به گزارش مشرق، «انسان عاقل از یک سوراخ دوبار گزیده نمیشود»؛ اما متاسفانه دولتمردان و رسانههای زنجیرهای اصرار دارند که تجربه پرهزینه برجام نادیده گرفته شده و خسارت محض توافق هستهای به دیگر مولفههای قدرت کشورمان نیز تعمیم یابد. این در حالی است که بدعهدی اروپا و وابستگی شدید آنها به آمریکا کاملا مشخص و آشکار است. موضوعی که با یک بررسی مختصر تاریخی، به راحتی به آن پی میبریم.
بیشتر بخوانید:
ظریف: تضمینهای کافی از اروپا بگیریم، در برجام میمانیم
نشست کمیسیون مشترک برجام بدون آمریکا روز جمعه به مدت سه ساعت و با حضور هیئتهای ایران و ١+٤ و نماینده اتحادیه اروپا در هتل پله کوبورگ شهر وین برگزار شد. در پایان این نشست هماهنگکننده کمیسیون مشترک برجام بیانیهای صادر کرد.
در بخشی از این بیانیه آمده است: اعضای برجام از خروج آمریکا از برجام و اعلام وضع مجدد تحریمهای واشنگتن که وفق برجام لغو شده بودند، ابراز تاسف کردند.
در بخش دیگری از این بیانیه آمده است: اعضای باقیمانده برجام بر تعهد خود برای اجرای مستمر و کامل توافق و رفع تحریمهای مرتبط با هستهای تاکید کرده و ایران هم پیشنهاد کرد که در گام بعدی نشست کمیسیون مشترک در سطح وزرا برگزار شود.
عباس عراقچی معاون وزیر امور خارجه و رئیس هیئت ایرانی در این نشست اعلام کرد «به حفظ برجام مطمئنتر شدیم»!
کارنامه اروپا
همزمان با اظهارات عراقچی درخصوص «اطمینان به اروپا در اجرای برجام»، روزنامههای زنجیرهای نیز با هیاهوی رسانهای به بزک اروپا پرداخته و مدعی هستند که «اروپا در کنار ایران ایستاده» و باید به اروپا اعتماد کرد!
این خط رسانهای یادآور اظهارنظر مشهور عراقچی در دی ماه ۹۴ است. آنجا که عراقچی همزمان با عهدشکنی آمریکا و بدون توجه به سابقه این کشور در زیرپاگذاشتن توافقات بینالمللی، گفت «امضای کری تضمین است؛ اطمینان تهران از اجرای برجام» و این اظهارنظر تأملبرانگیز تیتر یک روزنامه زنجیرهای شرق شد. بعدها مدیرمسئول این روزنامه زنجیرهای گفت که برای عبور از سد افکار عمومی ناگزیر بودیم تا برجام را بزک کنیم! همواره تاکید شده است که «انسان عاقل از یک سوراخ دو بار گزیده نمیشود»؛ اما متاسفانه دولتمردان و رسانههای زنجیرهای اصرار دارند که تجربه پرهزینه برجام نادیده گرفته شده و خسارت محض توافق هستهای به دیگر مولفههای قدرت کشورمان نیز تعمیم یابد.
این در حالی است که بدعهدی اروپا و وابستگی شدید آنها به آمریکا کاملا مشخص و آشکار است. موضوعی که با یک بررسی مختصر تاریخی، به راحتی به آن پی میبریم.
دولت سازندگی
مرحوم هاشمی رفسنجانی و دولتمردانش در فاصله زمانی سال ۶۸ تا ۷۶ بر این باور بودند که تمرکز روی حوزه سیاست خارجی، میتواند قطار توسعه اقتصادی را به حرکت دربیاورد، بنابراین باید از دشمنتراشی با خارجیها حذر کرد تا بلکه با این سیاست، سیل منابع خارجی برای امر توسعه به داخل کشور سرازیر شود.
