گروه جهاد و مقاومت مشرق - نوشتن از مردمی که در هشت فصل عشق و ایثار با تمام توان در مقابل حملات دشمن ایستادند کار ساده ای نیست؛ سرودن از مقاومت و پایداری شهری که در برابر موشکهای بی رحم مقاومت کردند امری دشوار است و گفتن از مردمی که در مرام شان ایثار و گذشت نقش بسته است قلمی توانا می خواهد، قلمی که همت های بلند را به تصویر بکشد، قلمی که اراده های مشترک را به رشته تحریر در آورد و قلمی که عزت و عظمت مردمی را بنویسد که نام شان همراه با مقاومت است،یادشان همگام با ایستادگی است و سخنانشان دوشادوش پایداری است.
باید نوشت، از زخم هایی که بارها بر پیکر شهر فرود آمد، اما شهر راست قامت و استوار ایستاد. باید سرود از صدای انفجار هایی که رعب و وحشت و اضطراب را بر فضای شهر میگستراند، اما ساکنانش خم به ابرو نمی آوردند و محکم و استوار، فریاد مقاومت سرمی دادند، باید گفت از اراده هایی که در روزهای آتش و خون و خاکستر، رو سپید برگ برگ تاریخ شدند.
امیر سرتیپ دوم سید باقر صادقی فرمانده لشکر 92 زرهی خوزستان، که در آن پروسه زمانی درگیر دفاع از کیان وطن بود، درخصوص وقایع پیشآمده در این منطقه گفت: جاده اهواز، سوسنگرد و بستان یکی از محورهای اصلی هجوم دشن بود که در زمان جنگ ایران و عراق، برای مدتی بهاشغال عراق در آمد. در زمان جنگ، ارتش عراق سه بار برای تصرف سوسنگرد تلاش کرد که با مقاومت شدید مردم مواجه گردید ولی در حمله سوم شهر در محاصره ارتش عراق قرار گرفت.
وی درباره چگونه چیره شدن بعثیها بر سوسنگرد بیان کرد: در آخرین روز شهریور سال 59، رژیم بعثی در سه جبهه حملات گسترده خود را آغاز کرد. در جبهه شمالی که تصرف آن برای بعثیها بسیار حائز اهمیت بود از سمت موسیان، دهلران و پل نادری بود که با مقاومت رزمندگان تیپ 2 لشکر 92 (تیپ 2 لشکر 292 فعلی) دشمن در غرب رودخانه کرخه متوقف شد.
در جبهه میانی، دشمن حمله خود را با لشکر 9 زرهی از سمت چذابه، بستان به سمت سوسنگرد آغاز کرد و قصد داشت از این منطقه به مرکز استان شهر اهواز حرکت کند و منطقه را تحت اختیار و کنترل خود بگیرد. در جبهه جنوبی هم عملیات خود را از سمت خرمشهر، آبادان و حتی ماهشهر به سمت اهواز آغاز کرد که دشمن پس از عبور از تنگه چذابه برای تصرف بستان، با پیشروی خود سوسنگرد را تصرف کرد اما با شبیخون پاسداران و ارتشیهای جان برکف در منطقه اهواز این جاده، در عملیات طریقالقدس آزاد شد.
بعثیان و خیال خام
فرمانده لشکر 92 زرهی خوزستان در پاسخ به این پرسش که چرا جبهه شمالی برای بعثیان از اهمیت ویژهای برخوردار بود، بیان کرد: جبهه شمالی از آن جهت برای دشمن اهمیت داشت که با قطع جاده اندیمشک اهواز، میتوانستند سه شهر بزرگ شوش، دزفول و اندیمشک را تصرف کنند، هم چنین بر زاغههای مهماتی، یگانهای عملیاتی مانند تیپ دو دزفول، پادگانهای پشتیبانی، آمادگاههای مهماتی و پایگاه هوایی تسلط پیدا میکردند، اما خوشبختانه دشمن تنها در خیال خام بسر برد و موفق نشد به اهداف خود در این جبهه دست پیدا کند.
