به گزارش مشرق، سالهاست از آقاجانیان به عنوان اولین مجری یاد میشود که با حجاب چادر، مقابل دوربین نشست اما خودش میگوید: «قبل از من خانمها ساکی و صُلحی گویندگان خبر وچادری بودند، من اولین مجری برنامههای گفتوگومحور و تولیدی بودم که با چادر برنامه اجرا کردم». آقاجانیان درباره رسانه و حجاب نظراتی دارد که خواندن و شنیدن آنها را روزی که به نام «عفاف و حجاب» نامگذاری شده، خالی از لطف نیست.
** در رادیو فعالیت دارید،رسانهای که مخاطبان محدودتری نسبت به تلویزیون دارد، گستردگی مخاطب و این که در کدام شبکه اجرا داشته باشید برایتان اولویت نیست؟
مخاطب همیشه اهمیت دارد چون برنامه برای مخاطب تولید میشود اما نوع برنامه، ساختار و محتوایش برایم اولویت دارد.تهیهکنندگی برنامه پیشران شبکه چهار را هم به عهده دارم که تاکنون سه قسمت آن پخش شده است.فراگیری مخاطبان این شبکه هم محدود ا ست اما این موضوع باعث نشد به شبکه چهار نروم چون علاقه خاصی به جایگاه این شبکه دارم.
** چند دهه است در صدا و سیما فعالیت دارید، با توجه به این که رسانهها در چند سال اخیر گسترش یافته و شکل و ساختار انها تغییر کرده، برنامهسازی در تلویزیون را چگونه ارزیابی میکنید؟
به نظرم سلیقه و مطالبهگری مردم از رسانه ملی تغییر کرده و توقع میرود برنامههای رادیو و تلویزیون جلوتر از مردم باشند.مسلما اگر نگاهی واحد و یکپارچه تولیدات و برنامهها را راهبری کند، مخاطبان بیشتری را میتواند با خود همراه کند.
** از ابتدای امسال درباره دهه 60 و این که در این دهه در کل جامعه اتفاقات خوبی رخ میداد، صحبت میشود.در این دهه هر چند کشور درگیر جنگ بود اما سریالها و برنامههای خوبی تولید میشد که مخاطبان زیادی داشت؛ دلیل این استقبال، نبود رسانههای دیگر و ماهواره بود یا اینکه مردم چون خودشان را در برنامههای تلویزیون میدیدند، آنها را تماشا میکردند؟
اجباری برای تماشای برنامههای تلویزیون نبود ! همچنانکه الان اجباری نیست. اما واقعیت این است که مردم در دهه60 خودشان را بیشتر در رسانهها میدیدند؛ بیان دغدغههای عموم مردم اولویت بود.سریالها، فیلمهای داستانی و مستند و...آینهای واقعی بود که بیواسطه مردم را نشان میداد.
فرهنگ غالب جامعه، جبهه بود و روحیه انقلابیگری در آنها وجود داشت. اما حالا سلیقه و روحیه برخی از مردم تغییر کرده است.نسل اول و دوم انقلاب هنوز روحیه انقلابیگری ،دینمداری ، اخلاقمداری و ... را حفظ کردهاند اما واقعیت این است که نسلهای بعدی دچار چالشها و اما و اگرهای زیادی هستند.معتقدم رسانه ملی و دیگر ارگانهای فرهنگی و هنری در بیان فرهنگ انقلاب موثر عمل نکردهاند.گاهی در بیان مفاهیم دفاع مقدس و انقلاب یا کوتاهی شد و یا بد عمل کردیم.مخاطب جوان امروز بشدت مشکل پسند شده و لازم است برای تولید برنامهها هم بودجه کافی در نظر گرفته شود و هم ساخت آنها به آدمهای کاربلد خلاق سپرده شود.قبول کنیم با برنامهسازی به روش دهه 60 نمیتوان مخاطب امروزی را پای تلویزیون نشاند.
** سالهاست با حجاب چادر در عرصههای مختلف رسانهای و اجتماعی فعالیت میکنید، این درحالی است که برخی معتقدند با چادر نمیتوان آنطور که دوست داری، فعالیت کنی؟
بارها گفتهام و باز هم تاکید میکنم حجاب و پوشش چادر هیچ ممانعتی برای کار و فعالیت اجتماعی به وجود نمیآورد.به نظرم حجاب هویتی است که اگر آن را بپذیری و درونیاش کنی، مردم نیز تو را با حجاب خواهند پذیرفت.
وقتی حجاب را در فکر و اندیشهات نپذیرفته باشی، طوری رفتار میکنی که مردم احساس خواهند کرد که حجاب خودخواسته نیست و فرد دارد ادای آدمهای محجبه را درمیآورد، وقتی حجاب خودخواسته باشد حس خوبی در تو به وجود میآورد و این احساس را در دیگران به وجود نمیآوری که حجاب یا چادر آویزانت است، بلکه حجاب تبدیل به بخشی از هویتت میشود که اتفاقا خوشایند هم هست و وجود آن را بند و وصله نمیدانی که اگر کنارش بگذاری رها میشوی.من سالهاست با چادر فعالیت اجتماعی و رسانهای دارم، سفرهای خارجی رفتهام و در مجامع بینالمللی حاضر شدهام اما هیچ کس نتوانسته نه به من خُرده بگیرد و نه انتقادی به من داشته باشد چون حجاب بخشی از باور و هویتم است و آن را بسیار دوست دارم و چون این حس درونی است حتی منتقدان حجاب نمیتوانند در من احساس بدی به وجود آورند یا تفکرم را به چالش بکشند.
** انتخاب حجاب کاملا به نوع تربیت خانواده و مدارس بستگی دارد، چگونه این دو نهاد و رکن اساسی جامعه میتوانند بچهها را در انتخاب پوشش مناسب کمک کنند؟
متاسفانه بیشتر والدین نمیدانند چگونه باید حجاب و عفاف را به دختران و پسران خود تفهیم کنند تا آنها حجاب را انتخاب کنند.
خیلی از والدین تمایل دارند که فرزندان با حجابی داشته باشند اما متاسفانه بلد نیستند چگونه حجاب و عفاف را برای فرزندان خود توضیح داده و آنها را تشویق کنند که با حجاب باشند.نوع رفتار پدر و مادر و برخورد واقعی آنها با مقوله حجاب و عفاف باید خیلی سنجیده و درست باشد تا بچهها نه در حرف و شعار بلکه در رفتار و عمل، پدر و مادر را الگوی خود قرار دهند.
در مدارس هم دقیقا همینگونه است، نباید دانشآموزان را فقط به واسطه زور و نمره انضباط وادار به حجاب و شرکت در نماز جماعت کرد. باید با آنها وارد گفتوگو شد و معلمان و مدیران مدارس خودشان به بهترین الگوی کاربردی برای دینمداری و حفظ حجاب تبدیل شوند تا بچهها مشتاق شده و از آنها پیروی کنند.اکنون به همه ما ثابت شده سختگیریهای کورکورانه نمیتواند راه درست و دینداری عمیق را به بچهها آموزش دهد.