کد خبر 86751
تاریخ انتشار: ۳ دی ۱۳۹۰ - ۰۸:۴۸

یک اقتصاددان قدیمی و تحصیل کرده در فرانسه گفت: بانک مرکزی در حال پیگیری سیاستهای لیبرالیسم اقتصادی است. در این اندیشه است که اگر قیمت دلار تثبت شود.

به گزارش مشرق به نقل از فارس، ابراهیم رزاقی دکترای توسعه اقتصادی از فرانسه، لیسانس اقتصاد دانشگاه تهران، عضوهیأت علمی سابق دانشگاه تهران، مدرس درس توسعه اقتصادی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران و مولف کتابهای اقتصاد ایران زمین، اقتصاد ایران، آشنایی با اقتصاد ایران، گزیده ای از اقتصاد ایران، نقدی بر خصوصی سازی ایران، الگوی مصرف و تهاجم فرهنگی، مدیریت خانواده و هزینه ها و همچنین نویسنده 25 مقاله در حوزه اقتصادی است.
وی بر این باور است که ورود به بازارهای ارز و سکه، ورود به قماربازی و تلاشی برای مفت بری است.
این اقتصاددان معتقد است که نرخ ارز باید در حمایت از تولید افزایش یابد و در این راستا، با نظارت دقیق بر واردات مواد اولیه توسط تولیدکنندگان تنها به حمایت یارانه ای از این بخش اقدام شود. رزاقی بر این باور است که دولت باید با افزایش نرخ سود سپرده بانکی از فشار موجود بر بازارهای ارز و طلا بکاهد. چراکه معتقد است پایین نگهداشتن نرخ دلار و نرخ سود بانکی دو اشتباه بانک مرکزی است.
مشروح دیدگاههای این اقتصاددان قدیمی و تحصیل کرده در فرانسه را در ادامه بخوانید.
 
* مفت بری و قماربازی در بازار سکه و ارز

از نظر شما صفهای طولانی سکه و ارز نشانگر چیست؟ آیا این صفها می تواند نمادی از تلاش مردم برای حفظ ارزش پول خود در برابر نرخ تورم قریب به 20 درصد باشد؟

 این صفها خیلی نمی تواند نماد تلاش برای حفظ ارزش پول باشد، چراکه عمده تلاش افرادی که وارد اینگونه بازارها می شوند، تلاش برای مفت بری و انتخاب یک روش ساده برای کسب سود بیشتر است. ورود به این حوزه ها به اعتقاد من ورود به نوعی قماربازی است. افرادی که به این حوزه ها وارد می شوند به این روش درآمدزایی به راحت ترین شکل ممکن عادت کرده اند. ممکن است این ورود به صورت شخصی و فردی باشد و یا ممکن است به شکل سازمان یافته باشد که در نوع سازمان یافته آن، صاحبان سرمایه، پول در اختیار برخی افراد برای خرید و فروش قرار می دهند و به این ترتیب، با اقدامات خود، بر هدایت بازار به نفع خود اثر می گذارند. نمی خواهم به این روش عنوان مافیا بگذارم ولی به هر تقدیر این روش، روشی است که در آن به تأمین سود صاحبان سرمایه در سطح وسیع و کلان، اقدام می شود.
 
با توجه به وضعیت بازار ارز کشور از ابتدای سال کنون، به اعتقاد شما، معاملات صورت گرفته بعد شخصی داشته یا سازمان یافته؟

با توجه به حجم خریدها می توان آن را بیشتر از سازمان یافته بودن، فردی و شخصی دانست. اگر بعد سازمان یافته داشت، قطعاً رقم خریدها بیش از اینها می بود. افرادی که اکنون دست به این خریدها می زنند نگاه کوتاه مدت دارند و در تلاش هستند که زود هم آن را بفروشند. در حالی که خریدهای کلان و سازمان یافته، با حجم بالای خرید، متکی بر اطلاعات محرمانه و با دیدگاه بلندمدت خریداری می شوند.
 