امیر صادقی اهداف متجاوزان را خیال خامی برایشان دانست و افزود: دشمن بعثی تا حدی درگیر توهمات شده بود که اعلام کرده بود، یک روزه خرمشهر و سه روزه اهواز را تصرف خواهد کرد اما 34 روز پشت دروازه خرمشهر زمینگیر شد. همچنین درباره دزفول و اندیمشک گفته بود، ما ظرف یک روز این دو شهر را تصرف خواهیم کرد اما دنیا دید که موفق نشدند، بعثیها از چند جناح برایاشغال اهواز حرکت کردند و ناامید شدند.
رکب خوردند!
سید باقر صادقی، بازپسگیری شهر را مدیون جانفشانی پاسداران و فریب خوردن نیروهای عراقی دانست و افزود: در روز ششم مهر،سوسنگرد خیلی سریعاشغال و بعثیان به سمت حمیدیه حرکت کردند. عراقیها، سوسنگرد را به جبهه التعریب سپرده و حتی برای شهر فرماندار هم تعیین کرده بودند، اما دلیرمردان سپاه و نیروهای نامنظم که از همان روزهای آغازین جنگ در جبهههای جنوب غرب حضور فعال داشتند، بعد ازاشغال سوسنگرد توسط عراقیها، عملیاتی در نهم مهر 59 به فرماندهی شهید «غیور اصلی» به همراه 60 نفر در حمیدیه انجام دادند، در این عملیات ضرباتی به دشمن وارد و تعدادی ازتانکهای آنها منهدم شد. دشمن بعثی که غافلگیر شده بود تصور کرد نیروی بسیار سنگینی در مقابلشان قرار دارد به همین خاطر بسیاری ازتانکها و تجهیزات خود را صحیح و سالم گذاشتند و فرار را بر قرار ترجیح دادند.
دشمن که از این شکست متعجب شده بود در 24 آبان همان سال، تمام انرژی خود را با تمام نیروها، گردانهای شناسایی و لشکر 9 زرهی منسجم کرد و از چند جناح جنوبی، غربی، شمالی و از سمت اهواز باز هم برایاشغال مجدد این شهر اقدام کرد و شهر را به محاصره خود درآورد. در این بحبوحه پر مخاطره، تعدادی از نیروهای انقلابی و جان بر کف از ارتش، سپاه، مردم، نیروهایی از آذربایجان، جهاد مشهد، سمنان و اقصی نقاط کشور فوج فوج برای آزاد سازی شهر وارد آوردگاه شدند و توسط استانداران، سپاه، ارتش و بسیج سازماندهی شدند.
فرشتگان زمینی
فرمانده لشکر 92 زرهی خوزستان شرایط آن برهه زمانی را بسیار بغرنج دانست و حضور امام خامنهای به نیابت از امام(ره) در سوسنگرد را گواه شرایط دانست و اظهار کرد: وضعیت بسیار سختی بود. لشکرهای تا بن دندان مسلح، به همراه آتشهای پشتیبانی توپخانه، سوسنگرد و شهرهای اطراف را دائما بمباران میکردند تا جایی که حضرت آقا در لشکر 92 حضور یافتند و جلسهای را با این مضمون تشکیل دادند که چگونه و از کجا یگانی را برای آزادی سوسنگرد مهیا کنیم. در نهایت با درایت و تدابیر حکیمانهشان، قرار شد تیپ 2 لشکر 92 دزفول این عملیات را با همکاری گروه رزمی 148 از مشهد، لشکر 77 از آبادان، گروه رزمی از ژاندارمری، نیروهای نامنظم شهید چمران، گروههای مردمی و تعدادی از بچههای سپاه بر عهده گرفت.
