سرویس جهان مشرق- جِرد کوشنر داماد ترامپ که مهمترین نقش را در پیشبرد سیاست آمریکا در خاورمیانه دارد، طی مصاحبهای محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان را به حضور پای میز مذاکره با نتانیاهو فراخوانده و اعلام کرد اگر چنین اتفاقی نیافتد، کاخ سفید به زودی طرح خود برای صلح را منتشر خواهد کرد. این طرح اصولاً باید شامل مسائل مرزی، وضعیت سیاسی اورشلیم، دسترسی به مسجدالاقصی، آینده شهرکهای اسرائیلی در مناطق اشغالی و سرنوشت پناهجویان فلسطینی باشد.
به گزارش دویچهوله او در پیامی مستقیم خطاب به مردم فلسطین گفت: «شما لیاقت داشتن آیندهای درخشان را دارید. اکنون هم برای اسرائیلیها و هم فلسطینیها زمان آن فرار رسیده از رهبرانشان حمایت کنند تا آنها خود را متوجه یافتن راهحلی کنند و ترسی از تلاش کردن در این زمینه نداشته باشند.»
جِرد گفته است «من معتقدم برای رسیدن به یک توافق هر دو طرف بیشتر از آنچه میدهند، بدست خواهند آورد» اما پرسش این است که آیا سیاست آمریکا تا کنون بر این قرار داشته که حالا برای آینده وعده میدهد؟ آیا ایجاد سفارت در بیتالمقدس، کشتار فلسطینیانی که خواهان بازگشت آوارگان هستند و مشورت با نخستوزیری تندرو مانند نتانیاهو برای تنظیم مواد قرارداد صلح، دقیقاً همان چیزی است که کوشنر، دستاورهای فلسطین در صورت همراهی با کاخ سفید مینامد؟
مواد احتمالی در طرح پیشنهادی آمریکا
گلدنبرگ مدیر برنامه امنیت خاورمیانه در اندیشکده امنیت آمریکای جدید، تحلیل خود را در روزنامه ایندپندنت منتشر کرده است. به نظر وی سه سناریو برای این طرح وجود دارد:
۱- طرح خوشخیم: ممکن است طرح کوشنر شامل تشکیل دولت فلسطینی در کرانه باختری و نوار غزه، خروج شهرکنشینان از بخشهایی از مناطق اشغالشده، بهرسمیتشناختن پایتخت فلسطین در شرق قدس شرقی و بازگشت نمادین عدهای آوارگان به همراه سازوکاری برای پرداخت غرامت به آنها باشد که در ازای آن، این تضمین به اسرائیل داده میشود که حماس یا گروه مشابهی برای نفوذ در کرانه باختری تلاش نخواهد کرد. در این سناریو، اکثریت آوارگان بین زندگی در دولت جدید فلسطینی، ماندن در اردوگاهها یا مهاجرت به کشور ثالث مخیر میشوند.
خب این شبیه همان طرحی است که دو بار در دوره کلینتون و اوباما آزمون خود را داد و ناکام ماند، زیرا نه فلسطینیان را راضی میکرد و نه اسرائیل را. بنابر این مطرحشدنِ مجدد آن آخرین امیدها به راهحل دو دولت را از بین میبرد.
۲- طرح بدخیم: آنچه بیشتر محتمل است، طرحی است که به نفع اسرائیل تنظیم شده و به زور بر فلسطینیان تحمیل شود. در طرح بدخیم، ارتش اسرائیل در عمده مناطق کرانه باختری که هماکنون حضور دارد، باقی میماند و دولت فلسطین صرفاً در غزه تشکیل میشود. این طرح احتمالاً با استقبال نتانیاهو روبرو میشود و مخالفت گروهای میانهرو و چپگرایان اسرائیل با آن نیز به جایی نمیرسد. اما در آن سو اختلاف مردم فلسطین با اسرائیل را تعمیق بخشیده، آغاز منازعهای دیگر خواهد شد.
۳- طرح فاجعه: ممکن است اساساً طرح صلح یک مقدمه برای گسترش تصرفات اسرائیل باشد، به این صورت که طرحی از سوی کاخ سفید ارائه شود که از سوی فلسطینیان قابل پذیرش نباشد. سپس نتانیاهو عدم حضور مقامات فلسطین برای مذاکره را به عنوان بهانهای برای مداخلات گستردهتر خود مطرح کرده و در کرانه باختری پیشروی کند، کاری که هماکنون نیز برخی سیاستمداران اسرائیلی دائماً بر طبل آن میکوبند.
