سرویس سیاست مشرق - روزانه میتوان از لابهلای گزارشها و عناوین خبری رسانههای مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابلتوجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که میتواند برای مخاطبین قابلاستفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه "ویژههای مشرق" نکات و تأملات قابلاستخراج از رسانهها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با «ویژههای مشرق» همراه شوید.
*******
** بی دستاوردی برجام بخاطر شعار «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر اسرائیل» است!
روزنامه شرق در سرمقاله امروز به قلم «فریدون مجلسی» با عنوان «نشانه های افول دیپلماسی ایرانی» نوشت:
«آن روحیه آغازین برجامی و ابراز خوشبینی که شرکتها و گروههای دیپلماتیک و اقتصادی غربی را روانه تهران میکرد و منجر به آزادی مبلغ معتنابهی از سپرده ایران در آمریکا شد و صحبت از همکاری شرکت فورد در صنعت اتومبیل ایران و شرکتهای نفتی را در نفت و گاز و پتروشیمی مطرح کرد، بسیار زود با برخی رفتارها و شعارهای غیرسازنده در ایران بهویژه علیه آمریکا، کمرنگ شد. آن اشتیاق فرونشست و از همان زمان در عمل تحریم ناگفتهای را از سر گرفتند، به بهانه اینکه دولتها برجام را قبول دارند اما نمیتوانند بانکها و شرکتها را ملزم به معامله کنند. در همان زمان بانکهای انگلیس، امارات و کانادا نیز حسابهای ایرانیان را بستند. برخی از بانکهای کانادایی و انگلیسی در اجرای این دستور چنان شتابزده عمل کردند که حساب کاناداییها و انگلیسیهای ایرانیتبار را هم بدون توجه به مسئولیتهای قانونی خود بستند».
این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت:
«حمایت اروپاییان از ادامه برجام را میتوان بهعنوان ابزاری برای جلوگیری از دسترسی ایران به سلاح هستهای تلقی کرد، نه ابزاری قانونی برای رفع واقعی و عملی تحریمها. اگر اختلافنظرهایی هم با آمریکا دارند، ربطی به وحدت نظرشان در مقابله با ایران برای دفاع از موجودیت اسرائیل ندارد. خانم مرکل از همان دو سال پیش تعامل آلمان را با ایران منوط به رفع تهدید علیه اسرائیل کرد و فرانسه و بریتانیا نیز بارها بهطور علنی یا عملی همین سیاست را اتخاذ کردهاند...اکنون که آمریکا مسیر تهدیدهای جدیتری را برای یک راهحل نهایی در پیش گرفته است، خروج شرکتهای فرانسوی و برخی دیگر از شرکتهای اروپایی از مشارکتهای سودبخش در ایران و بهویژه به تعویق انداختن لایحه الحاق ایران به مقررات FATF در مجلس که همکاری بانکی با ایران را منوط به قبول مقررات ضدپولشویی و انتقال وجه به گروهها و سازمانهای تروریستی میکند، بهتدریج ادامه راه اقدامات دیپلماتیک را مسدود کرده و حضور چشمگیرتر افراد غیرسیاسی در صحنه، نشان از ترجیح شیوههای غیردیپلماتیک بر دیپلماسی برد-برد دارد».
بزک کنندگان برجام علاقه زیادی به خودزنی دارند. چون نمی توانند نازکتر از گل به کدخدا! بگویند، مطابق میل واشنگتن توپ را در زمین داخلی می اندازند.
در سال ۹۴ دولت آقای روحانی تمامی تعهدات خود را پیش از شروع اجرای تعهدات طرف مقابل به صورت شتابزده انجام داد. در قلب راکتور اراک بتن ریخته شد و اعلام شد که در ۲۷ دی ماه ۹۴ طرف مقابل تمامی تحریم های ضد ایرانی را به یکباره لغو می کند. اما دولت سابق آمریکا- باراک اوبامای مودب! و باهوش!- در اولین روز اجرای تعهدات خود، ایران را تحریم کرد! و اینجا بود که اولین نقض فاحش برجام رخ داد. اولین نقض فاحش برجام در اولین روز اجرای تعهدات طرف مقابل!
