به گزارش مشرق، محمدکاظم انبارلویی تحلیلگر مسایل سیاسی در یادداشتی نوشت:
با موضعگیریهای انقلابی رئیس جمهور کشورمان علیه آمریکا و اروپا و عزم او مبنی بر ایستادگی در برابر زیادهخواهیهای غرب به عنوان کسی که رئیس جمهور تمام ملت است، یک همصدایی در کشور پدید آمده است.
منتقدین دیروز روحانی با موضعگیریهای صریح در رسانه ملی و رسانههای مکتوب و مجازی حمایت خود را از ایستادگی دولت در برابر شرارتهای آمریکا و اروپا اعلام کردهاند.
این فضا از آنجایی پدید آمد که رئیس جمهور در همایش هماندیشی مسئولین دولت، دست کمک به سوی ملت دراز کرد و گفت: «من دست احزاب و گروهها را میبوسم. امروز روز وحدت و اتحاد علیه دشمنان اسلام است.»
در وسط این معرکه و همصدایی، آقای مجید انصاری، معاون حقوقی رئیس جمهور دولت یازدهم و عضو مجمع روحانیون مبارز در گفتگو با ایران، ارگان دولت، منتقدین مشفق روحانی را خطاب قرار میدهد و میگوید: «آنها از رئیس جمهور مطالباتی دارند که مردم آنها را رد کردهاند.»
رئیس جمهور غرب را تهدید میکند و میگوید اگر قرار باشد نفتی نفروشیم هیچ کس حق ندارد از منطقه نفتی بفروشد. این موضع روحانی مورد حمایت منتقدین و رقبای وی قرار میگیرد! نام این موضع انقلابی را «مطالبه» از رئیس جمهور گذاشتن چه معنی میدهد؟ کسی که این موضع را میگیرد جان خود را در دست گرفته و میخواهد سینه به سینه تفنگداران آمریکایی و قارونهای منطقه بجنگد. مردم کجا در انتخابات گفتند اگر آمریکا زور گفت ما نمیخواهیم با آنها بجنگیم؟!
منتخب آنها که میگوید می ایستم و به کمک مردم، آمریکا را به زانو در میآورم، آقای انصاری این وسط چه کاره است که مطالبه واقعی مردم و رئیس جمهور را وارونه ترجمه میکند؟
دولت خبیث آمریکا در وزارت خزانهداری این کشور اتاق جنگ تشکیل داده و برخلاف عهد و پیمان خود در برجام هر روز بر شمار تحریمها و فشار اقتصادی میافزاید. مردم هم مثل کوه ایستادهاند. رئیس دولت هم به نمایندگی از ملت اعلام کرده است او هم در برابر شرارت آمریکا میایستد. آنوقت آقای انصاری در مصاحبه با ایران میگوید: «بسیاری از مشکلات کنونی اقتصاد کشور منشأ سیاسی دارد ولی در مجلس، رسانهها و انظار عمومی از تیم اقتصادی دولت راه حل طلب میکنند.»
یکی نیست به ایشان و جماعت اصلاح طلب بگوید؛ پس مشکل اقتصادی را چه کسی باید حل کند؟ آیا مشکل اقتصادی را باید تیم ملی فوتبال حل کند؟! رئیس دولت هم بی وقفه در جلسات شورای هماهنگی اقتصادی سران قوا و نیز در هیئت دولت و نشستهای اقتصادی با تیم اقتصادی خود مشغول حل آنهاست. ممکن است در پیدا کردن راهحلها دیر و زود شود اما ربطی به مشکلات سیاسی کشور، آن هم وقتی تمام احزاب و گروهها و حتی منتقدین به کمک دولت آمدهاند، ندارد.
مجید انصاری در این مصاحبه ادامه میدهد: «مسببان بحرانهای کشور حالا طلبکار شدهاند.» اولا در کشور ما بحران نداریم تا چه رسد به بحرانها! کافی است آقای انصاری رجوع کند به یک لغتنامه، معنای کلمه بحران را یک بار بازخوانی کند.
ملت طی 40 سال گذشته به دلیل اینکه پنجه در پنجه قدرتهای جهانی انداخته همیشه با مشکلاتی روبهرو بوده که با درایت و عزم ملی، آنها را از پیش پا برداشته است. دولتها هم طی همین دوران در کنار ملت برای برون رفت از مشکلات تلاشهایی داشتهاند. اینکه آقای انصاری مشکلات را به یک جماعت مجعول و مجهول حوالت دهد و دست خیانتکار آمریکا را در اخلال نظام اقتصادی نبیند و مشکل را بحران معنا کند، حیرت انگیز است!
