به گزارش مشرق، سه چهار سال پیش فیلمی از او منتشر شد که در آن تأکید میکرد من کالای ایرانی میخرم تا به اقتصاد کشور شیعه کمک کنم! همین باعث شد که بیشتر درباره او مطالعه کنم. حادثه 11 سپتامبر جرقهای میشود در دل بانوی ژاپنی که درباره اسلام تحقیق کند؛ تحقیقی که به مسلمان شدنش منجر میشود. در کشوری حجاب اسلامی را انتخاب میکند که به دلیل تبلیغات منفی، مردم نگاه مثبتی به این نوع پوشش ندارند؛ به خاطر همین، کار کردن در یک شرکت تولید محصولات غذایی را انتخاب میکند تا لباس فرم پوشیدهای داشته باشد!
آتسوکو هوشینو که پس از اسلام آوردن نام فاطمه را برای خود برگزیده از «حق ندیدن» میگوید و از پشتپردههای جریانی که تمام همتش، نفی حجاب است و اصرار به بیحجابی! بانوی نومسلمان ژاپنی، نگاه همیشگی خداوند را مهمتر از نگاه چند ثانیهای کسانی میداند که در خیابان از کنارمان رد میشوند!
بیشتر بخوانید:
آنچه این شهدا درباره «حجاب» گفتهاند
طی یک گفتگوی خواندنی با آتسوکو هوشینو، دیدگاههای وی درباره حجاب را بررسی شده است. مطالعه این گفتگو را به همه دوستان و دشمنان حجاب توصیه میکنیم!
خانم هوشینو! اولینبار چه زمانی از حجاب استفاده کردید؟
وقتی که مسلمان شدم از فلسفه حجاب چیزی نمیدانستم اما میدانستم که حجاب یکی از واجبات برای زن مسلمان است و من هم از همان ابتدا بر خود واجب میدانستم که حجاب را رعایت کنم.
وقتی محجبه شدید برای فعالیتهای روزمره یا کردن در ژاپن با مشکلی مواجه نشدید؟
من البته خودم با این تصمیم مشکلی نداشتم اما جامعه ژاپن اسلامی نیست و مردم با حجاب آشنایی ندارند؛ به خاطر همین وقتی با حجاب بیرون میرفتم بعضیها ظاهرا احساس خوبی نسبت به من نداشتند. مشخص بود که احساسی منفی در دلشان برانگیخته شده است. معلوم است که در چنین شرایطی کار کردن برای من خیلی سخت میشود. وقتی مجبور شدم که کار کنم، جایی را انتخاب کردم که مجبور باشم لباس کاملا پوشیدهای به تن کنم: یک کارخانه مواد غذایی!
لباس کار آن کارخانه طوری بود که فقط چشمهای افراد معلوم بود و سرتاپای کارکنان به خاطر مسائل بهداشتی پوشیده بود.
برای نماز خواندن، غذای حلال خوردن یا روزه گرفتن در بیرون از منزل مشکلی داشتید؟
بیرون از خانه نماز نمیخواندم و خودم را برای نماز به خانه میرساندم تا در اتاق خودم نماز بخوانم. البته چندباری پیش آمد که در مسافرت توانستم نماز بخوانم. ولی در شهری که من زندگی میکردم جایی برای نماز خواندن پیدا نمیشد. به بعضیها میتوانستم بگویم که مسلمان شدهام و یکی از واجبات دینم، نماز خواندن است اما نمیشد این را برای همه توضیح داد.
برای نخوردن گوشت خوک یا گوشت حیواناتی که به روش اسلامی ذبح نشده بودند هم بهانه میآوردم و میگفتم آلرژی دارم و سعی میکردم با این راهکار طوری رفتار کنم که به میزبان بیاحترامی نشود. مستقیم نمیگفتم که خوردن این گوشت را حرام میدانم!
چه اتفاقی افتاد که شما در برههای تصمیم گرفتید که به ایران سفر کنید؟
رعایت حجاب، یکی از علتهای هجرت من به ایران بود. خدا در قرآن چندبار حجاب را توصیف و توصیه کرده است. جایی در قرآن آمده است که شما نمیتوانید برای اجرا نکردن احکام خدا بهانه بیاورید. قرآن میگوید «مگر سرزمین خداوند وسیع نیست؟ چرا هجرت نمیکنید؟» ما باید راهی را انتخاب کنیم که انجام واجبات برایمان میسر شود.
برای آمدن به ایران با چالش خاصی مواجه شدید؟
وقتی تنها برای پرواز به ایران به فرودگاه رفتم، یک نیروی پلیس مرا بازداشت کرد! سوالات البته معمولی و محترمانه بودند؛ مثل این که از کجا آمدهاید و به کجا میروید؟ من به سوالات پلیس جواب میدادم. بازداشت شدن چیز خوشایندی نیست اما من سعی میکردم که این فرصت را هم غنیمت بشمرم تا اسلام را به همان آقایی که مرا بازداشت کرده تبلیغ کنم!
من متوجه شدم که وقتی در فرودگاه توکیو راه میروم، پلیسهای مخصوصی که برای امنیت اجتماعی فعالیت میکنند، به دنبال من راه میروند و مراقبم هستند.
شما از کشوری که حجاب در آن آزاد است به کشوری آمدهاید که حجاب در آن قانونی است. چرا آنچه که آزادی در ژاپن خوانده میشود را رها کردید و به کشوری آمدید که باید در آن حجاب را رعایت کنید؟
مسأله حجاب برای مسلمانان بسیار مهم است و طبعا برای من هم مهم است. مهم این است که شما آزادی را چطور تعریف کنید. شما باید روشن کنید که درباره آزادی جسمی، روحی، مذهبی یا عقیدتی حرف میزنید. ما نمیتوانیم درباره آزادی فقط به ظواهر اکتفا کنیم و نتیجه بگیریم که در ایران آزادی نیست! من آزادی را در حجاب پیدا کردم.
