سرویس فرهنگ و هنر مشرق - نمایش فوتبال در سینماهای کشور با حاشیه و جنجالهای فراوانی همراه بود. عدهای از سینماگران که فیلمهایی در نوبت یا در حال اکران داشتند نسبت به این اتفاق گلایهمند هستند. مصطفی کیایی که هم اکنون فیلم «چهار راه استانبول» را روی پرده سینماها دارد و خودش از طرفداران پرو پاقرص فوتبال است، در گفت و گو با روزنامه اعتماد از مخالفت صریح خود با اکران فوتبال در سینماها گفت. او مخالفتش را با نمایش فوتبال چنین ابراز میکند:
"معتقدم هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد. من تمام دنیا را گشتهام و دیدهام که اگر مردم قرار است به شادی دستهجمعی برسند این مساله در پارکها یا خیابانها خودش را نشان میدهد نه در سینماها. بهترین راه برای تماشای فوتبال این است که تلویزیونهایی در پارکها نصب شود و مردم آنجا در کنار هم جمع شوند، دست بزنند و شادی کنند. معتقدم سینما جای نمایش فیلم است.کیایی با اشاره به وعده های مبتنی بر رونق گرفتن گیشه فیلمها با پخش مسابقات در سینماها بیان داشت: قول میدهم هیچ کمکی در جذب مخاطب نمیکند. وی در ادامه این اعتراضش گفت: اگر قرار است این اتفاق بیفتد، پس به ما هم اجازه دهند در استادیوم آزادی فیلم نمایش دهیم.
اما انتظار معقولانه مصطفی کیایی یک پاسخ منصفانهتر هم دارد. مگر پرفروشترین فیلم ایشان، (هر کدام که خودشان ادعا میکنند پر فروش است) مخاطبانش از مرز یک میلیون نفر عبور کرده که تصور میکنند در استادیوم صدهزار نفری مخاطبی داشته باشند!؟ صنعت سرگرمیساز سینما در مقابل صنعت سرگرمیساز ورزش، شکست خورده مطلق است و در این میان فقط باید اعتماد به نفس جناب آقای کیایی را ستود که تصور مهآلودی برای داشتن مخاطب چند هزار نفری دارند.
در ادامه این اعتراضات، منصور لشکری قوچانی به سایت نزدیک به خودش، سینما روزان (ژورنال) میگوید: کتاب، نقاشی، شعر، سینما و… برای سرگرمی صرف نیست و نشانه فرهنگ یک کشور است. دانشمندان حوزه فرهنگ، سیاستمداران، مدیران و… برای اصلاح فرهنگ مردم، باید برنامهریزی طولانی مدت و زحمات زیادی متحمل شوند چون اصلاح اخلاق جمعی بسیار کند و تدریجی حاصل میشود. در این سالها با سیاستگذاری اشتباه کار را بهجایی رساندهایم که عده قلیلی از مردم و اکثر آنها برای سرگرمی صرف، به سینما میروند!
این تهیه کننده با اشاره به تصمیم برای نمایش فوتبال در سینماها ادامه داد: امیدوارم شهرداری و اعضای محترم شورای شهر برای سرگرمی عمومی مردم، امکان دیدن فوتبال را در پارکها و… فراهم کنند نه بالعکس! تاوان بیحرمتی به سینما، سقوط بیشتر اخلاق در جامعه است. از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی میخواهم که فراموش نکنند، حرمت امامزاده به متولی آن است و مبادا کار را به جایی برسانیم که تعطیلی سینماها و تبدیل آنها به انباری و اغذیه فروشی و کافه عربی، از باز بودن آن برای جامعه مفیدتر باشد!
نکتهای که لشگری قوچانی اشاره میکند کاملا صحیح و به جاست، «حرمت امامزاده به متولی آن است» و به همین دلیل است که سینمای ایران حرمتی نزد ۹۷ درصد ایرانی ندارد، چون فیلمسازانی از جنس ایشان، حرمتی برای تولید فیلم های مردمی و پر مخاطب قائل نیستند و بحران مخاطب سبب میشود که سینماداران اقدام به پخش مسابقات فوتبال کنند.
بالاخره پس از کش و قوسهای فراوان با چراغ سبز اداره اماکن ناجا نمایش فوتبال در سالنهای سینما محقق میشود و در چشم بر هم زدنی با اعلام پیش فروش بلیطها با قیمت بیست هزار تومان، سالنهای سینما صاحب درآمد ۱۶۰ میلیون تومانی برای بازی ایران – مراکش میشوند که با افزایش تعداد سالنهای نمایش دهنده این رقم از مرز ۵۰۰ میلیون تومان عبور میکند. بسیاری از سالنهای پردیسهای کوچک و بزرگ به صورت چراغ خاموش اقدام به پخش فوتبال در سینماها میکنند. این میزان استقبال نشان میدهد که متولی صاحب هیچ حرمتی نیست (ارجاع به اظهار نظر قوچانی). چون با گذشت ۴۰ سال از قدمت سینمای ایران، و اقبال پرشور مردم به ورزش فوتبال، هیچ فیلم قابل اعتنایی در سینمای ایران ساخته نشده است که در این ابعاد گسترده، مردم هیجان زده را کند.
