سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. شنبه تا چهارشنبه ساعت ۷:۳۰ با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
پیشنهاد شجریان برای لغو یک نمایش؛ ورود سلبریتیها به پروژه «اعتصاب بازار»!
به تازگی خبری رسمی از خانه سینما منتشر شد که بر اساس آن، منوچهر شاهسواری، مدیر عامل خانه سینما در نشستی خبری، عدم برگزاری جشن خانه سینما را در سال جاری اعلام کرده است.
او در توضیح این اقدام که همهساله برگزار میشد، گفته است: آنچه اعلام میکنم شاید با فضای کنونی به نوعی هم پیمانی داشته باشد و در حالی که از زوایای گوناگون تعرضات اقتصادی و فرهنگی وارد میشود، باید سهم خود را ادا کنیم.
به گزارش خبرآنلاین، شاهسواری تصریح میکند:
ایام پرغصه و پرقصهای را میگذرانیم و به اتکای آن راز عمیق تاریخ ما که میهندوستی را در خود دارد، امسال براساس سیاست چند سال خود که میگوید سینمای ایران قابل تفکیک نیست و رو به مردم ایران دارد، تصمیم گرفتیم جشن سینما را با داوری خوب به قوت اجرا کنیم اما از مراسم بزرگ و هزینه اضافی خودداری میکنیم.
او با بیان اینکه عدم برگزاری جشن امسال یک تصمیم جمعی بود، گفته است:
چنین تصمیمی برای ما سخت بود چون قرار بود یک روز خوش داشته باشیم ولی این یک تصمیم جمعی بود. مجوز این کار باید از رییس جشن هم گرفته میشد و خوشحالم که از سوی آقای نصیریان تشویق هم شدیم.[1]
همچنین طی روزهای اخیر، مهدی پاکدل، از بازیگران سینما و تئاتر نیز متنی را به نقل از روابط عمومی کنسرت_نمایش «سی» (که خود از بازیگران آن است) منتشر کرد که در آن با تأکید بر نهایی شدن پروژه برای نمایش و آمادگی همه عوامل برای اجرای این نمایش، آمده بود:
«به سبب مساعد نبودن شرایط اجتماعی و خاص و ویژه بودن پروژه "سی"، به صلاحدید و پیشنهاد همایون شجریان، در جلسهای فوری با حضور سهراب پورناظری، حسن معجونی، تهمورس پورناظری(مدیریت پروژه) و محمدرضا حسینزاده(مدیریت تولید) و در نهایت تمامی عوامل سی، با مشورت و تصمیم جمعی، این پروژه به حالت انتظار درآمد تا در زمانی بهتر و در روزگاری مهربانتر، با دلی خوشتر و اذهانی سبک بالتر در روزگاری که مردم شریف این مرز و بوم غمها و نگرانیهای معیشتی کمتری نسبت به حال و آینده خود داشته باشند و زمین و زمان محکمتری زیر پایشان باشد به مرحلهی اجرا درآید.»
*ظاهر امر این است که این هر دو رخداد سینمایی و نمایشی برای همدردی با مشکلات مردم و چیزی به نام «بحران اقتصادی» کنسل شدهاند!
و مشخص هم نیست که آیا ربط و ارتباطی میان گردانندگان این دو رخداد بوده است یا خیر؟
اما امر مسلم آنست که در هیچ فرهنگ و هیچ کشوری، قاعده همدردی و همراهی این نیست که گروهها و عوامل فرهنگی دست به رفتاری اعتصابگونه بزنند که نتیجه آن سیاه نشان دادن اوضاع کشور و حکومت باشد.
در واقع پر واضح بود که اگر برخی سلبریتیها و مجامع سینمایی و نمایشی عزمی برای همدردی و همیاری با مردم دارند بایستی نسبت به روحیه دادن به مردم و امیدبخشی به جامعه اقدام میکردند نه اینکه در یک حرکت عجیب نه تنها اقدامات خود را لغو کنند بلکه در روی دیگر ماجرا همچنان به زندگی لاکچری، سفرهای خارجی و نمایشهای گرانقیمت و کنایههایی که به مردم میاندازند، مشغول باشند.
آیا این انتظار زیادی بود که گروه نمایش «سی» برای همدردی با مردم، چند اکران رایگان برگزار میکرد؟!
اصلا آیا بهتر نبود برخی تئاتریها و سینماییهای ایران، برای همدردی با مردم، در بلیطهای چند صد هزار تومانی و حتی «بلیط یک میلیون تومانی» برخی نمایشهای خاص[2] تخفیف میدادند تا مردم با امید بیشتری به مواجهه با مشکلات روزمره بپردازند؟!
آیا این سلبریتیها حاضرند یکی و فقط یکی از کنسرتهای خود را رایگان برگزار کنند تا این ژست همدردی باورپذیرتر باشد؟!
