به گزارش مشرق، عبدالله گنجی در کانال تلگرامی خود نوشت:
برخی رسانههای اصلاحات و بیبیسی فارسی با گزاره مشترک «چرخش محافظهکاران به نفع روحانی» با حمایت نیروهای انقلاب از مواضع رئیسجمهور برخورد کردند. این جماعت متعارض نه نقد انقلابیون به دولت را برمیتابند و نه همراهی آنان را محترم میشمارند؛ اما چرا نیروهای انقلاب بهرغم اینکه مواضع جدید روحانی را به مثابه «بنیانالمرصوص» نمیبینند از وی حمایت و وی را به پایداری در این مواضع دعوت کردند؟ داشتن اصول و اصولگرایی یعنی همین.
معنای اصولگرایی یعنی داشتن شاخصهای مشخص برای انطباق رفتارها، نگرشها و مواضع.
اصولگرایی در انطباق مواضع، رفتارها و شاخصها، از باب «ماقال» برخورد میکند نه «من قال» که نمونههای آن در تاریخ انقلاب اسلامی فراوان است. هیچ مصداقی نمیتوان یافت که نیروهای انقلاب به خاطر یک مفسد اقتصادی در مقابل قوهقضائیه ایستاده باشند و یا به حکم تمکین نکرده باشند. اصولگرایی یعنی حمایت قاطع از خاتمی در ۱۶ آذر ۱۳۸۳ در تالار شهید چمران دانشکده فنی دانشگاه تهران در مقابل یاران دیروزش که به او فحاشی میکردند. انقلابی بودن یعنی به زیر کشیدن خرم وزیر راه خاتمی و بهبهانی وزیر راه احمدینژاد توسط یک جریان در یک مجلس. اصولگرایی یعنی مادر که از دیدگاهها و نظرات خود میگذرد تا سلامت فرزند را تضمین کند.
برای انقلابیون فرد موضوعیت ندارد که اگر داشت از ظرفیت نسبتاً خوب احمدینژاد در سال ۱۳۹۶ استفاده میکردند تا به هر قیمت روی اصلاحات و روحانی را کم کنند، اما اصول به آنان اجازه نمیدهد برای استمرار در قدرت هر پلشتی را بپذیرند. انقلاب ما یک انقلاب ضد استکباری، ضد اشرافی و مستضعفنواز است. هر کس این مسیر را طی کند انقلابیون پشت سر او هستند و این اصل را بارها ثابت کردهاند که اصولگرایی یعنی پرچمداری مبارزه با مرتضوی و رحیمی و... توسط زاکانی و دیگران بهرغم تعلق جناحی.
اما اصلاحطلبی یعنی سکوت یا حمایت از همسران کرباسچی، عبدالله نوری و... در ماجرای رشت الکتریک. اصلاحطلبی یعنی مراسم نکوداشت برای کرباسچی پس از محکومیت توسط عبدالله نوری در وزارت کشور. اصولگرایی یعنی برخورد با مدعیان عماریون و سایت و افراد آنان، اما تجدیدنظرطلبی یعنی سکوت در مقابل نهی مهدویت و عصمت توسط اکبر گنجی و ازدواج سفید فاطمه حقیقتجو.
روحانی اگر با نظام درگیر شود، مورد تأیید تجدیدنظرطلبان است و اگر بر ارزشها تأکید کند از نگاه تجدیدنظرطلبان و زیباکلامان وطنی مجرم است. گویی با حمایت انقلابیون از روحانی کابوس و وحشت بین تجدیدنظرطلبان بهوجود میآید و احساس گمشدگی میکنند و نگران آن هستند که استانداردهای غرب در ایران آسیب ببیند و به خطر بیفتد. انقلابی بودن یعنی تمکین در مقابل سیاستهای کلی نظام و البته وحدت از اساسیترین و عقلانیترین این سیاستهاست. رئیسجمهور امریکا نیز یکی از عوامل وحدتبخش ماست اگرچه خود نمیداند با خارج کردن ایران از «ابهام راهبردی» و تعیین تکلیف دولتمردان ما، چه خدمت بزرگی به وحدت، تصمیمات و مدیریت کشور ما کرده است. حمایت انقلابیون از روحانی هم برای روحانی آزمون و محک مهمی است، هم برای آنانی که عطش گفتوگوی ملی دارند، اما تناقض قدرتخواهی و روشنفکری رهایشان نمیکند.