چندی پیش «آسوشیتدپرس» در گزارشی نوشت:«شرکتها و بانکهای بینالمللی از وزارت خزانهداری آمریکا خواستهاند با صدور یک دستورالعمل مکتوب به تشریح قواعد و قوانین تعامل با ایران بپردازد ولیکن دولت آمریکا به عمد از صدور هرگونه سند مکتوب در این باره امتناع کرده است بنابراین شرکتهایی که قصد ورود به ایران را دارند فعلاً در این باره دست نگه داشته اند».
در حقیقت علت اصلی هراس شرکت ها و بانک های خارجی برای تعامل با ایران، تحریم های ضد ایرانی علیرغم امضا و اجرای برجام بود.
برخلاف فضاسازی بزک کنندگان برجام، هدف اصلی این توافق نه لغو تحریم ها بلکه خالی کردن دست ایران از مولفه های قدرت است. براساس این پروژه آمریکا میبایست سلسله اقداماتی را درخصوص ایران اجرا کند. اولین مورد آن بحث هستهای و از بین بردن دستاوردها و پیشرفت هستهای ما بود به طوری که مقامات آمریکایی با اجرای برجام تاکید کردند که واشنگتن توانست بدون شلیک حتی یک گلوله برنامه هستهای ایران را از بین ببرد. محدودکردن و توقف فعالیتهای موشکی، قطع حمایت ایران از محور مقاومت، پذیرفتن اینکه ایران نباید قدرت منطقهای باشد، پذیرفتن شروط غرب در مسئله حقوق بشر و در نهایت به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی.
چندی پیش رسانه صهیونیستی «آروتز شوا» در تحلیلی نوشته بود:«بحثهای مطرح شده حول محور برنامه هستهای ایران، چیزی جز یک بهانه برای محدودسازی نفوذ تهران در منطقه غرب آسیا نبوده است».
پیشتر رهبر معظم انقلاب در سخنرانیهای متعدد تاکید کرده بودند که بحث هستهای، فقط یک بهانه است.
** با «رقمبازی» مشکل بیکاری حل نمی شود
روزنامه آرمان در مطلبی نوشت:
«دولت برای رفع مشکل بیکاری نیابد دست به دامان رقمبازی شود؛ آماری که خود در زمینه بیکاری ارائه میکند، حدود سهمیلیون بیکار است، اما شما در هر خانواده ایرانی حداقل با یک نفر بیکار روبهرو هستید که اگر ۲۴میلیون خانواده داشته باشیم عدد بیکاری متفاوت است با آنچه دولت ارائه میکند؛ اساسا دولت چه کسانی را بیکار میداند؟ آیا فقط کسانی که خود را به ادارات کاریابی معرفی کردهاند بیکار هستند؟ آیا کسانی که کار پارهوقت یا کار ساعتی دارند باید شاغل محسوب شوند؟».
گفتنی است بر اساس شیوه دولت هر فرد که یک ساعت در هفته کار کند، شاغل محسوب میشود. از سوی دیگر، بیکار فقط شامل حال افرادی میشود که از سه هفته قبل از آمارگیری جویای کار بودهاند.
چندی پیش «عباس گودرزی» عضو کمیسیون اجتماعی مجلس گفته بود:«اعداد و ارقام، آمار واقعی بیکاری را نشان نمی دهد».
