به گزارش مشرق، انتشار چند توئیت جدید از «مایک پامپئو»، وزیر خارجه آمریکا در روزهای اخیر باعث شده ناتوانی او در تشخیص واقعیت از خیال بار دیگر برجسته شده و عیان پیش روی دیگران قرار بگیرد.
«پامپئو» روز چهارشنبه در توئیتر، نموداری مبهم و بدون منبع از آنچه به ادعای وی روند رو به رشد «اعتراضات» در ایران بود منتشر کرده و به تلویح ادعا کرد که سیاستهای «دونالد ترامپ»، رئیسجمهور آمریکا باعث افزایش تظاهراتها در ایران شده است.
بیشتر بخوانید:
هشدار پامپئو به ایران
این نمودار، در آمریکا جنجالی شد و در نشست روزانه سخنگوی وزارت خارجه این کشور یک خبرنگار به مواردی اشاره کرد که نشان میداد این بار هم پامپئو نتوانسته مرز بین آنچه دوستدار آن است و آنچه در صحنه عمل به عنوان واقعیت میدانی وجود دارد، تمایز قائل شود.
یک خبرنگار، روز چهارشنبه از هیثر ناوئرت پرسید: «درباره نموداری که پامپئو منتشر کرد؛ ایشان درباره آن نمودار نوشت: "آیا میتوان در این باره توضیحی ارائه کرد؟". باید بگویم که بسیاری از مردم بعد از نگاه کردن به این نمودار نظرشان این بود که لازم است درباره خود نمودار توضیحاتی داده شود. در آن نمودار- مشخصاً محور X زمان بود، اما هیچ توضیحی درباره محور Y ارائه نشده بود. معلوم نیست به اندازه تظاهراتها اشاره میکرد یا تعداد تظاهراتها؛ فقط نوشته شده بود روند. هیچ منبعی هم برای این اطلاعات ارائه نشده بود.»
«هیثر ناوئرت» در پاسخ به این سوال مدعی شد که منبع آنها آمارهای دولت آمریکا است. خبرنگار آمریکایی گفت: «با توجه به اینکه شما در ایران سفارتخانه و آدم ندارید این اطلاعات از کجا به دست میآیند؟»
سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در پاسخ به این پرسش به تکرار چندباره اینکه منبع آمارها دولت آمریکا هستند بسنده کرده و از ارائه توضیحات بیشتر خودداری کرد.
ادعاهای بدون سند وزیر خارجه آمریکا روز پنجشنبه هم با چندین توئیت دیگر که در آنها باز هم آمار و ارقامهایی بدون منبع اشاره میشد ادامه پیدا کرد. او به عنوان مثال، روز پنجشنبه هم مدعی شد نزدیک 30 درصد جوانان ایران بیکار هستند و روز جمعه مدعی شد که 5000 ایرانی از ماه ژانویه (دیماه) تا کنون دستگیر شدهاند. او در ادامه نوشت: «مردم ایران شایسته احترام به حقوق انسانیشان هستند.»
پامپئو در حالی از احترام به ایران سخن میگوید که دولت کشور او در طول سالیان گذشته از هیچ تلاشی برای توهین به ملت ایران مضایقه نکرده است. دولت آمریکا، همچین چندی پیش بعد از زلزله کرمانشاه به درخواستها برای تسلیت به خانوادههای قربانیان و حادثهدیدگان توجهی نشان نداد و از انتشار پیام در توئیتر در این باره خودداری کرد.
اقدامات ضدبشردوستانه دولت آمریکا در آن حادثه به همین جا ختم نشد و خزانهداری دولت او چندی بعد با انتشاربیانیهای خواستار رعایت تحریمها در کمکرسانی به زلزلهزدگان ایرانی شد. رسانهها مدتی بعد گزارش دادند تفاسیر سختگیرانه از این بیانیه باعث شده فیسبوک و برخی سایتهای خیریه صدها هزار دلار کمکهای مردمی جمعآوریشده در خارج از ایران برای کمک به حادثهدیدگان زلزله کرمانشاه را مسدود کنند.
پروژه ناشیانه دیگری که «پامپئو» آبانماه سال گذشته- هنگامی که رئیس سیا بود- در راستای اهداف ضدایرانی خود کلید زد انتشار دوباره اسنادی موسوم به «آبوتآباد» (اسناد ادعایی به دستآمده از حمله به پناهگاه اسامه بنلادن در سال 2011 در ابوتآباد پاکستان») بود. با آنکه این اسناد قبلاً منتشر شده بودند و در آنها هیچ نکته قبلاً ناگفتهای موجود نبود «پامپئو» از ماهها قبل به تیمی از «سیا» دستور داد این اسناد را با این نگاه که بتوانند ایران را به القاعده گره بزنند مورد بررسیهای چندباره قرار داده و با این دستور کار به صورت دستچینشده منتشر کنند.