هاشمی رفسنجانی همان ایام در سخنانی گفت:«یک جایی هست که آدم بدون دلیل، برای خودش دشمن و درگیری ایجاد میکند که امکاناتی که باید صرف سازندگی شود، بخواهد صرف درگیری شود».
رئیسجمهور وقت کشور همچنین در نشست خبری، درباره سیاست تعاملی دولتش با کشورهای خارجی گفت: «ایران این آمادگی را دارد با کشورهایی که آمادگی دارند، سیاست برخورد مساوی و بدون باج خواهی و انحصارطلبی را دنبال کنند، تعامل داشته باشد».
در همین راستا سیاست «تنشزدایی با اروپا» در دولت سازندگی کلید خورد. رویکردی که از سوی اروپاییها به «گفتوگوهای انتقادی» تعبیر شد.
دولت هاشمی برای پیشبرد نسخه توسعهای بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول موسوم به «سیاست تعدیل ساختاری»، برای جذب سرمایه خارجی در حوزه سیاست خارجی راهبرد «تنشزدایی» را در پیش گرفته بود. در لوای همین سیاست، دولت وقت تن به گفتوگوهایی با اروپا داد که به «گفتوگوی انتقادی» معروف شد و قرار بود که دو طرف گلایهها و انتقادات خود را از یکدیگر مطرح کنند تا زمینه برای روابط نزدیکتر فراهم شود.
اما در عمل این گفتوگوها که میبایست علیالاصول دوجانبه باشد، به واسطه رویکرد اشتباه دستگاه دیپلماسی وقت ما، تبدیل به انتقاد یکطرفه اروپاییها از ما شد. در واقع، اروپاییها با سوءاستفاده از رویکرد دولت وقت که به هوای وعده و وعیدهای مالی کشورهای اروپایی شکل گرفته بود، قصد داشتند گام به گام جلوتر بیایند و جمهوری اسلامی ایران را به مصالحه بر سر اصول وادار کنند. این البته همان سناریویی است که همین امروز هم از جانب اروپاییها در حال پیگیری است.
در اواسط دهه ۷۰، نتیجه ۸ سال گفتوگوی به اصطلاح انتقادی اروپاییها با ایران به آنجا رسید که در پی اعلام رای دادگاه رسیدگی به ترور چند چهره معارض کرد در رستوران میکونوس در آلمان که بدون هیچ مدرک و شاهد متقنی مقامات ارشد جمهوری اسلامی را به دست داشتن در آن ماجرا متهم کرد، همه کشورهای اروپایی در اقدامی هماهنگ، سفرای خود را بدون تعیین تاریخی برای برگشت، از تهران فراخواندند.
رهبر معظم انقلاب که از ابتدا نظر خوبی به مسئله گفتوگوی انتقادی نداشتند، در همان زمان در چند سخنرانی خود، دورویی و بدعهدی و غیرقابل اعتماد بودن اروپا را مطرح کردند. برای نمونه، ایشان با اشاره به تهدیدات اروپاییها در آن برهه فرمودند: «به خیال خودشان، دولت ایران را میترسانند و میگویند ما گفتوگوهای انتقادی را قطع میکنیم.
به درک که قطع میکنید! اگر انتقادی هست، ما از شما انتقاد داریم. اسم این گفتوگوها، از اول غلط بود. من از اول هم میگفتم که بگویید این گفتوگوها، انتقاد دوطرفه است. اگر انتقادات، انتقاد دوطرفه است، ما بیشتر از شما انتقاد داریم، تا شما از ما. شما چه انتقادی دارید؟ انتقاد شما به این است که چرا ما به اصول اسلامی خود پایبندیم! این، افتخار ماست. ببینید دشمنان ملت ایران، چقدر وقیح، ظالم، غیرمنصف، پررو و بددلند! دشمنان جمهوری اسلامی، اینگونهاند. البته ملت ایران که بزرگتر از این دشمنیها را دیده است، مثل کوه ایستاده است».
