ بازرسیای از سوی بیگانگان صورت بگیرد. میگویند بایستی ما بیاییم با دانشمندان شما مصاحبه کنیم یعنی در واقع بازجویی کنیم. ما اجازه نمیدهیم به حریم دانشمندان هستهای ما و دانشمندان در هر رشتهی حسّاس و مهمّی، اندکاهانتی بشود. من اجازه نمیدهم بیگانگان بیایند با داشمندان ما، با فرزندان برجسته و عزیز ملّت ایران که این دانش گسترده را به اینجا رساندهاند، بخواهند بنشینند حرف بزنند.»
این هشدارها میتواند طرف مقابل را از خیال بدعهدی به طرف ایرانی خارج نماید. یعنی رهبر معظم انقلاب با تمام توان و با هر وسیله ی ممکن تلاش می کنند ره آورد تیم هسته ای را به نتیجه ی دلخواهشان برسانند. این همان صداقت و اعتقاد نهادینه شده به مردم در وجود آیت الله خامنه ای است.
مقابله رهبری با برجام های 2 و 3
پس از تصویب برجام فرصتی پیش آمده تا برخی از برجام های سلسله وار دیگری سخن بگویند. هنوز عیار طرف مقابل در ماجرای هسته ای مشخص نشده است که دلالان رابطه با غرب میخواهند ایران را به یک مجموعه توافق برسانند. رهبر معظم انقلاب از سهل اندیشان و ساده اندیشان گله میکنند که چرا ذات متفرعن و مستکبر آمریکا و غرب را نمی فهمند:
· «یک عدّهای در قضیّهی مذاکره و مسئلهی مذاکره سهلانگاری میکنند، سهلاندیشی میکنند، مطلب را درست نمیفهمند. حالا بعضیها بیخیالند -بیخیالان جامعه، که هرچه پیش بیاید برایشان اهمّیّتی ندارد، مصالح کشور از بین برود، منافع ملّی نابود بشود- که حالا با آنها کاری نداریم امّا بعضی بیخیال هم نیستند لکن سهلاندیشند، عمق مسائل را نمیفهند. وقتی صحبت مذاکره میشود، میگویند آقا شما چرا با مذاکرهی با آمریکا مخالفت میکنید؟ خب امیرالمؤمنین هم مذاکره کرد با فلانکس، امام حسین هم مذاکره [کرد]. خب اینها نشاندهندهی سهلاندیشی است... با این نگاه عامیانه و سادهاندیشانه نمیشود به مصالح کشور رسید. اوّلاً امیرالمؤمنین که با زبیر یا امام حسین که با ابنسعد حرف میزند، او را نصیحت میکند؛ بحث مذاکرهی به معنای امروزی نیست؛ مذاکرهی امروزی یعنی معامله، یعنی یک چیزی بده، یک چیزی بگیر... تاریخ را اینجور میفهمید؟ زندگی ائمّه را اینجور تحلیل میکنید؟ امام حسین رفت نهیب زد، نصیحت کرد، گفت از خدا بترس؛ امیرالمؤمنین زبیر را نصیحت کرد، خاطرهی زمان پیغمبر را یادش آورد، و گفت از خدا بترس؛ اتّفاقاً اثر هم کرد، زبیر خودش را از جنگ کنار کشید. امروز مذاکره به این معنا نیست؛ برای اینکه ما با آمریکا که شیطان بزرگ است، باید مذاکره کنیم یک عدّهای واقعاً با نگاه سهلاندیشانه و عوامانه و بدون فهمِ حقیقتِ حال مثال میآورند...» (15/7/1394)
توجّه به این نکته ضروری است که رهبر معظّم انقلاب حتی پیش از اجرایی شدن توافق نیز بر سر همان اصول خود مستحکم ایستاده اند. غیر قابل اعتماد بودن آمریکا گرچه آن روزها برای بسیاری کمرنگ شده بود، اما در نظر ایشان اصلی ثابت و مسلّم است. هر چند هرگز کوچکترین اعمال نظری که از آن مخالفت با توافق هسته ای بشود انجام نمی دهند. به عبارت دیگر همچنان امنیّت روانی و سیاسی تیم مذاکره کننده در بالاترین حدّ خود تأمین شده است.
موافقت مشروط رهبری با برجام پس از طیّ مراحل قانونی
برجام در پیوست قطعنامه 2231 روند تصویب خود در شورای امنیت سازمان ملل می گذراند و در شورای عالی امنیّت ملّی به تاریخ 19/5/1394 تصویب شده و جزئیاتش در مجلس شورای اسلامی ایران به تاریخ 21/7/1394 به تصویب نمایندگان می رسد. رهبر انقلاب با در نظر گرفتن ساختارهای سیاسی و امنیتی کشور در نامه ای به تاریخ 29/7/1394 به دکتر روحانی به عنوان رئیس شورای عالی امنیّت ملّی با مصوّبه ی شورا در این باره موافقت مشروط کرده امّا رعایت الزامات نُه گانه را در این رابطه و پیش از اجرا توسّط ایران ضروری می دانند:
1. گرفتن تضمینهای قوی و کافی برای لغو تحریمها
2. نقض برجام و توقف فعالیتهای آن در صورت وضع هرگونه تحریم
3. آغاز فعالیتهای بند 4 و 5 تنها پس از اعلام آژانس مبنی بر پایان پرونده PMD
4. آغاز نوسازی کارخانه اراک تنها پس از قرارداد طرح جایگزین و تضمین کافی اجرا
5. معامله و تبادل اورانیوم غنی شده در برابر کیک زرد در صورت عقد قرارداد مطمئن و تدریجی
6. تهیه طرح توسعه میان مدت صنعت انرژی اتمی و بررسی آن در شورای عالی امنیت ملی
7. ساماندهی تحقیق و توسعه برای غنی سازی مورد قبول در برجام در پایان دورهی 8 ساله
8. مرجع بودن متن مذاکرات و نه تفسیر طرف مقابل، در موارد ابهام سند برجام
9. تشکیل هیئت رصدکننده انجام تعهدات طرف مقابل و تحقق الزامات اجرای برجام
در مجموع رهبر معظم انقلاب به صراحت در همین نامه از متن توافق اعلام نارضایتی کرده امّا از التزام خود به آن خبر می دهند:
· «محصول مذاکرات که در قالب برجام شکل گرفته است، دچار نقاط ابهام و ضعف های ساختاری و موارد متعدّدی است که در صورت فقدان مراقبت دقیق و لحظه به لحظه، می تواند به خسارت های بزرگی برای حال و آیندهی کشور منتهی شود.» (29/7/1394)
ایشان در هم فکری با تیم مذاکره کننده راههای عملی شدن توافق را به ایشان معرفی می کنند. همان مسیری که امروز پس از نقض برجام توسّط دولت و تیم مذاکره کننده دنبال می شود. این جملات حکایت از دوراندیشی و فهم صحیح ایشان از روابط بین الملل است:
· «لازم است تضمینهای قوی و کافی برای جلوگیری از تخلّف طرف های مقابل، تدارک شود، که از جملهی آن اعلام کتبی رئیسجمهور آمریکا و اتّحادیهی اروپا مبنی بر لغو تحریم ها است. در اعلام اتّحادیهی اروپا و رئیسجمهور آمریکا، باید تصریح شود که این تحریم ها بکلّی برداشته شده است. هرگونه اظهاری مبنی بر اینکه ساختار تحریم ها باقی خواهد ماند، بهمنزلهی نقض برجام است.»
در ادامه امّا به هیچ کدام از خطوط قرمز رهبر معظم انقلاب عمل نمی شود و تحریم هایی متعددی پس از برجام وضع می شود. اعضای تیم مذاکره کننده و مسئولین دولتی به نقض های مکرر ایالات متحده در برجام و دستآورد تقریبا هیچ آن تصریح میکنند. در این میان رهبر معظم انقلاب با صبر و حلم فرصت کافی را در اختیار دولت و تیم مذاکره کننده قرار می دهد.
خروج آمریکا از برجام
آمریکا در 18/2/1397 رسماً از برجام خارج می شود و عملاً توافق را پاره می کند. شخص رئیس جمهور روحانی نیز در واکنش به خروج آمریکا از برجام به همان حقیقتی که بارها توسّط رهبری اذعان می شود، تصریح می کند. حقیقتی که هم دوران ریاست اوباما را شامل می شود و هم ترامپ.
· دکتر روحانی: «تاریخ نشان داده ایران کشوری است که به تعهدات خود پایبند است و آمریکا هیچ گاه به تعهدات خود عمل نکرده است». (18/2/1397)
برجام با وجود تمام هزینه هایی که بر کشور تحمیل کرد عملاً هیچ افاده ای برای کشور نداشت. ایالات متحده از برجام خارج شده و حقانیّت تدبیر و دوراندیشی آیت الله خامنه ای در این باره به اثبات رسید. آنچه اکنون در پیش روست تلاش سه کشور اروپایی است تا بتوانند محدودیّت های هسته ای ایران را همچنان حفظ کرده و در عین حال از انجام تعهدات خود شانه خالی کنند. با وجود تصریح رهبر معظم انقلاب در پاسخ به رئیس جمهور آمریکا (ترامپ) که:
«الان نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا دارند تهدید میکنند که برجام را پاره میکنیم؛ اگر آنها برجام را پاره کردند ما آن را آتش میزنیم.» (25/3/1395)
آنچه در این نرمش قهرمانانه از سبک مدیریتی رهبر معظم انقلاب قابل ادراک است همانا ارتقای سطح جمهوریّت نظام می باشد. بدین معنا که معظم له برای کسب یک تجربه ی تاریخی که 40 سال است برخی در انقلاب اسلامی در کشور آنرا تنها راه علاج می دانند از برخی منافع کوتاه مدت و میان مدّت کشور صرف نظر کردند. اقناع مستدلّ افکار عمومی در باره ی رابطه با آمریکا و برملا کردن ذات کاپیتالیستی این رژیم و مهر بطلان بر تجویز جریان روشنفکری که از دوره ی مشروطه به این سو غرب را راه سعادت می خواند از کمترین فواید مدیریت جامع و کامل آیت الله خامنه ای در برجام است.
امّا همچنان خویشتن دار و صبور صحنه ی سیاسی کشور را مدیریّت می کنند. ایشان به ته مانده ی امیدواران به غرب فرصت می دهند تا شانس مجدد خود را با سه کشور اروپایی نیز امتحان کنند. این به واقع تنظیف فضای سیاسی و البته روشنفکری کشور از اعتماد به غرب است:
· «من به این سه کشور هم اعتماد ندارم و میگویم به اینها هم اعتماد نکنید. اگر میخواهید قراردادی ببندید، تضمین واقعی و عملی بگیرید وَالّا فردا اینها هم همان کار امروز آمریکا را به شیوهی دیگری خواهند کرد…این مسئله بسیار حساس است، اگر توانستید تضمین قطعی و قابل اعتماد بگیرید که البته بسیار بعید است، اشکالی ندارد و حرکت را ادامه دهید، وگرنه نمیشود به این شکل حرکت را ادامه داد...» (19/2/1397)
آیت الله خامنه ای در آثار به جا مانده از برجام به دنبال رساندن ایرانیان و فضای روشنفکری و دانشگاهی و نخبگی کشور به این حقیقت است که ذات تمدّن غرب که متّکی به استثمار و استعمار و در نهایت ولایت طاغوت است قابل اعتماد نیست و فارغ از توصیه های دینی نشان داده است که طاغوت اجازه ی رشد و توسعه را به ملّت ها و امّت های غیر نخواهد داد. حقیقتی که امروز در آفریقا، آمریکای جنوبی، غرب آسیا و شبه قاره ی هند از فقر مضاعف و تحقیر سیاسی و اقتصادی تا جنگ و خونریزی و تروریسم قابل مشاهده است. تمدّن غرب بر خرابه های سایر تمدّن ها بنا شده و موجودیّت خویش را در نابودی دیگران طلب می کند. بر اساس این تجربه ی تاریخی است که حکیم انقلاب اسلامی آزمون تیم مذاکره کننده و مسئولان کشور را نه تأمین منافع مادی کشور که این بار تأمین عزّت و آبروی ملّت میدانند:
«مسئولان در معرض «آزمون بزرگ» قرار دارند که آیا عزت و اقتدار این ملت را حفظ خواهند کرد یا نه» (19/2/1397)
آنچه در این نرمش قهرمانانه از سبک مدیریتی رهبر معظم انقلاب قابل ادراک است همانا ارتقای سطح جمهوریّت نظام می باشد. بدین معنا که معظم له برای کسب یک تجربه ی تاریخی که 40 سال است برخی در انقلاب اسلامی در کشور آنرا تنها راه علاج می دانند از برخی منافع کوتاه مدت و میان مدّت کشور صرف نظر کردند. اقناع مستدلّ افکار عمومی در باره ی رابطه با آمریکا و برملا کردن ذات کاپیتالیستی این رژیم و مهر بطلان بر تجویز جریان روشنفکری که از دوره ی مشروطه به این سو غرب را راه سعادت می خواند از کمترین فواید مدیریت جامع و کامل آیت الله خامنه ای در برجام است.
حفظ اصول حکومت ولایی، تأمین اقتدار و عظمت جامعه اسلامی، پذیرش نظرات مخالف، صداقت تامّ با مردم ورشد ذکاوت سیاسی عموم مردم و... همه از اجزای مدیریّت بی بدیل ایشان در مواجهه با تجربه ی برجام بود.
منبع: پایگاه برهان