در آن زمان «ند پرایس»، تحلیلگر اطلاعاتی سابق «سیا» در حساب کاربریاش در توئیتر به افشاگری درباره پشتپردههای بازنشر اسناد «آبوتآباد» پرداخت. او نوشت: « با روی کار آمدن مایک پامپئو بهعنوان رئیس سیا، اتفاق جالب توجهی افتاد. آنطور که به من گفته شد، او مجدداً شروع به بررسی این اسناد کرد و مأمورانی را از بخشهای مهم وادار کرد تا میلیونها سند را مورد تأمل و تأمل دوباره قرار دهند.»
وی همچنین درباره مقاصد رئیس وقت سیا از انجام این کار نوشت: «چرا او این کار را انجام میدهد؟ ظاهراً ایشان فکر میکنند انتشار این اسناد، ایران را به القاعده مرتبط میکند. او در همایش گروه محافظهکار، FDD که مخالف توافق هستهای ایران است، بهطور مفصل درباره این موضوع صحبت کرد».
«با در نظر گرفتن اینکه اسناد تازهمنتشرشده چیز تازهای که قبلاً نمیدانستیم به ما نمیگویند، آنها را میتوان فریبکاریهای آشکار دانست. چیزی که روشن نیست، انگیزههای چهره افراطی دولت ترامپ، پامپئو علیه ایران است. اما این اقدامات نشان میدهند که او در حال بازگشت به سیاستهای دولت بوش است: تأکید بر ارتباط با تروریسم برای منطقسازی در خصوص تغییر حکومت».
اگر این پروژههای «پامپئو» در محافل سیاسی و کارشناسی آمریکا بحثهای فراوان موافق و مخالف برانگیخت، او چند ماه بعد با 12 شرطی که در سمت وزیر خارجه آمریکا برای توافق با ایران مطرح کرد، دستمایه هجو و هزل، از سوی موافقان و مخالفان، هر دو شد.
توقف کامل غنیسازی اورانیوم، اجازه بازرسی به تمامی سایتها از جمله سایتهای نظامی، پایان برنامه موشکی، آزادی تمامی شهروندان آمریکایی بازداشتشده در ایران، قطع کامل حمایت از حزبالله و خروج کامل نیروها از سوریه تنها بخشی از این مطالبات بودند که وزیر خارجه آمریکا ما به ازای آن، تنها امتیاز مذاکره با دولت ترامپ را به ایران پیشنهاد میکرد.
به عنوان نمونهای از واکنشها به این مطالبات «پامپئو»، «استفان والت» نظریهپرداز روابط بینالملل و استاد دانشگاه هاروارد در توئیتی نوشت:«هنوز اندکی در عجبم که چرا پامپئو از ایران نخواست با افتتاح یک زمین گلف به نام ترامپ در تهران و پرداخت هزینه ساخت دیوار مرزی با مکزیک موافقت کند.»
این نوع حاشیهسازیهای «پامپئو» محدود به بعد از پیوستنش به دولت ترامپ نیست و او از مدتها قبلتر زمانی که نماینده ایالت «آرکانزاس» در مجلس نمایندگان آمریکا بود، به مطرح کردن درخواستهایی که با تعجب و استهزاء همراه میشد، عادت داشت.
`پامپئو در زمان حضور در کنگره، همراه با همکارانش، «لی زلدین» و «فرانک لوبیودانو»یکی از سه نمایندهای بود که با نگارش نامهای در بهمنماه سال 1394 از دفتر حافظ منافع ایران درخواست ویزای سفر به ایران کرد. او گفت هدف از این سفر نظارت بر روند برگزاری انتخابات مجلس ایران و اجرای برجام است.
دفتر وزیر خارجه ایران در آن زمانی پس از بررسی درخواست این سه نماینده کنگره در پاسخ اعلام کرد: ««بر خلاف آنچه شما تصور کردهاید، وظیفه اعضای کنگره آمریکا دیکته کردن و تحمیل سیاست به دیگر کشورها نیست.»
از این سابقه «پامپئو» چه برداشتی میتوان درباره دیدگاهها و برنامههایش درباره ایران کرد؟ در حال حاضر در محافل کارشناسی آمریکا کمتر در این مورد شک وجود دارد که او سیاست تغییر نظام و براندازی در ایران را دنبال میکند.
با این حال پیگیری براندازی سیاستی نیست که آمریکا بهتازگی آن را در دستور کار قرار داده باشد و در دولتهای مختلف آمریکا در دستور کار قرار داشته و میلیونها دلار برای آن هزینه شده اما همواره ناکام مانده است.