به گزارش مشرق، فارغ از اینکه از این پس تراکتور غیرنظامی چه عملکردی در فوتبال ایران خواهد داشت، نکته بسیار مهمی که نباید ذیل این اتفاق بزرگ نادیده گرفته شود، مدل مدیریتی متفاوت سرپرست جدید این تیم است که میتواند در فوتبال امروز ما مورد توجه قرار گیرد.
الیاسی که دو ماه پیش در اوج بحران تراکتور سازی به عنوان سرپرست تیم انتخاب شد، رویهای متفاوت از سایر مدیران فوتبالی در پیش گرفت. او تراکتور را سکوی خود قرار نداد تا از جایگاه مدیریت این تیم پر طرفدار برای خود قبای شهرت بدوزد و سوژه تیترهای رسانههایی شود که با حساسیت اخبار تیم بحران زده و البته محبوب تبریز را دنبال میکردند.
الیاسی "شومن" نبود و البته نیست. او میتوانست در جو برخاسته از احساسات میلیونها هوادار تبریزی، میزبان هر شب برنامههای تلویزیونی باشد و با هزاران وعده و وعید شدنی و ناشدنی، توجه همه را به خود جلب کند. کاری که وی از انجام آن ابا داشت. الیاسی از مدت حضورش در تراکتورسازی، اهداف خود از حضورش را بسیار شفاف اعلام کرد. در جواب همه رسانهها فقط یک جمله گفت:"صبر کنید وضعیت مالی باشگاه بررسی شود، آنگاه باشگاه را به بهترین متقاضی بخش خصوصی واگذار میکنیم"
او تنها در یک برنامه تلویزیونی استانی، آن هم به عنوان مهمان تلفنی صحبت کرد و به هیچ برنامه دیگری نرفت. در صورتی که تعداد برنامههای ورزشی تلویزیونی در شبکههای سراسری که حتما هم دنبال آوردن وی به استودیوی خود بودند کم نبود.
نکته قابل توجه دیگر در مدل مدیریتی سرپرست تراکتور سازی، مشخص کردن زمان عملی شدن اهدافش بود. موضوعی که خیلی از مدیران حاضر به اعلام آن نیستند. آنهم در پروسه ای بسیار پیچیده و با هزاران عامل تاثیرگذار در این هدف بزرگ. الیاسی هدف مهمی داشت، او مسئول شده بود تا یک راه نرفته را طی کند. راه نرفته واگذاری یک تیم از یک نهاد حاکمیتی به بخش خصوصی. راهی که خیلیهای دیگر سالها به دنبال آن بودند اما به نتیجه نرسیدند.
او مدیر موفقی است. لااقل تا حالا اینگونه بوده است. مدیر کم حرف، شفاف، با استراتژی، قائل به محدودیتهای زمانی و البته عملگرا. این خصوصیاتی است که مدیران فوتبال ایران باید از آن برخوردار باشند تا یک مدل موفق در سطح یک تیم بزرگ به سایر بخشها نیز تعمیم پیدا کند.