البته غیر از این سؤالات، انگارههای بدبینانهای هم درباره اقدامات اعتصابگونه برخی مجامع نمایشی و سینمایی وجود دارد که بایستی آنها را در چارچوب «فتنه اقتصادی» و «ناامیدسازی مردم» تحلیل کرد.
لازم به اشاره است که تأکیدات عوامل نمایشی مذکور بر سیاه و بحرانی بودن اوضاع اقتصادی کشور در حالیست که نرخ فروش سینمای ایران در بهار امسال 46 درصد نسبت به مدت مشابه سال گذشته رشد داشته و توانسته یک رکورد را در تاریخ سینمای ایران بر جا بگذارد.
بازار کنسرتهای موسیقی نیز داغ داغ است و کنسرتهای برخی خوانندگان تنها در 10 دقیقه دچار sold out یا فروخته شدن تمام بلیطها میشود.
جالب آنکه یکی از خوانندگان کشور در سال گذشته طی 5 ماه 230 کنسرت را برگزار کرده که فقط چند مورد آنها در خارج از کشور برگزار شدهاند و مابقی تماما مربوط به داخل ایران بوده است.[3]
گالریها و تماشاخانههای سطح شهر تهران نیز در شرایطی که ادعا میشود رونق وجود ندارد؛ بصورت تمام وقت مشغول به کار هستند و اوقات آنها نیز تا سال آینده رزرو شده است و جای خالی ندارند.
این اخبار به این سبب به استحضار مخاطبان محترم رسید تا بیان شود اولا دلیل مشکلات اقتصادی مردم برای تعطیلی اقدامات فرهنگی و نمایشی برخی سلبریتیها یک دلیل پذیرفته شده و عقلانی نیست و ثانیا مسئله «بحران» نیز چندان واقعی به نظر نمیرسد.
اقتصاد ایران هماکنون در جایگاه هجدهم جهانی قرار دارد، ضریب جینی در ایران از آمریکا و چین و روسیه بالاتر است، نرخ بیکاری 12 درصدی در ایران تنها 7 درصد از استاندارد جهانی بالاتر است که آنهم روند کاهنده دارد (مقایسه شود با نرخ بیکاری 25 درصدی در اسپانیا) و میزان درآمدهای مالیاتی کشور نیز به 2 برابر درآمد نفتی رسیده است.
تطابق دادن این واقعیتها با مشکلاتی که در افواه وجود دارد و عدهای در میان سلبریتیها و سیاسیون چپ بر آنها تأکید دارند، مؤید نتایج بسیاری است...
برخی محافل تحلیلی معتقدند دشمن چند سالیست که پروژه «فتنه اقتصادی» و اعتراض ظالمانه را طراحی کرده و توسط عواملی در داخل مشغول به ثمر نشاندن آن است.
رخداد شومی که پیش لرزه آن در اغتشاشات دیماه 96 رخ داد.
***
علویتبار: سیاستورزی متعارف دیگر پاسخگو نیست
«علیرضا علویتبار»، فعال اصلاحطلب و از تئوریسینهای این جریان خاص سیاسی، به تازگی طی یادداشتی مطوّل در روزنامه اعتماد به این مسئله پرداخت که اوضاع ایران بحرانی و حتی در حد فاجعه است و بنابراین سیاستورزی متعارف دیگر پاسخگو نیست.
او طی 8 اپیزود به زعم خود ثابت میکند که شرایط بحرانی و نامتعارف است و سپس مینویسد:
روشن شد که چرا نمیتوان وضعیت فعلی را عادی و متعارف تلقی کرد. حال باید توضیح دهیم که سیاست ورزی عادی و متعارف (که در این وضعیت جواب نمی دهد) چیست؟
در بخشی از پاسخ علویتبار به این سؤال خویشفرما که طی آن به 4 محور از عمل سیاسی متعارف _که در وضعیت فعلی پاسخگو نیست!_ اشاره شده، آمده است:
«با توجه به تجربه جوامع مختلف در مبارزه مسالمت آمیز سیاسی برای ایجاد تغییر از چند روش و ابزار مختلف استفاده می شود. مهم ترین آنها عبارتند از: الف) صندوق رای و تلاش برای تغییر ترکیب نهادهای انتخابی حکومت، ب) مطالبه گری صنفی، جنسی، قومی و... از طریق تشکل های صنفی و نهادهای مدنی، ج (اعتراضهای خیابانی، د) اعتصاب. مبارزه سیاسی عادی تنها به استفاده از دو ابزار اول (صندوق رای، مطالبه گری) محدود می شود و بهره گیری از دو ابزار دیگر را به دلیل امکان سوءبرداشت یا سوءاستفاده کنار می گذارد.»
این فعال اصلاحطلب در بخش دیگری از یادداشت خود نیز بر اقدامات نوآورانه در اقدامات متعارف تأکید کرده است.[4]
*به زعم ما یادداشت علویتبار دو استرس و تأکید اصلی بیشتر ندارد. نخست اینکه سیاستورزی متعارف (یعنی صندوق رأی و مطالبهگری صنفی) دیگر جواب نمیدهد و دوم اینکه راههای دیگر مثل اعتراض خیابانی هم هست!
