به گزارش مشرق، «رضا نصیری» در یادداشت روزنامه «وطن امروز» نوشت:
رهبر انقلاب اسلامی در سخنان هوشمندانهای که در مراسم بیستونهمین سالگرد ارتحال بنیانگذار فقید جمهوری اسلامی بیان فرمودند، به نکات مهمی درباره برجام اشاره کردند:
«کمککنندگان به جنگ روانی دشمن در داخل، امروز درصدد این هستند که یک شکل معیوب از برجام را بر کشور تحمیل کنند. دولتهای خارجی به دنبال این هستند و عدهای در داخل هم تبلیغ میکنند که اگر این نشود، جنگ میشود. این همان خواست دشمن است. یک جمله کوتاه راجع به برجام بگویم: از برخی دولتهای اروپایی اینجور برمیآید که اینها توقع دارند ملت ایران هم تحریمها را تحمل بکند و با تحریمها دست و پنجه نرم کند و هم از فعالیت هستهای خود که نیاز قطعی آینده کشور است دست بکشد و همین محدودیتها را ادامه بدهد. من به این دولتها بگویم بدانند این خواب آشفته تعبیر نخواهد شد. ملت ایران و دولت ایران این را تحمل نخواهند کرد که هم تحریم باشند و هم در محدودیت هستهای و حبس هستهای قرار داشته باشند؛ این نخواهد شد».
براستی منظور معظمله از «توافق معیوب» چیست؟ چه کسانی «توافق معیوب» را خلق میکنند؟ مکانیسم شکلگیری «توافق معیوب» چگونه است؟ هزینهها و تبعات پذیرش چنین توافقی برای کشور چیست؟
۱- به طور کلی شکلگیری یک «توافق معیوب» معلول فعل و انفعال نامتوازن در ۲ سوی یک معادله [یا معامله] است. «توافق معیوب» را بازیگرانی خلق میکنند که در ۲ سوی یک معادله قرار دارند. عدم تناسب میان «دادهها» و «ستاندهها» و «قابلیت تفسیرپذیری تعهدات» از جمله فاکتورهایی است که تحقق هر یک از آنها، منجر به شکلگیری یک «توافق معیوب» میشود. در «توافق معیوب»، رفتار بازیگران متاثر از یک «قاعده» یا «ساختار منظم» نیست، بلکه هر لحظه بنیان این توافق میتواند تحت تاثیر رفتار و سلیقه یک بازیگر فروریزد. فراتر از آن، در یک «توافق معیوب»، مکانیسم حل اختلافات نیز معمولا به سود یک طرف معادله [و نه هر ۲ طرف] تعریف میشود.
۲- هماکنون تروئیکای اروپایی در صدد تحمیل توافقی معیوب به دولت و ملت ایران است؛ توافقی که در آن دادههای ایران مشخص و مطلق و در مقابل، ستاندههای غرب، نامحدود، نامشخص و متغیری از اراده مقطعی سیاسی و اقتصادی بازیگران غربی است. در این «توافق معیوب»، «تعهدپذیری مطلق» نزد سیاستمداران اروپایی محلی از اعراب ندارد و صرفا ارائه یکسری «تعهدات نسبی و ضمنی» موضوعیت دارد. میان «تعهد ضمنی» و «تضمین قطعی» فاصله زیادی وجود دارد و این دو واژه، اساسا هموزن یکدیگر نیستند. با این حال مقامات اروپایی درصددند «تکرار تعهدات هستهای خود در برجام» را مترادف با «ارائه تضمینهای قطعی» قلمداد کنند. مکانیسم شکلگیری این توافق معیوب نیز چندان پیچیده نیست؛ تئوریزه کردن یا عادیسازی معامله نامتوازن هستهای با غرب، ارسال سیگنالهایی مبنی بر احساس نیاز به معامله با غرب و عدم بازخواست طرف غربی به علت عدم انجام تعهدات خود در برجام، هر یک میتواند یکی از عوامل زمینهساز شکلگیری این توافق معیوب باشد.