ایرادات اساسی به عزم آمریکا برای حل منازعه در فلسطین
ایندپندنت چند ایراد جدی به طرح صلح خاورمیانه از سوی کاخ سفید وارد کرده است:
۱- چرا اکنون: اساسا چنین زمانی برای پیگیری صلح اعراب و اسرائیل، زمان مناسبی نیست. کوشنر و ترامپ تصور میکنند پس از کیم جونگ اون نوبت موضوع فلسطین است، در حالی که هر کدام از این وضعیت تاریخی و سیاسی، روند خاص خود را دارد. آنها تصور میکنند هر چه زودتر طرح صلح را پیش بکشند، ناآرامیهای اخیر در مرز غزه پایان مییابد، در حالی که اساساً ناآرامیها ریشه دیگری دارد و در حال تشدید است.
گلدنبرگ پیشنهاد میدهد ابتدا راهی برای پایاندادن به ناآرامیهای مرگبار در مرز غزه پیدا شود تا در شرایط باثباتتری موضوع صلح مورد بررسی قرار گیرد.
۲- این میانجیگری نیست: چگونه میتوان میان دو نفر میانجیگری کرد در حالی که یک نفر بنا به سابقه شما حاضر به گفتگو با شما نیست!؟ در شش ماه گذشته هیچ دیداری میان مقامات فلسطین و آمریکا صورت نگرفته است در حالی که بارها میان مقامات اسرائیل و ایالات متحده صورت گرفته است. ایندیپندنت مینویسد اگر کاخ سفید واقعاً قصد میانجیگری داشت، نباید پیش از مذاکرات، سفارت خود را به بیتالمقدس منتقل میکرد. این عملاً به معنای تحمیل پیشفرض است.
جمعبندی
نبیل ابو ردینه، یکی از سخنگویان محمود عباس، در واکنش به اظهارات کوشنر گفت: «راه صلح روشن است، تعهد به راهحل دو کشور، کشور فلسطین مبتنی بر مرزهای سال ۱۹۶۷ و اورشلیم به عنوان پایتخت. این مسیر هر مذاکره یا توافقی است.» اما آمریکاییها حتی حاضر نیستند به همان طرح که بخشهایی از خاک فلسطین را در اختیار اسرائیلیها قرار میدهد، قانع باشند.
کوشنر که از فلسطینیها ناامید شده، در سفر خود به خاورمیانه از اردن، عربستان سعودی، قطر و مصر دیدار کرده تا شاید فشار آنها بر فلسطین بتواند مقامات تشکیلات خودگردان را به مذاکره و وطنفروشی راضی کند. به نظر میرسد عربستان قصد دارد با پایاندادن به منازعه فلسطین، کشورهای عربی را برای مقابله با ایران متحد کند؛ تلاشهایی که پیش از این نیز از سوی بنسلمان انجام شده اما فعلاً در مورد توجه کشورهای عربی به فلسطین نتیجه عکس داده است.
بر این اساس بعید نیست که سفر کوشنر به اردن، قطر و مصر برای یافتن میانجیگرهای جدید در رابطه کاخ سفید با حکومت خودگردان باشد، به ویژه اینکه کشورهای یادشده در دهههای گذشته تعامل بیشتری با موضوع فلسطین داشتهاند. اصلاً نیمی از مردم اردن، ریشه فلسطینی دارند. با این حال مقامات عرب نشان دادهاند که فراغ از سخنرانیها، نسبت به قضیه فلسطین خنثی عمل میکنند؛ یعنی نه چندان حمایتی از عباس و نه چندان فشاری بر او وارد میکنند، زیرا از سویی تحت فشار غرب و از سوی دیگر تحت فشار افکار عمومی هستند.
ایندپندنت پیشنهادهایی از نوع سند ۲۰۳۰ هم ارائه میدهد. به نظر تحلیلگر این روزنامه، کاخ سفید باید ۳۰۰ میلیون دلاری که قرار است از طریق آژانس کمکرسانی سازمان ملل برای آموزش کودکان فلسطینی ارائه کند را آزاد سازد تا از آموزش کودکان در مدارس حماس جلوگیری کند. همچنین پیشنهاد شده است طرح نیکلای ملادنوف هماهنگکننده ویژه سازمان ملل در امور خاورمیانه برای بهبود زیرساختهای آب و برق غزه مورد پشتیبانی آمریکا قرار گیرد، زیرا بدون فشار کاخ سفید بر اسرائیل و مصر برای اجرای این طرح و بر کشورهای حاشیه خلیج فارس برای تأمینِ مالی آن، تحقق آن ممکن نیست.
اساس طرح ملادنوف بر آن قرار دارد که کمکها بدون واسطه حکومت خودگردان انجام شود چون تصور بر این است که حکومت خودگردان به دلیل اختلاف با حماس در هزینهکردنِ کمکها در غزه ناخنخشکی به خرج میدهد. هدف این طرح نیز مشخص است: بهبود رضایت از زندگی در غزه و در نتیجه، بهبود دیدگاه فلسطینیان نسبت به خیرخواهی غرب.
منابع
http://www.dw.com
http://foreignpolicy.com/2018/06/25/kushners-peace-plan-is-a-disaster-waiting-to-happen-israel-palestine-trump