به گزارش مشرق، همراه علیرضا، جوان 24 ساله که می شوی و چشم در چشمان کم سویش می دوزی تا بفهمد گوش شنوای حرف های نگفته اش هستی، دلخور می شوی از خودت و همه روزهایی که به خاطر داشته و نداشته ات خدا را شاکر نبودی. علیرضا یک معلول است. دستانش به سختی حرکت می کند. توانایی نگهداشتن گردن و سرش را ندارد و مدام سرش پایین می افتد و دوباره تلاش می کند برای نگه داشتن سر، چند ثانیه بعد، دوباره افتادن و دوباره تلاش و دوباره..... قدرت تکلم هم ندارد و باید گوش هایت را تیز کنی تا حساب و کتاب جمله هایی که به سختی ادا می کند از ذهنت بیرون نرود، اما دنیای عجیبی دارد. 5 سال است دستان ناتوانش را به زانوهای مردانه اش گرفته، به قول خودش یک کسب و کار آبرومندانه راه انداخته است. از بی مهری مسئولان خسته شد. خسته شد از بس با کاغذی در دست که رویش نوشته بود من معلول شغل می خواهم جلوی در بهزیستی جنوب تهران چمباتمه زد و هیچ کس صدایش را نشنید. اما یک کوله پشتی، چند قلم واکس، برس کفش و یکی دو ابزار تعمیر کفش تهیه کردو بسم الله گفت و کفاشی سیار راه انداخت. حالا کفاشی سیار علیرضا را خیلی ها می شناسند. می گوید ...
علیرضا جوان معلولی که توانایی نگهداشتن گردن و سرش را ندارد و مدام سرش پایین می افتد اما هفته ای یکبار بنر واکس صلواتی را روی دیوار می زند و کفش نمازگزاران را برق می اندازد.
منبع: فارس