مقام معظم رهبری در واکنش به اقدام توهینآمیز و گستاخانه کشورهای اروپایی تاکید کردند: «مگر کسی اهمیت میدهد که اینها چه گفتهاند؟ از حالا به بعد هم بایستی با کمال قدرت عمل کند و در مرحله اول، سفیر آلمان را فعلاً تا مدتی نباید راه بدهد که به ایران بیاید. بقیه هم که میخواهند به عنوان یک حرکت به اصطلاح آشتیجویانه برگردند، مانعی ندارد. خودشان رفتهاند، خودشان هم برمیگردند. دیدند که رفتنشان هیچ اهمیتی ندارد. اینها میخواهند برگردند، مانعی ندارد؛ اما در رفتن سفرای ایران به کشورهای آنها، هیچ عجلهای نباید بشود. باید سرِ صبر و فرصت ببینند چه چیزی مصلحت است؛ هر چه که عزت اسلامی اقتضا میکند - همان طور که همیشه گفتهایم - همانگونه عمل کنند».
نتیجه این رویکرد مقتدرانه این بود که به فاصله کوتاهی همه سفرای اروپایی که با توپ پر رفته بودند، با خفت و دست از پا درازتر بازگشتند و پیرو منویات رهبر معظم انقلاب، سفیر آلمان آخرین سفیر اروپایی بود که با فاصله زمانی از دیگران به تهران بازگشت.
دولت اصلاحات
در نیمه نخست دهه ۸۰ شمسی، آمریکا در قالب طرح خاورمیانه جدید، پس از حمله به عراق و افغانستان، تمام هم و غم خود را به مقابله با برنامه هستهای ایران که به زعم خود اهداف نظامی را دنبال میکرد، گذاشت.
جرج بوش رئیسجمهور وقت آمریکا در اظهارنظری گستاخانه درباره برنامه هستهای ایران مدعی شد: «تلاش فعالانه ایران برای دستیابی به فناوری که به ساخت سلاح هستهای منتهی میشود، منطقهای که دچار بیثباتی و خشونت است را در معرض هولوکاست هستهای قرار میدهد». پس از این ادعاهای کذب، اروپاییها، مامور مذاکرات مستقیم با ایران شدند.
در مهرماه سال ۱۳۸۲ توافق سعدآباد بین ایران و تروئیکای اروپایی(انگلیس، فرانسه و آلمان) منعقد شد. در آن مقطع در حالی که دولت اصلاحات تمامی تعهداتش را در این توافق اجرا کرد و بسیاری از تأسیسات هستهای خود را به حالت تعطیلی و تعلیق درآورد، سه کشور اروپایی حتی یکی از تعهداتشان را نیز اجرایی نکردند.
«آدام ارلی» معاون وقت سخنگوی وزارت خارجه آمریکا با اشاره به توافق سعدآباد گفت: «وادار کردن ایران به انجام چنین کاری نتیجه یک تلاش چندجانبه بود که ما خواهان آن بودیم و به طور کامل در آن شرکت داشتیم». ارلی همچنین با خوشحالی اعلام کرد: «وزیران امور خارجه سه کشور اروپایی در مذاکرات خود در تهران هیچ امتیازی به ایران ندادهاند».
در توافق سعدآباد، ایران موفق به اخذ هیچ امتیازی از طرف مقابل نشد و در عین حال در زمینههای مختلفی از حقوق خود عقبنشینی کرد و امتیازات زیادی را به طرف مقابل داد.
ماحصل مذاکرات سعدآباد، صدور توافقنامه مشترک میان تروئیکای اروپایی(انگلیس، فرانسه و آلمان) و ایران با محتوای کمسابقهای بود؛ توافقنامهای که روحانی- در جایگاه دبیر شورای عالی امنیت ملی- در هنگام قرائتش در حضور خبرنگاران مجبور شد بارها توقف کند تا صدای شعارهای اعتراضی انبوه دانشجویان از خارج از محوطه کاخ، مزاحم اطلاعرسانی وی نشود.
روحانی در مرداد ماه ۱۳۸۴، در روزهای پایانی مأموریت خود در سمت دبیری شورای عالی امنیت ملی طی نامهای تاریخی خطاب به محمد البرادعی دبیرکل سابق سازمان انرژی اتمی گزارشی از روند فراز و فرود پرونده هستهای ایران ارائه کرد.