* رقم بالای نقدینگی به عنوان نماد قدرت سرمایه گذاری: بلای جان ملت ایران

به نظر شما برندگان و بازندگان اصلی بازی خرید و فروش ارز و طلا چه کسانی هستند؟

به اعتقاد من بازندگان اصلی در این میان ملت ایران هستند. چراکه بانک مرکزی خود سیاست لیبرالی را در پیش گرفته و آن را رهبری می کند. اگر به واقع نبود این درامد نفتی، کی و از کجا بانک مرکزی می توانست دلار را روی حدود 1000 تومان تثبیت کند و هر میزان که افراد نیاز دارند اقدام به خرید طلا یا ارز کنند.  به نظر من برنده ها این بازی کسانی هستند که اطلاعات محرمانه دارند و در ارتباط با مسئولان، کارشناسان بانکی، صرافیها و سایر مراکز اطلاعات هستند. در حالی که بازندگان افراد دارای سرمایه های خرد با نگاه سود کوتاه مدت هستند.
ورود به بحث سودآوری قماری به این شکل فقط مخصوص بازارهای داخلی نیست، بلکه در کشورهای صنعتی نیز که از مرحله تولید عبور کرده و به مرحله مالی رسیده اند نیز صادق است. خرید سهام چندین کشور، بحث مسکن در آمریکا، بحث خرید مواد غذایی اروپا توسط شرکتی انگلیسی با امکانات بانک مرکزی این کشور و.. همه نمونه هایی از همین نوع بازی هستند.
فرهنگ مفت بری در حال حاضر به یک فرهنگ غالب تبدیل می شود چراکه تولید دارای زحمت و مشکلات خاص خود است. در آن نه مالیاتی وجود دارد و نه شناسایی.
در حال حاضر 350 میلیارد دلار نقدینگی بخش خصوصی کشور است که صاحبان این نقدینگی در تلاش هستند که به سود بیشتری برسند، سودزا نبودن تولید خوب مسلماً آنها را به بازارهایی همچون ارز و طلا هدایت می کند. رقم بالای نقدینگی بخش خصوصی، نشان از قدرت بالای سرمایه گذاری در ایران دارد که همین میزان قدرت، خود به بلای جان ملت ایران تبدیل شده است. بنابراین بازنده اصلی در این میان، ملت ایران هستند که فرهنگ اصیل کار و درآمد از کار و دسترنج آن، فراموش شده و فرهنگ دلالی و مفت بری جایگزین آن می شود.
 
به نظر شما روند افزایش قیمت دلار تا کی و کجا می تواند ادامه داشته باشد؟

 پاسخ این سوال در گروی عملکرد بانک مرکزی است. تنها عرضه کننده اصلی دلار از محل دلارهای نفتی ، بانک مرکزی است. بانک مرکزی است که در پس اختلافات خود با دارندگان سیاستها و دیدگاههای مختلف اقتصادی، در نهایت دست به سیاستهای تعدیلی یا لیبرالی بزند و یا روشهای دیگری را اتخاذ کند. اگر دولت مثلاَ از امروز تصمیم بگیرد که روش پرداخت نقدی خود را تغییر دهد و تنها به افزایش حقوق افراد نیازمند اقدام کند و پرداخت یارانه خود را تنها محدود تولید کند و از سویی اقدام به دریافت مالیات کند، روند افزایش قیمت متفاوت خواهد بود. در کشورهایی مثل فرانسه، از افراد دلال هم مالیات گرفته می شود تا حدی که دیگر دلال بازی سودآور نیست. حتی از یک سارق، روسپی، رشوه بگیر و... نیز مالیات دریافت می شود و همین مالیات تبدیل به اهرم هدایت اقتصاد کشور شده است. در حالی که به این اهرم در ایران توجهی نمی شود.
به هر تقدیر آینده دلار به سیاستهای بانک مرکزی بستگی دارد اینکه دلار را عرضه کند یا نکند. اینکه اجازه دهد دلار به تدریج یا ناگهانی افرایش یابد. اینکه روش دوگانگی را برای قیمت دلار در پیش بگیرد. اینکه به سیاستهای محدود کننده دست زند یا از سیاستهای بازار آزاد بهره گیرد. اینکه سود بانکی را افزایش دهد یا خیر. همه اینها در آینده قمیت دلار موثر هستند.
 
آیا شما موافق افزایش نرخ دلار هستید؟ چرا؟

به اعتقاد من بانک مرکزی باید اجازه دهد قیمت دلار افزایش یابد، چراکه این کار به نفع تولید داخلی است. این کار همان کاری است که چین و ژاپن انجام می دهند. چین چند برابر قیمت واقعی یوآن، قیمت آن را در برابر دلار کاهش داده است تا صادرات پرسود و واردات به ضرر واردکننده باشد. در حالی که در ایران عکس آن عمل می شود یعنی در حمایت از واردات، صادرات فدا می شود و تولید کننده داخلی صدمه می خورد. تثبیت نرخ دلار عملاً کمی به تولید نمی کند. کما اینکه بسیاری از دریافت تسهیلات و.. به نام تولید و  اشتغالزایی صورت می گیرد و در جای دیگری صرف می شوند. در حال حاضر نیز در حمایت از واردات به نام تولید، به این بخش یارانه هایی پرداخت می شود بدون آنکه کنترلی روی آن صورت گیرد. به عنوان مثال برخی تولیدکنندگان شیر به واردات شیرخشک از چین اقدام می کنند آن را به نام تولید داخلی به مردم عرضه می کنند. همین مسأله در مورد واردات قطعات خودرو از چین، واردات پارچه با نام یک شرکت تولید کننده داخلی و... اتفاق می افتد و نظارتی بر ان نیست. بهانه حمایت ازتولید به نحوه مذکور، بهانه ای برای تثبیت نرخ ارز شده که در نهایت صدمه اصلی را به تولیدکننده داخلی می زند.
باید بتوان با حمایت از تولید، موجبات توسعه صنایع صنعت ساز و سنگین را فراهم کرد که در این بخشها کشور با خلا روبرو است.
 