نمایش های عمومی فوتبال در سینماها با آسیبهای اجتماعی – اقتصادی فراوانی توام است و به نمونه بارز آن میتوان اشاره کرد که بلیط تماشای فوتبال در سالنهای عمومی مثل برج میلاد تهران از مرز ۹۵ هزار تومان عبور میکند. در واقع مردم برای تماشای خانوادگی-گروهی فوتبال بلیطهای دویست هزار تومانی خریدند اما به سختی حاضر هستند بلیطهای ۱۲ و ۱۵ هزارتومانی را برای دیدن فیلمهای ایرانی خریداری کنند.
با این حال نمایش فوتبال در سینماها موجب نشاط عمومی میشود و نکته جالب اینجاست روزنامه اصلاحطلب «اعتماد» (همراه دیگر رسانههای همسو با این جریان) با تابلوی نشاط اجتماعی، مسئله ورود زنان به ورزشگاهها را به عنوان یک مسئله آلترناتیو، بارها مطرح میکند اما در یک دوگانگی عجیب، تماشای فوتبال در سالنهای سینما را زیر سئوال میبرد. نویسنده اعتماد در راستای همان اعتراض مصطفی کیایی مینویسد:
اینکه پخش مسابقات جام جهانی فوتبال در سالنهای سینما از چه ضرورتی ناشی میشود، برای من که خیلی فوتبالی نیستم روشن نیست. اگر صرف دیدن مسابقات باشد که الان ماشاالله اغلب خانوادهها سینمای خانگی و تلویزیونهای چند ده اینچی به اندازه پرده نمایش سالن شماره سه سینما عصر جدید در خانه دارند. راستی سینما عصر جدید هنوز زنده است؟
اگر قرار بر همدلی و همنفسی به هنگام تماشای مسابقات باشد که ظاهرا در برخی کشورهای دیگر از جمله ترکیه هم رایج است، پارکها، قهوهخانهها، کافیشاپها و دیگر اماکن عمومی غیرسینمایی، مکانهای بهتری هستند. بنابراین به نظر میرسد ماجرا سویههای دیگری هم دارد. مثلا سودجویی پردیسهای سینمایی که اغلب هم سر و تهشان وصل است. واقعا این استفاده از علاقه مردم نیست که آنها را برای دیدن مسابقه فوتبال به سینما بکشانیم و ازشان پول بلیت بگیریم؟ چه منطقی پشت این معادله غیرعادلانه است؟ مگر مدیران سینماها بابت برگزاری مسابقات هزینه کردهاند؟ در عین حال تعطیل کردن نمایش فیلم و پخش فوتبال هیچ توجیه فرهنگی ندارد و مگر آقایان مسوول دایم از دغدغههای فرهنگی سخن نمیگویند؟ پس چرا در این ایام فرهنگ را تعطیل میکنند تا به هیجانات کنترل شده دامن بزنند؟ والبته در کنار این نکاتی که بر شمردم، مقوله امنیتی هم حتما در این تصمیم دخیل بوده و خواهد بود.
خوب است دیگر. یک ماه است که مملکت در حال نیمه تعطیل به سر میبرد و حالا هم بلافاصله همگان اسیر هیجانات جام جهانی میشوند. بالاخره ما نفهمیدیم در این بازی که جز شانس و خشونت و البته ممارست چیز دیگری نقش ندارد، چه رازی است که این همه مشتاق دارد؟ بارها این پرسش را با دوست و همکار سابقم حمیدرضا صدر مطرح کردهام و همیشه هم پاسخ روشنی نگرفتهام جز اینکه «فوتبال معرکه است» یا «فوتبال زندگی است». برای برخی البته همینطور است اما من گاهی که نگاهی به تیتر روزنامههای ورزشی میاندازم، به خاطر نوع ادبیاتی که به ویژه از سوی فوتبالیها به کار میرود، حالم بد میشود. اما در پایان میخواهم بگویم دوستان فوتبال دوست حرفهای من و امثال من را زیاد جدی نگیرید که میدانم نمیگیرید هم. جهان دارد به سوی اندیشههای اپیکوریستی پیش میرود. شما با جهان همراه شوید.
روزنامه اصلاح طلب اعتماد، در چرخش معکوس سیاسی خود، با عبارتی عجیب، سعی میکند مسئله نمایش فوتبال در سینماها را کاملا امنیتی کند و عبارت «مقوله امنیتی» را به همین دلیل بکار میبرد. اما وقتی فیلم «خوک» به عنوان فیلم شاخص روشنفکری، در سینما حتی با ژانگولر سیاسی لیلا حاتمی در جشنواره برلین نمیفروشد. وقتی چهارراه استانبول و حتی فیلمفارسی جدید فرمانآرا با موضوع آماده باش برای رقصیدن، پاسخگوی نیاز مخاطب نیست، میان بد و بدتر، گزینه بد نمایش فوتبال در سینماهاست که میتوان با نمایش مسابقات لیگ برتر و دیگر لیگهای جهانی مثل جام باشگاههای اروپا و حتی مسابقات والیبال، به صورت مستمر ادامه پیدا کند. فرهنگ سینما رفتن با حذف اکران فیلم خارجی از سبد مردم حذف شده است، شاید فوتبال دوباره این فرهنگ را به صورت عمومیتری احیا کند. از سوی دیگر فیلمهای ایرانی در عالیترین شکل ممکن مثل واریته بهمن فرمانآرا و هجویه پلاسکویی مصطفی کیایی، نمیتواند مردم را سرگرم کند، چرا اصرار به نمایش فیلم ایرانی داریم؟