روزی که جلسه برگزار شد و تصمیم گرفته شد تیپ 2 وارد عمل شود، حضرت آقا نقل میکنند که بعد از ظهر آن روز شهید چمران به من اطلاع داد که تیپ 2 نمیتواند عملیات را انجام دهند. در همان گیر و دار، نیروهایی از سوسنگرد وارد عمل شدند که ایشان از آنها به فرشته تعبیر میکردند. این نیروهای ایثارگر با وجودی که پشتیبانی و تدارکات کافی نداشتند اما هیچگاه از مغازههای داخل شهر استفاده نکردند و در این رابطه نخست از حضرت آقا کسب اجازه کردند. حضرت آقا درخصوص این افراد فرمودند: اگر ما شهر را از دست بدهیم شاید بتوانیم آن را بازپس بگیریم اما اگر این نیروهای مومن و فداکار را از دست بدهیم به هیچ وجه قابلیت جبران نخواهیم داشت، بنابراین ما باید تلاش کنیم هم حصر آبادان را بشکنیم و هم نیروهایمان را نجات بدهیم.
امیر صادقی در پاسخ به این پرسش که دولت بنی صدر آن زمان بر سر کار بود اما گویا با خلف وعدهاش، مردم را تنها گذاشت. این شنیده تاریخی تا چه حد صحت دارد، تصریح کرد: حضرت آقا با مرحوم میرزایی نژاد تماس گرفتند و اوضاع را جویا شدند. ایشان هم از همکاری نکردن رئیسجمهور وقت آقای بنیصدر گفتند و همان شب دو نامه به فرمانده لشکر 92 که آن زمان سرهنگ قاسمی بود و سرهنگ فلاحی نوشتند و ماجرا را بازگو کردند. فردای آن روز ساعت هشت صبح، تیپ 2 از جاده حمیدیه سوسنگرد و تیپ 3 لشکر 92 به عنوان تدارکات و پشتیبان همراه نیروهای نامنظم شهید چمران، سپاه و مردم سراسیمه وارد عمل شدند و این همدلی شد رمز پیروزی.
حماسه عاشقان شهادت
فرمانده لشکر 92 زرهی خوزستان حضور رهبر معظم انقلاب را یکی از دلایل اصلی غلبه بر دشمن دانست و افزود: اگر حضرت آقا با لباس نظامی، سلاح به دست و بسیجیوار در آن صحنه نبرد حضور نداشتند و میدان را هدایت نمیکردند، سوسنگرد به دست دشمن میافتاد و دشمن پایگاه خوبی برای تصرف اهواز به دست میآورد.
وی در ادامه بیان کرد: با فرماندهی امیر «امرالله شهبازی»، فرمانده تیپ 2 دزفول، عملیات سحرگاه روز بیست و ششم آبان سال 59 ساعت 6 و 30 دقیقه آغاز شد و در ساعت 12 رزمندگان اسلام وارد سوسنگرد شدند. هوانیروز قهرمان، یگانهای توپخانه و نیروی هوایی قهرمان، نیروهای دشمن را بمباران کردند به نحوی که دشمنگریخت و در 15 کیلومتری سوسنگرد مستقر شد، سوسنگرد از لوث نیروهای بعثی پاکسازی شد.
سرتیپ صادقی آزادسازی سوسنگرد را پایان کار ندانست و گفت: پس از بازپسگیری شیرین سوسنگرد، عملیاتهای متعددی انجام شد. دشمن پس از آزادسازی بستان و هویزه، تلاشهای زیادی کرد که یکبار دیگر سوسنگرد رااشغال کند، اما مردم شیعه مذهب، مردمان عرب و عشایر ولایتمدار سوسنگرد با تمام هستی خود از شهر دفاع کردند و هرگز سوسنگرد را تقدیم دشمن نکردند، مصداق آن روستای ابوحمیظه از این منطقه است که در یک روز 50 شهید تقدیم انقلاب و اسلام کرد. و باید اذعان کرد یکی از بزرگترین و قهرمانانهترین عملیاتها بعد از عملیات فتح خرمشهر، عملیات آزادسازی سوسنگرد بود. اما این پایان مقاومت مردن در اهواز نبود و عملیات فتحالمبین و پل نادری دو نمونه دیگر از سختیهای دوران جنگ بر مردم خونگرم جنوب است.
