به گزارش مشرق، این روزها و با سخنرانی اخیر روحانی در جمع مدیران ارشد دولتی همه از این حرف می زنند که «آفتاب از کدام سو تابیده است»؟ روحانی به یکباره دست منتقدان را می بوسد، اقشار و سلایق جامعه را به وحدتی دعوت میکند که همواره با دوقطبیهای معروفش مخل آن بوده و از واژههای غریبی برای این دولت، همچون مقاومت و ایستادگی دم میزند.
بیشتر بخوانید:
حمایت از یک سخنرانی؛ چرخش منتقدان یا رئیسجمهور؟
تقریبا همه متفقالقول هستند که حسن روحانی و تیمش، هنر رسانهای و مدیریت افکار عمومی بالایی دارند و این سالها در بغرنجترین حالات ممکن هم ذهن حریفان و منتقدان داخلی را با یک حرکت و جمله از مسائل اصلی منحرف کردهاند. همین هم باعث شده که بعد از این سخنان متفاوت، خیلیها بگویند «روحانی بازی جدیدی را شروع کرده است».
اکثریت اصلاحطلبان که نمیخواهند ضعفهای دولت به پایشان نوشته شود و عموما مصالح ملی برایشان اولویت بالایی ندارد، بیرحمانه به روحانی تاختند و حتی طرح استیضاحش را در مجلس به جریان انداختند. بخشی از منتقدین روحانی هم حمایت از او را بیهوده و حتی مضر دانستند و معتقد بودند روحانی و دولتش را با همه سیاستهای اشتباهش باید به حال خود رها کرد. اما بخش قابلتوجهی از اصولگرایان و منتقدین همیشگی روحانی بر طبل حمایت کوبیدند و حرفهای روحانی را از روی استیصال ناشی از وضع موجود و حتی صادقانه قلمداد کردند.
آیا واقعا روحانی عوض شده است؟
واقعیت این است که گاهی کارها آن طور که میخواهی پیش نمیرود. برجام نقض شده و شرکتهای اروپایی و آسیایی پشت سرهم پشت ایران را خالی میکنند. از هند و ترکیه که برای خرید نفت ایران، یکی به نعل و یکی به میخ میزنند تا اروپایی که «چندهفته» مهلتش برای حمایت از ایران گویا تمامی ندارد؛ صبح، ندای حمایت از ایران میزنند ولی شب نشده گفتههایشان را پس میگیرند.
طبق اعلام هفته پیش شبکه تلویزیونی سیانبیسی(CNBC)، دو مقام وزارت خارجه آمریکا از تلاش این کشور برای به صفر رساندن فروش نفت ایران تا 4نوامبر(13آبان) امسال خبردادهاند و ترامپ تلاش دارد تولیدکنندگان نفت را مجاب کند که برای جبران جای خالی ایران در بازار، تولید خود را افزایش دهند.
اینها تنها بخشی از واقعیاتی است که باعث میشود هر دولتی حداقل برای بقای خود، حرکتی هرچند اندک در مسیری مثبت و اصولی انجام دهد. مخصوصا اینکه روحانی به صراحت گفته دولتش به هیچوجه قصد استعفا ندارد.
*بارقههای امید برای یک تغییر
دو رویکرد را در روزهای اخیر از سوی دولت روحانی شاهدیم که بارقههایی از امید را در اذهان زنده میکند. اولی داخلی و دومی خارجی است. روحانی در بعد داخلی تاکنون در حد حرف از منتقدین و تمامی طیفها برای عبور از وضع موجود و دشواریهای پیش رو دعوت کرده که دقیقا برخلاف سیاست چندساله اوست. از سویی زمزمههایی از تغییرات در کابینه به گوش میرسد که اگر در مسیر مثبتی به ثمر برسند و نیروهای تازهنفس و کاربلدی روی کار بیایند میتوان امیدوار بود.
اقدام دیگر اما تلاشهایی برای شفافسازی در حوزه تخصیص ارز دولتی برای شرکتهاست که همین امر، هرچند یک دوگانگی و تقابل را در کابینه ایجاد کرده، ولی در صورت تکمیل پازل و مقابله با وزیران نافرمان، میتواند ضمن مدیریت بحران ارز به آرامش افکار عمومی نیز کمک کند.
روحانی همچنین فاز دوم پالایشگاه میعانات گازی ستاره خلیج فارس را افتتاح کرد که بزرگترین پالایشگاه میعانات گازی جهان بوده و مجری آن قرارگاه خاتمالانبیای سپاه است؛ بیآنکه قبل یا بعد از افتتاح، حرفی از دولت باتفنگ و بیتفنگ و کنایاتی از این دست بزند. خبر خوب این است: رئیسجمهور دیگر به دوقطبیها دامن نمیزند.
اقدام مهم دیگر اما تلاش دیپلماتیک روحانی برای شروع فصل جدیدی از روابط با کشورهای آمریکای لاتین است. سیاستی که در دولتهای قبل از روحانی ثمرات خوب سیاسی و اقتصادی را برای ایران به بار آورده بود و علاوه بر همکاریهای صنعتی، حضور ایران در حیاط خلوت ایالات متحده آمریکا را به همراه داشت.
روحانی در 5سال اخیر تمام تخممرغ هایش را در سبد برجامی اروپا و آمریکا گذاشته بود ولی در روزهای گذشته نمایندگانی برای تسلیم پیام شفاهی و کتبی خود به شیلی، بولیوی، برزیل و ونزوئلا ارسال کرده و تلاشهای فعالی از سوی وزارت امور خارجه برای ترمیم روابط بین ایران و کشورهای آفریقایی در روزهای اخیر احساس میشود.
هرچند بخش بزرگی از این اقدامات هنوز از «پوستین حرف» بیرون نیامدهاند و تغییر رویه سخت به نظر میرسد، ولی شرایط موجود و واقعیتهای کف میدان، دیگر فقط حرف را برنخواهد تابید و باید منتظر ماند و دید که رئیسجمهور دولت دوازدهم، چقدر اندازه گفتههایش «عمل» میکند.