در بخشی از این نامه آمده است: «متأسفانه، در مقابل اگر نگوییم هیچ، ایران مابهازای بسیار اندکی دریافت کرد و بارها اقدامات اعتمادساز خود را افزایش داد و تنها در عوض آن، با قولهای انجام نشده و درخواستهای بیشتر روبهرو شد».
دولت روحانی
روحانی در زمان انتخابات ریاستجمهوری یازدهم-سال ۹۲- در توضیح چرایی اولویت مذاکره با آمریکاییها در مقابل تروئیکای اروپایی گفت: «بنده معتقدم مذاکره با آمریکا راحتتر از مذاکره با اروپاست چرا که اروپاییها به دنبال «آقا اجازه» از آمریکا هستند...
آمریکاییها کدخدای ده هستند، با کدخدا بستن راحتتر است». پیادهسازی این رویکرد در دولت یازدهم کاملا مشهود بود به طوری که وزرای خارجه ایران و آمریکا بارها درخصوص موضوع برجام به صورت دوجانبه به گفتوگو پرداختند. بر همین اساس، علیرغم عهدشکنیهای مکرر آمریکا در طول اجرای برجام، روزنامههای زنجیرهای و برخی مقامات ارشد دولت یازدهم تاکید کردند که «امضای وزیر خارجه آمریکا تضمین است». پس از سونامی نقض برجام توسط آمریکا، برخی مقامات دولت یازدهم و روزنامههای زنجیرهای که تا دیروز تاکید میکردند «امضای وزیر خارجه آمریکا ضمانت است» و «آمریکا اعتبار بینالمللی خود را به واسطه یک توافق خدشهدار نمیکند» تاکید کردند: «آمریکا بدعهدی میکند اما ما با جامعه جهانی توافق کردهایم و آمریکا تنها یکی از طرفین توافق است و نمیتواند آن را نقض کند».
این تغییر موضع عجیب موجب شد تا «شکاف میان اروپا و آمریکا به واسطه برجام» به عنوان دستاورد توافق هستهای معرفی شود. این دستاوردسازی موهوم در حالی بود که کشورهای اروپایی عضو ۱+۵ هیچگاه اعتراض ایران نسبت به نقض برجام از سوی آمریکا را نپذیرفتند.
در دولت یازدهم روزنامههای زنجیرهای و رسانههای حامی دولت در مطالب متعدد با ذوقزدگی از افتتاح دفتر اتحادیه اروپا در تهران و فواید گسترده آن برای ایران خبر دادند.
این در حالی است که در پیشنویس قطعنامه «راهبرد اتحادیه اروپا درباره ایران» - فروردین ۹۳- از هیئتهای پارلمانی اروپا خواسته شده بود تا در سفر به ایران با منتقدان حکومت، فعالان جامعه مدنی و زندانیان سیاسی ایران ملاقات داشته باشند. علاوه بر این در متن پیشنویس قطعنامه موسوم به «نقشه راه عادیسازی روابط اتحادیه اروپا با ایران پس از برجام» آمده است: «میراث انقلابی ایران و قانون اساسی آن به عنوان یک دولت اسلامی نباید به عنوان مانعی بر سر راه یافتن زمینههای مشترک درخصوص دموکراسی و حقوق بشر قلمداد شود». این عبارت، حاوی این پیام است که قانون اساسی ایران (به عنوان یک دولت اسلامی) مغایر حقوق بشر و دموکراسی است! لذا تلویحا خواسته شده که پوسته آن را حفظ کنیم و از عمل به آن چشم بپوشیم!
در سند مذکور از اعمال مجازات اعدام در کشورمان ابراز نگرانی شده و از ایران خواسته شده تا به تعهدات خود بر پایه میثاقهای جهانی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی شهروندان احترام بگذاریم!