فتح المبین و رمز یا زهرا(س)
اینجا یادمان فتح المبین در 10 کیلومتری غرب شهرستان شوش و 110 کیلومتری شهرستان اهواز است، جایی که نقطه عطف پایان جنگ تحمیلی است. سرتیپ صادقی درخصوص این عملیات ماندگار و پر حماسه بیان کرد: یک سال و نیم پس از آزادسازی سوسنگرد، در نخستین ساعات بامداد روز دوشنبه ۲ فروردین ۱۳۶۱ در جبهه جنوبی منطقه غرب شوش و اندیمشک با رمز یا زهرا (ع) عملیاتی فراموش نشدنی و حساس بنام فتح المبین یا کربلای 2 آغاز شد. عملیاتی که در نهایت منجر به بیرون راندن نیروهای عراقی از بخش بزرگی از خاک خوزستان شد.
وی درباره تعداد شهدای این عملیات افزود: نام عملیات فتح المبین با اقتباس از آیه «انا فتحنا لک فتحا مبینا» گرفته شده که در سه مرحله با موفقیت رزمندگان اسلام انجام شد و شهدای بسیار زیادی به جای گذاشت. حضرت امام خمینی(ره)، بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران نقش بسزایی درخصوص پیشبرد مطلوب این عملیات داشتند. توصیههایی که حضرت امام (ره) به فرماندهان میکردند و دلداری که به آنها میدادند، بسیار کارگشا و امیدوارکننده بود و این عملیات تبدیل به یکی از بزرگترین و موفقترین عملیاتهای دوران دفاع مقدس شد.
فرمانده لشکر 92 زرهی خوزستان درباره چگونگی پیروزی بر بعثیها در این جنگ تاریخی گفت: برای نخستین بار قرارگاهی به نام قرارگاه کربلا در این منطقه تشکیل شد، اصل وحدت در فرماندهی را، ترکیب سپاه و ارتش در این منطقه میتوان عنوان کرد. چهار قرارگاه به ترتیب از شمال، قرارگاه قدس، قرارگاه نصر، قرارگاه فجر و قرارگاه فتح، با دشمن در ارتفاعات علی گله زرد، شاوئیه، تینه و ارتفاعات شرق میشداق درگیر شدند. در طی این عملیات، نیروهای ایرانی میبایست با ارتش عراق که از حمایت زرهی، توپخانه و پشتیبانی هوایی مناسب برخوردار بودند و موقعیت خود را تثبیت نموده، میجنگیدند. پس از آنکه نیروهای ایران به مدت حدود یک هفته عملیات سنگین خود را ادامه دادند و تلفات سنگینی به نیروهای ارتش عراق وارد آوردند، سرانجام صدام حسین دستور عقبنشینی صادر نمود. در این راستا، نیروهای ایرانی توانستند در مدت یک هفته سه تیپ از نیروهای عراقی در منطقه را محاصره و از بین ببرند.
این مسئول در پاسخ به این پرسش که آیا نیروهای عملیاتی ایران و عراق با یگدیگر قابل مقایسه بودند، عنوان کرد: بیشتر نیروهای عملیاتی ایران دلداده بودند و عاشق، که این رمز موفقیتشان بود. نیروهای عملیات ایران متشکل از؛ لشکر 21 پیاده، لشکر 77 پیروز خراسان، لشکر 92 زرهی قهرمان، تیپ 55 هوابرد، تیپ 58 تکاور، تیپ 84 خرمآباد و تیپ 37 زرهی، سه گروه آتشین توپخانه صحرایی، یک گروه مهندسی، یگانهای پشتیبانی مورد نیاز، یازده تیپ پیاده از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، یک گروه رزمی از سپاه به نام حضرت علیاکبر(ع)، هوانیروز قهرمان و نیروهای هوایی جمهوری اسلامی ایران بودند در حالی که نیروهای دشمن در این عملیات متشکل از سه لشکر زرهی، یک تیپ زرهی، 5 تیپ پیاده مکانیزه و دو تیپ گارد مرزی با تمام آتشهای پشتیبانی زمینی و هوایی از امکانات بود.