اگرچه نویسنده در یادداشت خود اشاره کرده است که معتقد به نوآوری در اقدمات متعارف است اما هماو در یادداشت خود معترف است که مادام که نظارتهای شورای نگهبان وجود داشته باشد و نهادهای انتصابی کشور هم تغییرات مورد انتظار(اصلاحطلبان) را نداشته باشند، صندوق رأی نیز حتی در صورت موفقیت، بیکاربرد خواهد بود.
به زعم ما علویتبار در حال اشاره به همان سمتی است که حجاریان در چند سال قبل با انگشت نشان داده بود... یعنی سمت «خیابان».[5]
خاصّه اینکه علویتبار در صحبتهای قبلی خود نشان داده است به چیزی تحت عنوان «حرکت خیابانی میلیونی» بیشتر علاقه دارد تا نوآوری در اعمال سیاسورزی متعارف.
او چند ماه قبل طی اظهاراتی در یک مرکز دولتی گفته بود:
بگذارید با صراحت بگویم که اعتقاد ندارم که زمان زیادی داریم. فکر میکنم نقطه عطفی در ایران در حال اتفاقافتادن است و ایران نیاز به یک تغییر بنیادین دارد. تغییری که امیدوارم برای انجامشدن آن جامعه ما وارد یک دوره از خشونت فراگیر نشود... یادتان باشد ما در همین تهران تظاهرات سهمیلیونی مسالمتآمیز هم داشتهایم؛ یعنی میشود نیروی اجتماعی بزرگتری نیز فراهم کرد، بدون آنکه به خشونت منتهی شود.
او تصریح کرده بود: باید جامعه خودمان را بسیج کنیم؛ ما به حضور جمهور احتیاج داریم؛ جمهور باید یک بار دیگر نقش خود را در بنیانگذاری ایفا کند.[6]
برخی معتقدند معنی جمله به کار رفته از سوی علویتبار مبنی بر «ایفای نقش جمهور در بنیانگذاری!» چیزی غیر از «عملکرد نامتعارف بخشی از مردم در کف خیابان برای تغییر حکومت» نمیتواند باشد.
***
عضو حزب اتحاد ملت: اکثر کشورهای توسعه یافته زندانهایشان را به مراکز فرهنگی تبدیل کردهاند ولی ما...!
«غلامرضا انصاری»، فعال اصلاحطلب و عضو حزب اتحاد ملت به تازگی در مصاحبه با ایسنا گفته است:
«گذاشتهایم آسیبهایی مثل اعتیاد و کودکان خیابانی و...به وجود بیاید بعد برایش محل نگهداری پیدا کنیم در حالیکه کشورهای توسعه یافته که ما معتقدیم ارزشهای اخلاقی و دینی ما از آنها بالاتر است آسیبها را ازباپرداختن به علتهاوپیچیدن نسخه مناسب برای درمان اساسی توجه و جلوی بروز آن را میگیرند. امروز آنها اکثر زندانهایشان را به مراکز فرهنگی تبدیل کردهاند؛ چه شده است که ما روز به روز بر زندانهایمان میافزاییم؟»[7]
*بایستی اذعان کرد که طرح بعضی اصلاحطلبان برای سیاهنمایی و بحراننمایی از اوضاع کشور به حالتی غیر قابل تحمل و تهوّعآور رسیده است.
مشخص نیست آمریکا و انگلستان و آلمان و غیره چگونه اکثریت یا تمام زندانهای خود را به بنیاد فرهنگی تبدیل کردهاند که ایران هماکنون در آخر صف مانده است و هیچ شخص و رسانهای هم از این رخداد خبری ندارد؟!
دقت شود که انصاری درباره کشورهایی حرف زده است که از گذشته تاکنون سوابقی مثل آشویتس و آلکاتراز و ابوغریب، فرانکلین و گوانتانامو و بگرام را در ذهن عمومی مردم جهان دارند.
کشورهایی مثل آمریکا که در آنها شکنجه قانونی است، تعداد زندانیان سیاسی به چند صد هزار نفر میرسد، تجاوز در زندانها به یک امر روزمره بدل شده و گانگسترهای زندانی در آنها گاهگاه عملیاتیهایی مثل فرار از زندان با هلیکوپتر را انجام میدهند.
ما قضاوت درباره ادعای این عضو حزب اتحاد ملت مبنی بر اینکه ممالک راقیه اکثر زندانهای خود را به مراکز فرهنگی تبدیل کردهاند! بر عهده مخاطبان محترم وامیگذاریم...
***
1_ https://www.khabaronline.ir/detail/788985/culture/cinema
2_ https://www.isna.ir/news/96050200763/
3_ https://www.khabaronline.ir/detail/706090/culture/music
4_ http://www.magiran.com/npview.asp?ID=3769776