۳- رهبر انقلاب، ۲ جزء اصلی یک توافق معیوب را در سخنان حکیمانه اخیرشان تشریح فرمودند؛ جزء اول این توافق معیوب هستهای، «تحریم» و جزء دوم آن «تعهدپذیری» ایران است. در این توافق، میان «تعهدات ایران» و «تضمینهای طرف مقابل» تعادل و توازنی وجود ندارد(!) نکته مهمتر اینکه چنین توافقی از حمایت کامل ایالات متحده و رژیم صهیونیستی نیز برخوردار خواهد بود. مذاکرات فشرده «مایک پمپئو» وزیر خارجه آمریکا با وزرای خارجه ۳ کشور اروپایی در همین راستا قابل ارزیابی است.
سفر اخیر نتانیاهو به کشورهای اروپایی نیز در راستای همین مسأله (انعقاد توافق معیوب با ایران) انجام شد.
۴- بدون شک پذیرش چنین توافقی برای کشور خسارتبار خواهد بود؛ خسارتبارتر از برجام! با این حال، ترویج عامدانه گزارههایی گمراهکننده مانند «ورود به فضای جنگ» از سوی حامیان فتنه ۸۸ و طرفداران داخلی «توافق معیوب» همچنان ادامه دارد. گزارههایی که اصل «کرامت ملت ایران» را مورد هجمه قرار میدهد.
با این حال، راههایی برای مواجهه با شکلگیری «توافق معیوب» وجود دارد. نخستین اقدامی که باید در این باره انجام شود، تعریف دوگانه «تعهد/ تضمین» به جای تعریف دوگانه «برد- برد» است! در جریان تصویب توافق هستهای میان ایران و اعضای ۱+۵، ما یک بار دوگانه برد- برد(!) را تجربه کردیم؛ همه تعهدات کشورمان- و به اذعان «یوکیا آمانو» مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، حتی اقداماتی بسیار فراتر از تعهدات تهران- سریعاً و قبل از اجرایی شدن برجام عملی شد و در مقابل، اکثر تعهدات طرف مقابل بویژه ۲ هدف اصلی تهران از مذاکرات یعنی «برداشته شدن تحریمها» و «عادیسازی روابط بانکی- اعتباری با ایران» روی کاغذ باقی ماند. لازم است در چنین معادلهای، «تعهد طرف غربی» به «تضمین» تبدیل شود. اگر بنا به هر دلیلی این تضمین به کشورمان ارائه نشود، برجام یا هر معامله دیگری با غرب، دیگر موضوعیت نخواهد داشت.
دومین و مهمترین گام برای جلوگیری از انعقاد یک «توافق معیوب» با طرف غربی، مواجهه با «گفتمان انفعال» در حوزه سیاست خارجی و تبدیل آن به «گفتمان اقتدار» است. تجربه سالهای گذشته نشان میدهد تحقق یک «توافق معیوب» در دل «گفتمان انفعال» شکل میگیرد؛ یعنی جایی که ما خود را متاثر از سیاستها و رفتارهای طرف مقابل میدانیم. با این حال در «گفتمان اقتدار»، ما طرف مقابل را «تحت تاثیر» خود و رفتارهایمان قرار میدهیم. فرمان هستهای مقتدرانه اخیر رهبر انقلاب به سازمان انرژی اتمی در ذیل همین گفتمان قابل تحلیل است.
تقویت این گفتمان، منتج به «اعمال قدرت تصمیمسازی و تصمیمگیری» ما در مقابل غرب میشود. با این حال در گفتمان انفعال، دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان تابعی از رفتارهای زیگزاگی و سینوسی طرف مقابل خواهد بود، بنابراین مطابق فرمایشات رهبر حکیممان، آنچه محاسبات غرب را در برهه زمانی حساس و سرنوشتساز فعلی بر هم میریزد، یکی تعریف عینی دوگانه «تعهد/ تضمین» و دیگری «تکیه بر گفتمان اقتدار» است. بدون شک در صورت تکیه بر این ۲ اصل، هرگز شاهد انعقاد یک توافق معیوب هستهای با غرب و «تَکرار تجربه تلخ برجام» نخواهیم بود.