به هر حال حجاب محدودیتهایی برای خانمها ایجاد میکند. با این محدودیتها مشکلی ندارید؟
خیلیها وقتی از آزادی حرف میزنند، مقصودشان آزادی جسمی و ظاهری است. ما انسانها موجوداتی روحانی هستیم که بدنی جسمانی داریم و نه برعکس! به همین خاطر، ارزش آزادی روحانی برای من بیشتر است. ذات انسان ایجاب میکند که «بنده» باشد و اگر بنده خدا نباشد، بنده دنیا، پول، شهرت یا ثروت خواهد شد. هیچکس نمیتواند از این واقعیت فرار کند.
بندگی غیر خدا ما را به جایی نمیرساند. فقط در بندگی خداست که آزادی وجود دارد. بعضیها حجاب را محدودیت میدانند اما این نگاه، ظاهری است.
خانم هوشینو! حجاب در ایران قانونی است. به نظر شما بهتر نبود که این امر قانونی نباشد و افراد در داشتن حجاب مختار باشند؟
ببینید من میدانم که اجرای قانون حجاب در ایران با اشکالاتی زیادی همراه بوده است؛ مثلا این که برای حجاب آموزش کافی به افراد داده نمیشد یا به صورتهای ناخوشایندی افراد را به داشتن حجاب ترغیب میکردند. اما از این خطاها که بگذریم، مسأله حجاب معمولا از نگاه زنان و دختران مورد بحث قرار میگیرد اما بیایید برعکس به موضوع نگاه کنیم؛ یعنی از نگاه مردان مسلمان.
حقِ ندیدن را به رسمیت بشناسیم!
ما انسانها هم حق دیدن داریم و هم حق ندیدن. در کشورهای خارجی اگر افراد برهنه یا با لباس شنا بیرون بروند، دستگیر میشوند؛ چون مردم نمیخواهند این وضعیت را ببینند! مردان نمیخواهند زنی را با لباس نامناسب ببینند که همسرشان نیست و زنان هم همینطور. این حق ندیدن باید مورد حمایت قرار بگیرد. غیرمسلمانها هم حجاب دارند اما نام آن را حجاب نمیگذارند.
پوشش در دیگر کشورها هم آزاد نیست
در کشورهای خارجی اگر کسی حد متعارف پوشش را رعایت نکند، مردم ناراحت میشوند و حتی ممکن است دستگیر شوند. در کشور اسلامی که در آن اکثریت مردم مسلمان هستند، حد پوشش با حد پوشش لازم برای غیرمسلمانان فرق میکند. مخالفین حجاب فکر میکنند که پوشش در کشورهای دیگر آزاد است و هرکس هرطور که دلش بخواهد میتواند لباس بپوشد در حالی که اینطور نیست.
«دیگران» در جامعه پوشش شما را نگاه میکنند. مردان مسلمانِ باتقوا نمیخواهند زنان و دختران را بیحجاب ببینند. مرد مومن، حق ندیدن دارد که باید از این حق حمایت شود.
ممکن است کسی بگوید این مشکل مردهاست! خب نگاه نکنند!
این که مردها نباید به خانمها نگاه کنند که مسلم است. خطاب آیهای که برای حجاب نازل شده اول به مردهاست که «به مردان بگو که چشمها را از نگاه ناروا بپوشند» پس از این است که خدا به زنان دستور میدهد که چشمها را از نگاه ناروا نگهدارند و حجاب داشته باشند. حجاب مردان در چشم آنهاست اما این حجاب حدی دارد. نمیشود که مردها در خیابان چشمشان را ببندند!
تحقق حجاب واقعی با همکاری توامان مردان و زنان
تعامل درباره حجاب، میان مردان و زنان جامعه باید دوطرفه باشد. درست است که مردان باید چشمشان را حفظ کنند اما زنان هم باید با مردان همکاری کنند تا آنها بتوانند چشمشان را حفظ کنند. تحقق حجاب واقعی در جامعه، همکاری مردان و زنان را میطلبد. امروزه دیگر پوشش فقط یک سلیقه نیست بلکه حجاب به یک مسأله سیاسی بزرگ تبدیل شده است.
دشمنان اسلام علیه حجاب کار میکنند چون میدانند که این شیوه، یکی از نافذترین شیوهها برای تخریب اسلام از درون است.
جوهره سخن شما این است که حجاب، به یک معنا رعایت حقوق دیگران نیز هست. برداشت من درست است؟
بله، حجاب رعایت حقالناس نیز هست.
با این همه ممکن است کسانی باشند که بگویند حجاب داشتن یک مسأله شخصی است و ما هرچه دلمان بخواهد میپوشیم!
بگذارید مثالی بزنم. چرا مهمانداران هواپیما اعتراض نمیکنند که ما نمیخواهیم این لباس را بپوشیم؟ چرا آنها به پلیس شکایت نمیکنند و نمیگویند که این لباسی نیست که ما دوست داشته باشیم آن را بپوشیم؟ آنها میدانند لباس مناسبی را در جای مناسبی پوشیدهاند. کسی دیگران را مجبور نمیکند که چه نوع جوراب یا کفشی بپوشند! وقتی ما بیرون از خانه هستیم، دیگران ابتدا ظاهر و لباس ما را میبینند و این نکته مهمی است.
ببینید من تکرار میکنم که در کشورهای غیراسلامی هم پوشش کاملا آزاد نیست. اگر کسی برهنه یا با لباس شنا بیرون برود دستگیر میشود!
منبع: مرآت