سرویس فرهنگ و هنر مشرق - مجری محوری در سالهای اخیر یکی از آفتهای بزرگ در رسانه ملی شده است. ثبات برخی چهرههای تلویزیونی توام با آسیبها و آفتهای اجتماعی - سیاسی فراوانی است که به نمونههای فراوانی، از حواشی اخیر مجریان سابق و کنونی سیما میتوان اشاره کرد.
فرزاد جمشیدی مجری برنامههای سحرگاهی تلویزیون که هشت سال قبل برای یک مقطع زمانی خاص در اجرای سحرگاهی بسیار خوش درخشید، با یک حاشیه فرامتنی عجیب و غریب از رسانه ملی کنار گذاشته شد. این تصمیم، بر خلاف سایر ممنوعیتهای دارای ابعادی فنی و اجتماعی است. این مجری سرشناس سیما، هر چند در دادگاهش تبرئه شد و مدارکی را دال بر بیگناه بودنش به یک رسانه خاص ارائه داد، اما اصل آنچه رخ داده و حجم عظیمی از حواشی پیرامون وی را نمیتوان منکر شد؛ حاشیههایی که از یک شاکی خاص آغاز شد و به صورت وسیع در میان رسانهها به صورت اشتباه منتشر شد و وسعت پیدا کرد. اتفاقات چند سال اخیر و حواشی از این دست که چهرههای سرشناس مذهبی با آن دست به گریبان هستند، نشان میدهد این افراد در معرض خطر بیشتر قرار داشته و به مراقبت بیشتری هم نیاز دارند.
در همین زمینه بخوانید:
نامه حمایت جامعه مدرسین حوزه علمیه از فرزاد جمشیدی سندیتی ندارد
اگر این حاشیه برای هر کدام از مجریان سیما در برنامههای غیر مذهبی رخ میداد شاید با یک تنبیه حذفی ۴ الی ۵ ساله میشد از گناه مقصر درگذشت، چون جامعه رسانهای ما باید به تاسی از فضای انقلابی، رویکردی رئوفانه داشته باشد. اما مجری برنامه مذهبی جایگاه خاص و وظیفه ویژهتری دارد و نباید هیچ حاشیه فرامتنی گریبانش را بگیرد.
نکته مهم اینجاست افرادی نظیر فرزاد جمشیدی میبایست به سطحی از آگاهی و هوشیاری درباره موقعیت ویژه خود رسیده باشند که در حاشیههای ولو ساختگی یا توطئه و با برنامه نیز گرفتار نشوند و اگر شدند، دیگر اصرار و انتظار این که بار دیگر در بالاترین سطح از برنامههای معرفتی-مذهبی به عرصه بازگردند، سهل اندیشی و نادیده گرفتن اعتمادی است که از مخاطبان سلب شده است؛ اعتمادی که تنها محدود به یک فرد یا رسانه نیست و شعاع آن تا اعتقادات و باورهای مذهبی مخاطبانی است که در اوج حالات معنوی یک انسان در سحرهای ماه مبارک رمضان دل به رسانه ملی و مجری خوش ذوقش سپردهاند.
اما عملکرد خود جمشیدی پس از این ماجراها نیز چندان هوشمندانه نبود. وی پس از تبرئه شدن، به جای آنکه از مسیر رسانه های رسمی به افکار عمومی پاسخگو باشد، زردترین نوع اطلاع رسانی (یا به تعبیر بهتر حاشیه سازی) را در پیش گرفت و همین ناآگاهی نسبت به کارکرد رسانه و افکار عمومی، باعث شد فضای پیرامون این مجری در اذهان عمومی با بی اعتمادی همراه باشد و مانع برقراری رابطه سمپاتیک گذشته با مخاطبان باشد.
متاسفانه جمشیدی در این مدت به جای اینکه استدلالهایش را به خبرگزاری های رسمی ارائه دهد و یا دفاعیاتش را با رسانههای مرجع در میان بگذارد با رسانههایی که در افواه به عنوان رسانه زرد شناخته میشوند، گفتگو میکند و با لحنی طلبکارانه مدیران رسانه ملی را خطاب قرار میدهد و بیشتر از چندین بار تهدید به مهاجرت به خارج از کشور میکند که نمونه اخیر آن گفتگو با روزنامه شهروند است.