«ریچارد هاویت» (تهیهکننده سند راهبردی اتحادیه اروپا درباره روابط با ایران) در سال ۹۵ گفته بود: «توافق هستهای، یک نقطه عطف بود؛ هرچند که همه مشکلات ما با ایران درباره اسرائیل، دموکراسی و حقوق بشر حل نشده است... ما باید دفتر نمایندگی اتحادیه اروپا را در تهران افتتاح کنیم و گفتوگو درباره حقوق بشر در ایران را از سر بگیریم. پیشرفت واقعی در زمینه حقوق بشر امکانپذیر است. نیروهایی در داخل ایران، درحال اعمال فشار بر حاکمیت هستند و ما امیدواریم گزارش ما نیز باعث پیشرفت در این زمینه شود... اکنون اروپا در ایران نفوذ دارد ولی آمریکا از این نفوذ برخوردار نیست. ما میخواهیم از این اهرم استفاده کنیم و به جنگ در سوریه و یمن پایان دهیم و به سوی ساختار جدید امنیتی در خاورمیانه حرکت کنیم».
برجام
یکی از جدیدترین مصادیق غیرقابل اعتماد بودن اروپا، موضوع برجام است.
آمریکا از اولین روز اجرای برجام- دی ماه ۹۴- در دولت اوباما، توافق هستهای را نقض کرد. این عهدشکنی و نقض فاحش برجام در دولت ترامپ نیز ادامه پیدا کرد اما کشورهای اروپایی عضو ۱+۵ و مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا بدون اعتراض عملی به عهدشکنیهای واشنگتن، با شانتاژهای آمریکا درباره توان موشکی و نفوذ منطقهای ایران اعلام همراهی کردند.
در دی ماه ۹۵، در سالگرد آغاز اجرای تعهدات ۱+۵، کمیسیون مشترک برجام به منظور بررسی نگرانیهای مطروحه از سوی ایران درخصوص نقض برجام توسط آمریکا با تمدید قانون آیسا، تشکیل جلسه داد. پس از پایان نشست، در بیانیهای که در سایت اتحادیه اروپا قرار گرفت، تصریح شد که نشست وین به مناسبت سالروز اجرایی شدن برجام است و بدین ترتیب، گویا اعتراض ایران به رسمیت شناخته نشد و حتی در متن بیانیه نیز به آن اشاره نشد. همچنین به این نکته نیز اشاره نشد که نقض برجام صورت گرفته است. در بیانیه مذکور تصریح شد که نظر آمریکا مبنی بر اینکه قانون آیسا مشکلی برای برجام به وجود نمیآورد پذیرفته شده و به آمریکاییها برای تصویب این قانون اعتراض نکردهاند.
هدیههای پسابرجامی اروپا!
اما عهدشکنیها و اقدامات ضدایرانی و همصدایی اروپا با آمریکا در پسابرجام به همین جا ختم نمیشود. در ادامه به بخشی از این اقدامات خصمانه اشاره میکنیم:
- در مهرماه ۹۵ دادگاهی در اتحادیه اروپایی حکم تحریم سنگینی علیه شرکت ملی نفتکش کشورمان وضع کرد که تا ۳۰ سال غیرقابل لغو است و حتی شامل سهامداران این شرکت از جمله شستا و صندوق بازنشستگی نفت نیز میشود.
- تیرماه ۹۶ و در حالی که ظریف در اروپا و در دیدارهای خارجی با سران سه کشور آلمان، ایتالیا و فرانسه بود، اتحادیه اروپا لیست جدیدی از افراد و نهادهای تحریمی در ایران را که در فعالیتهای هستهای و موشکی نقش دارند، اعلام کرد.
- در تیرماه ۹۶ تنها ۴۸ ساعت پس از بازگشت ظریف از فرانسه، پاریس رسما میزبان نشست گروهک تروریستی منافقین، آلسعود و آمریکا علیه ایران با هدف «براندازی جمهوری اسلامی» شد. برگزاری نشست تروریستها در پاریس، یک دلالت با خود داشت و آن میزان احترامی بود که دولت و وزارت خارجه فرانسه برای همتایان خود در دولت روحانی قائل بودند.