به نظر شما قیمت دلار تا چه میزان باید افزایش یابد؟

باید تناسبی بین نرخ دلار با تورم واقعی وجود داشته باشد. تورم واقعی با آنچه در حال حاضر اعلام می شود متفاوت است. درک تورم واقعی توسط توده مردم قابل درک است. در حال حاضر دولت برای تعیین تورم ضمن افزایش تعداد اقلام اثرگذار در تورم، میانگینی از ارقام پولداران و بی پولان را محاسبه می کنند که رقم نهایی متفاوت از نرخ تورم واقعی است. باید متناسب با تورم واقعی، نرخ دلار و ارز نیز افزایش می یافت که چنین نشده است. تعیین رقم دقیق تورم و نرخ دلار و تناسب بین انها نیاز به یک کار کارشناسی دارد. اینکه اگر مثلاً نتیجه محاسبات نشان داد که نرخ دلار مثلاً به 4هزار تومان برسد باید بانک مرکزی بررسی کند که به صورت شوک درمانی این کار را صورت دهد یا آن را به صورت تدریجی اعمال کند. در این میان باید ضمن کنترل بازار، میزان یارانه پرداختی به تولید، میزان نرخ رشد تولید ناشی از افزایش نرخ دلار، میزان افزایش قیمت محصولات وارداتی ناشی از این افزایش و... همگی به درستی محاسبه شوند.
 
آیا اتخاذ چنین روشی با توجه به تبعات آن و نیز وجود برخی شرایط ناشناخته و پیش بینی نشده، نوعی آزمون و خطا نیست؟

اگر قیمت را کاهش می دادیم آزمون و خطا بود ولی در افزایش قیمت دلار مثلاً به 4 هزار تومان دیگر آزمون و خطا نیست. انجام چنین کاری باید با شناسایی و پیش بینی های دقیق همراه باشد، چرا که به این ترتیب تمام بار تورم به دلار انتقال می یابد. در چنین شرایطی جز برای تولید که به آن یارانه دلاری پرداخت می شود، قیمت دلار برای سایرین باید بالاتر از واردات باشد. چنین کاری نیازمند یک فرایند سه یا 4 ساله است که در نهایت ضمن به روز کردن قیمت دلار باید به حمایت از تولید داخلی اقدام شود.

به نظر شما چرا بانک مرکزی در برابر افزایش قیمت دلار مقاومت نشان می دهد؟

بانک مرکزی در حال پیگیری سیاستهای لیبرالیسم اقتصادی است. در این اندیشه است که اگر قیمت دلار تثبت شود، کالاهای مصرفی با قیمت کمتری به دست مصرف کننده می رسد، ولی در این میان به افزایش میزان تولید ناشی افزایش قیمت دلار نمی اندیشد. افتخار دولت در حال حاضر، بالا بودن مصرف است.
 
با توجه به اظهار نظرات شما، آیا نوسانات ارزی کشور از ابتدای سال تاکنون با مدیریت بانک مرکزی صورت گرفته است؟

بانک مرکزی در این میان نقش اصلی را داشته ولی هر عملی واکنشی دارد. یعنی عملکرد بانک مرکزی، صاحبان نقدینگی جامعه واکنشهایی را نشان می دهند در نتیجه کار موثر است.
 
* پایین نگهداشتن نرخ دلار و نرخ سود بانکی دو اشتباه بانک مرکزی است

عملکرد بانک مرکزی را در نوسانات نرخ ارز چطور ارزیابی می کنید؟

پایین نگهداشتن نرخ دلار و نرخ سود بانکی دو اشتباه بانک مرکزی است. افزایش نرخ سود بانکی می تواند به بهبود وضعیت بازار ارز کمک کند.
 
عامل اصلی افزایش نرخ ارز را در چندماه اخیر چه می دانید؟

به نظر من پایین بودن نرخ سود بانکی، افزایش تقاضا برای خرید، صدور گواهی سپرده طلا توسط یکی از بانکها، بحث تحریم احتمالی بانک مرکزی و... از جمله عوامل موثر در این میان بوده اند.
 
* راهکار خروج بحران ارزی : افزایش نرخ سود بانکی و رها کردن سیاست تثبیت

به نظر شما راهکار خروج از شرایط فعلی بازار ارز چیست؟

مهمترین راه حل در این میان افزایش نرخ سود بانکی و رها کردن سیاست تثبیت است. همچنین دولت باید تمرکز پرداخت یارانه خود را بر تولید متمرکز کند و نه بر غیر آن.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 1
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 0
  • افراشته ۱۴:۵۲ - ۱۳۹۰/۱۰/۰۳
    0 0
    یک استاد دانشگاه تئوریسینی است که تا با حال در جایگاه یک عمل گرا قرار نگرفته است ؛ بدون داشتن مسئولیت در زندگی احاد مردم دستکاری می کند و انچه در جامعه جاری است را توجیه می کند. قیمت دلار اگر قرار است بالا رود باید هدایت شده و طراحی شده بالا برود نه انکه چون بالا رفت پس بگذار تا بالا تر هم برود. از این مصاحبه های خانمان برانداز کمتر بگذارید. این ها تحصیل کردگان اقتصاد سرمایه داری هستند و ما را هرگز درک نخواهند کرد.

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس