به گزارش مشرق، «محمد سلامتی» در یادداشت روزنامه «وطن امروز» نوشت:
«آندرس فوگ راسموسن» دبیرکل سابق ناتو، گفته معروفی درباره ناتو و نقش ایالات متحده در این مجموعه دارد: «اگر آمریکا تعهدات خود در قبال ناتو را کاهش دهد یا به آنها عمل نکند، این مساله به ضرر ناتو خواهد بود و ممکن است به معنای پایان کار این سازمان باشد. آمریکا تنها بازیگر اصلی در سازمان ناتو است که قدرت نظامی کافی را در اختیار دارد تا تضمین دهد ناتو میتواند سیاستهای مورد نظرش را دنبال کند. بیشک اگر ترامپ بخواهد تعاملش با ناتو را کاهش دهد، این مساله خطرناک خواهد بود. این به ضرر اعتبار ناتو خواهد بود. در این صورت، ناتو خواهد مرد!»
طی روزهای اخیر و متعاقب خروج آمریکا از توافق هستهای ایران، دغدغههای زیادی درباره «مناسبات ۲ سوی آتلانتیک» در زمان حال و آینده مطرح شده است. برخی سیاستمداران اروپایی صراحتا عنوان کردهاند زمان «استقلال اروپا از آمریکا» فرارسیده و نقض برجام توسط آمریکا، نقطه آشکارساز «بازتعریف اروپا» در نظام بینالملل محسوب میشود. در مقابل، برخی سیاستمداران ارشد اروپایی مانند «آنگلا مرکل» صدر اعظم آلمان و «امانوئل مکرون» رئیسجمهور فرانسه معتقدند اساسا قرار نیست «منازعه»ای در درون آتلانتیک رخ دهد! آنها از یک سو تاکید میکنند دوران تکیه بر واشنگتن (به عنوان پلیس جهان) سپری شده و از سوی دیگر، همچنان خود را متغیری وابسته به ایالات متحده قلمداد میکنند.
۱- از اصلیترین ماموریتهای مکرون و مرکل، تغییر فاز تقابلی موجود میان آمریکا و اروپا، از «منازعه» به «معامله» است. این تغییر فاز به صورتی نرم و غیرملموس از سوی پاریس و برلین در حال هدایت و مدیریت است. لندن نیز در این میان مانند همیشه نقش کاتالیزور و تسریعکننده سیاستهای ایالات متحده را ایفا میکند. تروئیکای اروپایی همپیمان شده است از شکلگیری یک «منازعه محدود» با واشنگتن خودداری کرده و آن را با نوعی «معامله نامحدود» جایگزین کند. این معامله نامحدود، همان سیاست «مهار ایران» است که واشنگتن و تروئیکای اروپایی مدتهاست حول آن اتفاق نظر دارند. در حال حاضر، سران ۳ کشور اروپایی درصدد مدیریت و مهار افکار عمومی برانگیخته شده کشورهای خود و دیگر کشورهای اروپایی هستند. آنها بخوبی میدانند تحقق واقعی و عینی «برجام منهای آمریکا» مقدمهای برای تحقق «ناتوی منهای آمریکا» خواهد بود و این همان چیزی است که تروئیکای اروپایی بر سر «نخواستن» آن با یکدیگر اشتراک نظر دارند!
۲- مایک پمپئو، وزیر جدید خارجه آمریکا، رایزنیهای فشردهای را با وزرای خارجه ۳ کشور آلمان، انگلیس و فرانسه بر سر برجام آغاز کرده و از آنها خواسته است به جای ارائه تضمینهای لازم برای استمرار حضور ایران در توافق هستهای، برای شکلگیری دوباره مذاکرات ۱+۵، زمینهسازی کنند! پمپئو از تروئیکای اروپایی خواسته ایران را پای میز مذاکره آورده و این بار، بر سر «خلع سلاح همزمان موشکی و هستهای ایران» توافق دیگری را منعقد کنند. خروجی مذاکرات وزیر امور خارجه آمریکا با همتایان اروپایی خود را میتوان در سخنان اخیر مقامات ارشد غربی مشاهده کرد!
«مکرون» رئیسجمهور جوان فرانسه بدون آنکه سخنی از نحوه ارائه تضمینهای اقتصادی و تجاری اروپا به تهران به میان آورد، به توافق هستهای فعلی حمله کرده و از بسط آن سخن میگوید: «تلاش میکنیم همه طرفها به سمت برقراری مذاکراتی برای انعقاد یک توافق گستردهتر حرکت کنند و این امری اجتنابناپذیراست! اولویت ما در دفاع از برجام، تضمین صلح و ثبات در منطقه است. درباره جمهوری اسلامی ایران، اروپا از آغاز متحد بوده است. ما تنها یک اراده داشتهایم که شامل برقراری صلح و ثبات در منطقه خاورمیانه [غرب آسیا] است. من از این موضع در مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سپتامبر گذشته[۲۰۱۶] دفاع کردم. توافق هستهای ۲۰۱۵ یک عنصر بسیار مهم برای ایجاد توازن است و به همین دلیل ما از آن حمایت میکنیم».
مرکل، صدراعظم آلمان نیز در مواضعی مشابه، «حمله به برجام» را جایگزین «ارائه تضمینهای واقعی برای حفظ توافق هستهای» کرده است: «اتحادیه اروپایی موافق است توافق هستهای ایران کامل نیست ولی باید حفظ شود. همه اعضای اتحادیه اروپایی درباره این دیدگاه اشتراک نظر دارند که توافق هستهای کامل نیست ولی ما باید در این توافق باقی بمانیم و مذاکرات بیشتری را با ایران درباره سایر مسائل مثل برنامه موشک بالستیک انجام دهیم».
۳- واقعیت امر این است که مقامات اروپایی با هدف حفظ مناسبات درون آتلانتیکی خود با ایالات متحده، به «مایک پمپئو» و «جان بولتون» جهت «تغییر برجام» تضمین دادهاند! در این معادله، اساسا برای تروئیکای اروپایی کمترین اهمیتی ندارد که ایران به اندک منافع خود در توافق هستهای دست یابد یا خیر! آنچه برای امثال مرکل و مکرون اصالت و موضوعیت دارد، «مهار ایران» در بستر «تقویت روابط ۲ سوی آتلانتیک» است. این «استراتژی مهار» به اندازهای در ذهن سیاستمداران اروپایی نمود دارد که حتی قدرت ارائه نمایش ظاهری «ایستادگی در مقابل واشنگتن» را از آنها سلب میکند.
آری! تروئیکای اروپایی بالاخره «تضمین» دادند اما این تضمین نه متوجه کشور ما و دستگاه دیپلماسی، بلکه متوجه ایالات متحده آمریکا و افرادی مانند «دونالد ترامپ» و «مایک پمپئو» است. اکثر شهروندان اروپایی معتقدند اروپا باید بلافاصله وارد «دوران گذار از آمریکا» شده تا متعاقبا شاهد شکلگیری «اروپای مستقل» در نظام بینالملل باشیم. با این حال رئیسجمهور فرانسه، صدراعظم آلمان و نخستوزیر انگلیس ماموریت دارند از سرایت این «خواسته عمومی» به عرصه تصمیمسازی سیاستمداران اروپایی جلوگیری کنند. «معامله با آمریکا بر سر برجام» الگویی بود که از ابتدای سال ۲۰۱۷ میلادی (زمان حضور ترامپ در کاخ سفید) از سوی مقامات اروپایی مورد پذیرش قرار گرفت؛ الگویی که پس از ابطال رسمی برجام توسط دونالد ترامپ نیز هنوز از بین نرفته است!