- بهمن ۹۵ «فدریکا موگرینی» مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در اظهارنظری با اشاره به برنامه موشکی ایران و نفوذ منطقهای کشورمان تاکید کرد که «تحریمهای اروپا در برخی موارد شدیدتر از تحریمهای آمریکا است».
- «کاترین ری» سخنگوی «فدریکا موگرینی» مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا- مرداد ۹۶- برای چندمین بار با رد اعتراض ایران، ادعا کرد همه طرفها در برجام- از جمله آمریکا- به تعهداتشان در این توافق پایبند بودهاند!
- اردیبهشت ۹۷ «فدریکا موگرینی» مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در پاسخ به سؤالی درخصوص ارائه تضمین از سوی اروپا به ایران برای اجرای تعهدات برجامی گفت: تضمین نمیدهیم!
- اردیبهشت ۹۶ «امانوئل ماکرون» رئیسجمهور فرانسه در حاشیه نشست غیررسمی سران اروپا در بلغارستان گفت: به خاطر مسئله ایران، علیه شرکتهای آمریکایی جنگ تجاری یا راهبردی راه نخواهیم انداخت. این کار منطقی نیست. ثانیا، شرکتهای فرانسوی را به ماندن در ایران مجبور نخواهیم کرد.
- اردیبهشت ۹۶ «آنگلا مرکل» صدراعظم آلمان در حاشیه نشست غیررسمی سران اروپا در بلغارستان گفت: اروپا میتواند از شرکتهای کوچک و متوسط همکار با ایران حمایت کند، اما نباید این توهم را ایجاد کرد که میتواند تمام خسارات ناشی از تحریمها را جبران کند.
- بعد از خروج آمریکا از برجام، شرکتهای اروپایی بدون توجه به تعهدات خود برای خروج از ایران صف کشیدند. در همین راستا شرکتهای بدعهدی همچون پژو و توتال اعلام کردند که فعالیتهای خود در ایران را تعلیق خواهند کرد. شرکتهای ایرباس، زیمنس، اینژی، دی زی بانک آلمان و چند شرکت دیگر نیز بیانیههای مشابهی صادر کردند.
غیرقابل اعتماد
در حال حاضر جریان رسانهای دولت که برخلاف خط تبلیغی خود برای بزک برجام و مذاکره با آمریکا با وجود تابوشکنیهای فراوان از جمله تماس تلفنی روسای جمهور ایران و آمریکا و عکس یادگاری وزرای خارجه دو کشور در مقابل پرچمهای یکدیگر، از بستن با کدخدا به نتیجهای نرسیده بود، این بار سعی دارد با طرح موضوعاتی از قبیل «منافع اروپا در برجام در تضاد با آمریکا است»!، «اروپا در نقض برجام واشنگتن را همراهی نخواهد کرد»!، «برخلاف دشمنی آمریکا، اتحادیه اروپا به برجام و تعامل سازنده متعهد است»! و «به حفظ برجام با اروپا بدون آمریکا مطمئنتر شدیم»! برای پیگیری و اجرای برجام دل به تضمین همانهایی خوش کند که به تعبیر روحانی، دنبال آقا اجازه از آمریکا هستند!
اروپا در پی آن است تا با مذاکرات فرسایشی، برای آمریکا زمان بخرد. هدف اصلی و مشترک تروئیکای اروپایی و آمریکا، تعلیق و معطل نگه داشتن اقتصاد و تعمیم خسارت محض برجام به دیگر مولفههای قدرت کشورمان است. دولت باید با توجه به این رفتار طرف مقابل و عیان شدن چندین باره خسارت محض برجام و به عینیت رسیدن هشدارها و انتقادهای دلسوزان نسبت به دستاورد تقریبا هیچ، ضمن عذرخواهی، با خروج از برجام و با تکیه بر اقتدار درونی و ظرفیتهای عظیم داخلی، ریلگذاری خود را در جهت پیشرفت روزافزون کشور تغییر دهد.