آیا شأن رسانه ملی و مجری برنامه های معرفتی آن تهدید به مهاجرت و پناهنده شدن برای گرفتن آنتن است؟ با این روحیه، فرزاد جمشیدی در قاب تلویزیون از کدام معارف و مکارم اخلاقی با مردم میخواهد سخن بگوید؟ آیا در چند سالی که فرزاد جمشیدی در برنامههای سحرگاهی سیما حضور نداشت اتفاق خاصی در رسانه ملی افتاد؟ ایشان از سال ۸۸ تاکنون یک در میان مصاحبه میکنند و قصد مهاجرت خود و همکاریشان را با شبکه های فارسی زبان و غیر فارسی زبان بیگانه را اعلام میکنند. چرا تا کنون دست به این اقدام نزدهاند؟ چرا به جای شفافسازی در مورد پروندهشان و ارتباط منطقی با مدیران سازمان صدا و سیما، با لحنی طلبکارانه با این سایت و آن شبکه اینترنتی گفتگو میکنند؟
طبق پیگیریهای مشرق، آقای فرزاد جمشیدی به هیچ عنوان ممنوعالکار نیست چون همین امسال هم مدیران رسانه ملی - با وجود هزینهها و حواشی بسیار - اجرای برنامه «یار مهربان» را به ایشان واگذار کردند و ایشان هم با کیفیتی قابل اعتنا این برنامه را اجرا کردند. پروسه بازگشت فردی که در اوج دچار مشکل شده، باید تابع یک سیر منطقی باشد. از فرزاد جمشیدی باید در برنامههای تخصصی دیگری در حوزه فرهنگی-اجتماعی یا حتی شبکههای استانی استفاده شود تا به تدریج آب و آبروی رفته به جوی بازگردد، اما حضور او در برنامههای مذهبی تاثیر معکوسی خواهد داشت و دهن کجی به احساسات میلیون ها مخاطب خواهد بود.
استدلال دومی که باعث میشود فرزاد جمشیدی به برنامههای مذهبی بازنگردد، انتظار و توقع خود این مجری از مدیران رسانه ملی است. اگر مجری سازی در سیما به شکل درستی شکل میگرفت و پس از حذف منطقی فرزاد جمشیدی، تازه نفسهای با کیفیت وارد گود میشدند، فرزاد جمشیدی متوقعانه در مورد کنش مدیران سازمان به صورت ادواری گفت و گو نمیکرد. اگر ایشان تصور میکنند مدیران ارشد سازمان برای دستبوسی خدمت ایشان شرفیاب خواهند شد، سخت در اشتباهند، حتی اگر نامه جامعه مدرسین حوزه علمیه قم صحت داشته باشد.
با این همه حواشی مجری مذکور چگونه انتظار دارد که مدیران سازمان صدا و سیما غمزه او را به جان بخرند؟
فرزاد جمشیدی اصولا مجری موفقی است اما بازگشت او به برنامههای مذهبی توسط ایشان حس خوبی را به مخاطب منتقل نخواهد کرد و آوای شور انگیز احساسی ایشان برای انتقال حس دعا موثر نخواهد بود.
با اینکه میدانیم فرزاد جمشیدی مجری توانمندی است و از حاشیه ها با حکم تبرئه از دادگاه بیرون آمده اما این تبرئه با مطالبه حضور در یک برنامه مذهبی در شبکه سراسری تکمیل نخواهد شد. معصومیت جاری در صدا و سیمای این مجری توانمند سیما مخدوش شده و افکار عمومی پذیرای کاریزمای مذهبی ایشان نخواهند بود.
بهتر است که مجری خوش سیمای برنامه سحر به جای جو سازی و انتشار اخباری از این دست، به دور از حاشیهها آمادگی خود را برای حضور در برنامههای متنوع دیگر بالا ببرد، چون ایشان پتانسیل و توانایی اجرای سایر برنامههای تخصصی را داراست که در تعامل صحیح با مدیران رسانه ملی میتواند نقطه شروع خود را در جای دیگری غیر از برنامههای مذهبی بیابد.