«حسین راغفر» کارشناس اقتصادی حامی دولت چندی پیش گفته بود:«اعلام میکنند چند صد هزار شغل ایجاد شده اما میبینیم که وضع بسیار نگرانکنندهای درباره اشتغال وجود دارد. حال سبب چیست که آمارهای رسمی با واقعیتهای ملموس زندگی مردم همخوانی ندارد و آنان اثر مثبت شاخصهای کلان اقتصادی را حس نمیکنند. در این باره چند دلیل قابل طرح است. نخست آنکه در خصوص کلیه آمارهای رسمی شک کرد و آنها را سفارشی دانست و گفت که از اصالت به دور هستند. این نوع برخورد با آمارهای رسمی اگرچه تند است اما در میان برخی از اقتصاددانان طرفداران زیادی دارد. آنان...سبت به آمارهای اعلام شده درباره شاخصهای کلان به ویژه نرخهای تورم، رشد اقتصادی و بیکاری نقد دارند و معتقدند که برخی ارقام اعلام شده با واقعیتهای اقتصادی بسیار فاصله داشته و خارج از دایره بحث کارشناسی است. به اعتقاد آنان سیاستمداران و سران دولت بطور مستقیم در آمارها دخالت کردهاند بطوری که یا از اعلام آمار واقعی جلوگیری کردهاند و مصالح سیاسی را بر شفافیتهای اقتصادی ترجیح دادهاند یا اینکه گاه با دست بردن در این آمارها آنچه خلاف واقع بوده را اعلام کردهاند».
** شورای سیاستگذاری اصلاحات، مصداق استبداد است
روزنامه ایران در مطلبی نوشت:
«در روزهای گذشته صد فعال رسانهای و سیاسی اصلاحطلب در نامهای سرگشاده به سید محمد خاتمی رئیس دولت اصلاحات، خواستار اصلاح ساختار و ساز و کار نهاد تصمیمگیر و تصمیمساز اصلاحطلبان شدند؛ نویسندگان نامه ضمن انتقادات صریح از شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان، به خاتمی هشدار دادهاند با بی توجهی به اعتراضهای اصلاحطلبان به نهاد انتخاباتی این جریان سیاسی، نام و اعتبار رئیس دولت اصلاحات دیگر برای جذب آرای مردم مؤثر نیفتد. نویسندگان نامه معتقد هستند شورای سیاستگذاری برای عدهای از اعضا به مکانی برای تداوم حضور در قدرت تبدیل شده است. امضاکنندگان نامه از خاتمی خواستهاند «نهاد ملی اصلاحات» را تشکیل دهد؛ نهادی که از پایین به بالا شکل گرفته باشد و مشروعیت خود را از مشارکت تمامی فعالان ملی و منطقهای اصلاحطلب کسب کند... چه معنا دارد با نظر یک شخص، چند نفر به عضویت شورای عالی سیاستگذاری دربیایند؟ ما با استبداد مخالفیم».
روزنامه قانون نیز در مطلبی با عنوان «اصلاحات لازم!» نوشت:
«بیشک هر نوع ضعف و انفعال دولت، مجلس(بخش فراکسیون امید) و همچنین شورای شهرها به پای جریان اصلاحات نوشته خواهد شد و اگر سران اصلاحطلب تصور دارند که میتوانند با بستن چشم و سکوت در برابر این اقدامات از هزینهها گذر کنند اشتباه کرده و باید منتظر عواقب آن باشند».
شورای شهر پنجم تهران و لیست امید مجلس دهم، محصول شورای عالی سیاستگذاری اصلاحات است.
«رسول منتجب نیا» از فعالین اصلاح طلب چندی پیش گفته بود:«اینکه تشکیل شورای عالی سیاستگذاری ناموفق بوده و دو میوه تلخ را به جامعه ارائه کرده برای من جای تردید نیست».
«صادق زیباکلام» نیز در هفته های گذشته گفته بود:«فراکسیون امید مجلس دنبال منافع خود هستند نه مردم».
«احمد حکیمی پور» عضو اصلاحطلب شورای شهر اول و چهارم نیز چندی پیش گفته بود که نحوه شکلگیری لیست اصلاحطلبان در شورای شهر پنجم تهران بر اساس مناسبات شراکتی، وراثتی و رفاقتی بوده است.
حکیمی پور همچنین در اظهارنظری دیگر با اشاره به اینکه شورای شهر پنجم بوی محفلگرایی و زد و بندهای پشت پرده میدهد، تاکید کرد که کارنامه شورای شهر پنجم به پای خاتمی نوشته می شود و وی باید در این خصوص پاسخگو باشد.
بعد از اینکه اصلاح طلبان صندلیهای شورای شهر تهران را به طور کامل در اختیار گرفتند عمدتا دوره درگیریهای درون سازمانی و تشکیلاتی آنها شکل گرفت واین مساله منجر به ناکارآمدی شورا، افزایش تنشهای درونی و تسری آن به مسائل شهری شد که معضلات و مشکلات شهرتهران را دو چندان کرد. در مجموع لیست رانتی، شهردار مستعفی، بحران مدیریت شهر و در نهایت شهرِ بلاتکلیف، هدیه لیست امید به شهروندان تهرانی بود.
«سلفی حقارت»، «افشاگری الهه کولایی درباره لیست رانتی امید در انتخابات مجلس»، «افشاگری فاطمه دانشور درخصوص لیست رانتی امید در شورای شهر پنجم»، «اظهارات متعدد درباره زد و بند سیاسی در بستن لیست امید» و «زد و بند اعضای فراکسیون امید با وزرا در جلسه رای اعتماد»، بخشی از نتایج «تَکرار امید»! توسط سران اصلاحات است.
** الان بهترین زمان تنش زدایی با آل سعود است!
روزنامه اعتماد در یادداشتی با عنوان «بهترین زمان تنش زدایی» نوشت:
«نباید فراموش کرد بحران میان عربستان و ایران اساسا در تفکرات حکام سعودی شکل گرفته و از سوی تهران، ضرورتی برای ادامه بحران فوق وجود ندارد زیرا سیر تحولات منطقهای به سود ایران بوده و حفظ صلح، ثبات و نظم کنونی خاورمیانه تضمینکننده برتر هژمون ایران در منطقه خواهد بود...اکنون و با همافزایی میان شکستهای عربستان در مقابل ایران در عرصه بینالمللی...و تکانههای شدید در عرصه سیاست داخلی عربستان، ریاض در ضعیفترین نقطه خود در سالهای اخیر قرار دارد و تهران با اتخاذ سیاستی صحیح و مبتنی بر واقعگرایی تدافعی علاوه بر کشاندن عربستان به سمت ایران و از بین بردن بحران کنونی در روابط دو کشور، رژیم اسراییل به مثابه دشمن اصلی جمهوری اسلامی ایران را نیز در نقطه ضعف و انزوا قرار خواهد داد».
حمایت مالی و تدارکاتی از تروریستهای تکفیری در عراق و سوریه، فاجعه منا و حملات هوایی به مردم مظلوم یمن و قتلعام زنان و کودکان مسلمان، تنها چند نمونه از کارنامه سیاه آل سعود در سالهای اخیر است. اما متاسفانه اصلاح طلبان چشمان خود را بر روی این جنایات بسته اند
سعودیها نزدیک به یک قرن است که مجری طرحهای منطقهای کشورهای سلطه گر هستند. در کنار این، آل سعود خصومت ریشهای با شیعیان و به خصوص ایران دارد که پس از انقلاب اسلامی این خصومت صدچندان شده و تا توانسته با کمک به گروههای تروریست معاند ایران و کشورهای متخاصم مانند رژیم صدام، به منافع ایران آسیب زده است.
حال آیا گفتوگو و مذاکره با شرکای مرتجع منطقهای آمریکا میتواند منافع ایران را تامین کند؟ اگر ایران در طول دو دهه اخیر سیاستهای منطقهای خود را دنبال نمیکرد تا کشورهای منطقهای مانند عربستان از تهران رضایت داشته باشند، آیا ایران در حال حاضر از موقعیت و قدرت منطقهای کنونی برخوردار بود؟ بدون شک پاسخ به این سوالات منفی است.