پل کرخه
امیر صادقی ماجرای سر پل کرخه را پیش زمینه عملیات فتح المبین دانست و بیان کرد: این نکته حائز اهمیت است که سازماندهی ماجرای پل کرخه به قبل از عملیات فتح المبین برمیگردد. در منطقه پل کرخه دو عملیات پدافندی و آفندی، پای پل کرخه انجام شد، دشمن در ابتدای جنگ از محورهای شرهانی، موسیان و عینخوش وارد شد، در مقابل دلاورمردان تیپ 2 لشکر 92، گروه رزمی 37 و گروه 138 لشکر، مرکز دشمن را متوقف کردند.
وی افزود: فرماندهان لشکر 21 حمزه که در کردستان در حال مبارزه بودند را به این منطقه فراخواندند. هنوز بخشی از لشکر نرسیده بود و نیروها هنوز خود را پیدا نکرده بودند که عملیات آفندی علیه رژیم بعث آغاز شد. دشمن در این عملیات تلفات زیادی را به ما تحمیل کرد و لشکر 21 هر چند ضرباتی به دشمن وارد کرد اما ناچار شد برای بازسازی به شرق رودخانه کرخه برگردد، دشمن بعثی تصور کرد نیروهای مقابلش همین لشکر بوده و آن را هم شکست داده است بنابراین تصمیم گرفت از رودخانه بگذرد و به سمت تصرف اهدافش یعنی دزفول، شوش، اندیمشک و پادگانهای نظامی حرکت کند و از راه پل کرخه شهر را تصرف کند.
فرمانده لشکر 92 زرهی خوزستان درباره آتشباران رزمندگان در عملیات پل کرخه اظهار داشت: دشمن بعثی در یک عملیات بسیار آتشین و خونبار یازده ساعت تمام، آتش تهیه و بر سر نیروهای رزمنده ریخت و بعد از آن حملات خود را آغاز کرد. کارکنان تیپ 2 لشکر 92 اهواز و گروه رزمی تیپ 37 جانانه، عاشقانه و مخلصانه دفاع و مقاومت کردند و دشمن باز هم نتوانست سرپل را از ما بگیرد در این اثنا ما عملیاتهایی از جمله عملیات کانال هندلی، انگوش، تپه چشمه انجام دادیم و دستاوردهایی هم به دست آوردیم اما دشمن هم بیکار نمینشست و عملیاتهایی در مقابل ما انجام میداد اما موفقیتی به دست نیاورد.
سرتیپ صادقی، درخصوص دلیل اهمیت پل کرخه، گفت: چون کرانه غربی رودخانه کارون همواره در دست نیروهای ایرانی بود به همین خاطر سرپل اهمیت ویژهای داشت و منطقه حیاتی و حساسی بود. در جنگ آن طرفی که سرپل را دارد در واقع به رودخانه سیطره دارد، آن زمان سرپل منطقه بسیار وسیعی به عرض 5 کیلومتر بود، در شرایطی که دشمن در حال پیشروی به سمت خرمشهر و آبادان بود و از طرف دیگر در جبهه میانی بستان و سوسنگرد را تهدید کرده بود با وجودی که روحیه نیروهای ایرانی خسته بود اما رزمندگان اسلام مردانه ایستادند و سرپل را حفظ کردند.
وی درباره ارتباط سر پل و عملیات فتحالمبین عنوان کرد: جریان سرپل تا عملیات فتحالمبین ادامه داشت. زمانی که ما جبهه میانی را در بستان قطع کردیم، چذابه را بستیم و راه ارتباطی جبهه شمالی و جنوبی را قطع کردیم، شرایط به گونهای بود که برتری به دست رزمندگان اسلام بیافتد. بنابراین فرماندهان عملیات فتح المبین را با رمز یازهرا(س) طراحی و در سال 61 عملیاتی کردند.
سرتیپ صادقی، آزاد سازی مناطق تحت سلطه را پایان خوش این ماجرا دانست و افزود: عملیات پل کرخه با موفقیت تمام شد و این منطقه را برای پدافند به لشکر 21 حمزه سپردند، دشمن از این منطقهگریخت و در حاشیه ارتفاعات مرزی مستقر شد، سایر یگانها هم برای عملیات بیتالمقدس اعزام شدند. نیروهای بعثی 25 هزار کشته و زخمی و 16 هزار اسیر برجاگذاشتند، 270تانک، 170 دستگاه نفربر، چندین دستگاه هواپیما و بالگرد دشمن منهدم شد، 170 دستگاهتانک و بیش از 200 دستگاه نفربر و 150 دستگاه خودروی سالم به دست رزمندگان اسلام افتاد.
مجاهدان جان بر کف ایران، در این عملیات درسی به نیروهای بعثی و صدام حسین دادند که برای همیشه در لاک دفاع خود فرو رفت و نتوانست در طول هشت سال جنگ هیچگونه تعرضی داشته باشد. در نهایت 2 هزار و 200 کیلومتر مربع از خاک منطقه همراه تمام ارتفاعاتاشغال شده از جمله برقازه، تینه، شاوئیه، علی گله زرد و تپه دلتا آزاد شدند.
این مسئول، درخصوص امکانات دفاعی کشورمان در این عملیات گفت: 110 فروند بالگرد هوانیروز با 4 هزار و 77 ساعت پرواز و 3 هزار و 500 سورتی، ضمن انهدام ادوات دشمن، 2 هزار و 695 مجروح را منتقل و 2 هزار و 840 نفر از مرکز به منطقه، ترابری و پشتیبانی کردند. همچنین 170 تن تدارکات مهماتی در این منطقه جابجا شدند.
ماجرای پل نادری و ادعای صدام
اما سومین منطقه جنگی در اهواز پل نادری است که خیالات خامی را برای تصاحب شهر از این طریق به ذهن صدام حسین میانداخت. سرتیپ سید باقر صادقی در این خصوص گفت: این منطقه، پای پل کرخه نام دارد و سمت چپ آن شهرهای اندیمشک و شوش قرار دارد. ویژگی مهم این منطقهاین است که دو استان ایلام و خوزستان را به هم مرتبط میکند، اگر صدام حسین ملعون ادعا کرد که من خوزستان را سه روزه فتح خواهم کرد به خاطر وجود این پل بود.
از این منطقه به سمت غرب که حرکت کنیم به یک سه راهی به نام سه راهی قهوهخانه میرسیم که یک راه آن به عینخوش، یک راه به موسیان و یک راه آن به فکه میرسد، صدام ملعون دو لشکر در ورودیهای این منطقه یعنی در موسیان و فکه مستقر کرده بود. اینها صحبتهای فرمانده لشکر 92 زرهی خوزستان درباره موقعیت جغرافیایی پل کرخه و اهمیت آن است که در ادامه بیان کرد: عراقیها قصد داشتند با گذشتن از این پل و بعد از گذشتن از فرودگاه اضطراری، جاده اندیمشک و اهواز را تصرف کنند و با تصرف این جاده که کمتر از 5 کیلومتر با این منطقه فاصله دارد ارتباط شمال خوزستان شامل اندیمشک، خرمآباد، بروجرد، اراک، قم و تهران را با خوزستان قطع کنند که در این صورت کل ظرفیت استان و حتی چه بسا کل کشور را با گرفتن پایگاه چهارم، آمادگاههای مهماتی، تیپ 292 و سایر یگانهای نظامی و انتظامی را زیر سؤال میبردند.
وی در پایان یادآور شد: آنچه دشمن را در این منطقه متوقف کرد دلیرمردی تیپ 292 و گردان 283 و گروه رزم تیپ 37 بود که در ارتفاعات ایستادند و سد محکمی مقابل دشمن ایجاد کردند. روز پنجم به قدری فشار حملات توسط رژیم بعثی بر این منطقه زیاد شد که رزمندگان ایرانی تصمیم میگیرند این پل را منهدم کنند و از این طریق مانع هجمه دشمن شوند، اما در نهایت فرماندهان تصمیم میگیرند به خاطر نقشی که این جاده میتواند در پشتیبانی یگانها ایفا کند پل را نگه دارند، در نهایت با ورود لشکر 21 عملیات مختصری انجام گرفت و نیروهای بعثی تا سه راه قهوهخانه به عقب رانده شدند، این وضعیت تا سال 1361 و شکست دشمن در عملیات بعدی هم ادامه پیدا کرد.