در این مصاحبه او یک کلمه از مقاومت اصلاح طلبان در برابر شرارت آمریکا به میان نیاورده است. با پراندن تیر در تاریکی، آدرس غلط به مردم میدهد تا مردم از شلیک به سیبل مقابل که همانا دشمنان نظام و آمریکا می باشند، دور شوند. آقای انصاری وسط مصاحبه یادش میآید که علت مشکلات اقتصادی را مطرح کند و بگوید: «هماهنگی لازم بین تیم اقتصادی دولت وجود ندارد.» وی فراموش میکند که اول مصاحبه مشکلات را سیاسی تلقی کرده و آن را هم گردن رقبای دولت انداخته بود! مهمترین بخش مصاحبه طرح دو مسئله برای حل مشکلات است. او میگوید؛ 1ـ از ظرفیت آقای خاتمی باید استفاده شود. 2ـ اصلاح طلبان برای حل مشکلات کشور طرح و برنامه دارند.
این ظرفیت آقای خاتمی چیست و کجاست که تا حالا از آن استفاده نشده است؟ در جریان شرارت دشمنان نظام علیه اسلامیت و جمهوریت نظام در حوادث سال 88 این ظرفیت چه میکرد و کجا بود؟ در حالی که منافقین، سلطنتطلبها و بهاییها و ضد انقلابیون در فتنه 88 فریاد میزدند؛
ـ انتخاب بهانه است، اصل نظام نشانه است
ـ مرگ بر اصل ولایت فقیه
آقای خاتمی با همه ظرفیت خود در کدام سوی حادثه حاضر بود؟!
وقتی عکس امام (ره) را پاره کردند و آتش زدند، ده ها نفر را به خاک و خون کشیدند و نمایندگان جنبش سبز به پارلمان اتحادیه اروپا و و کنگره آمریکا رفتند و تقاضا کردند با تحریمهای فلج کننده، ایران را به زانو درآورند، آنوقت آقای خاتمی کجا بود؟ و ظرفیت او در اختیار چه کسانی بود؟ او در فتنه 88 کمکی به نظام نکرد، الان چه کمکی میتواند بکند؟ اساسا برای کمک کردن به نظام کسی که واقعا تعلق به نظام دارد معطل اذن کسی است؟
آقای انصاری میگوید؛ «اصلاحطلبان برای مشکلات کشور طرح و برنامه دارند.» در این 5 سال اصلاح طلبان در دولت حضور داشتند و پستهای کلیدی اقتصادی را هم در اختیار داشتند و حقوقهای نجومی هم گرفتند اما چرا نتوانستند مشکلات اقتصادی را حل کنند؟
80 درصد پستهای کلیدی کشور در دست اصلاح طلبان است. بیایند برای مردم بگویند چرا نتوانستند کاری انجام دهند؟ سهم اصولگرایان از دولت روحانی فقط 50 قلم ناسزا در ازای نقدهای مشفقانه بوده است. اصولگرایان به این سهم هم راضی هستند.
اکنون اصولگرایان اعلام کردهاند اگر دولت و رئیس آن حال ایستادگی در برابر آمریکا را دارد مثل کوه در پشت سر او و در کنار او ایستادهاند و بیمهریها را به خاطر مصالح و منافع ملی فراموش میکنند. اما اصلاحطلبان با پررویی در همه مناصب حضور دارند و حاضر نیستند ذرهای از هزینه ایستادگی در برابر دشمنان اسلام را تقبل کنند. هنوز آنها از آمریکا و اروپا دل نکندهاند و منتظرند دستی برآید و مشکلات را حل کند! آنها 5 سال است فرصتهای طلایی جهشهای اقتصادی کشور را از دست دادهاند، 5 سالی که میتوانستند بر اساس تحکیم زیرساختهای تولید، در برابر تحریمها بایستند. ما معتقدیم هنوز دیر نشده است. ظرفیتهای عظیم مردمی وجود دارد که میتواند آنچنان سیلی به آمریکا بزند تا 50 سال دیگر هوس رویارویی با ملت را به ذهن خود خطور ندهد.
اکنون آمریکا ضرب شست رزمندگان اسلام و مقاومت را در سوریه، لبنان، غزه و یمن دیده و در برابر ناکارآمدی تحریمها در برابر ملت ایران در حال زانوزدن است. اصلاحطلبان نباید منشأ امید آمریکا باشند. طرح دیدگاههایی مثل دیدگاه آقای انصاری برای مواضع کنونی دولت، سمّ است. او باید از این سموم فکری فاصله بگیرد.
متأسفانه جریان مقهور غرب که اصلاحطلبان آن را در ایران نمایندگی میکنند بعد از بدعهدی اوباما و ترامپ و تداوم سیاست اسلام هراسی و ایران ستیزی، به بیراهه روی خود ادامه میدهند و حاضر نیستند اعتراف کنند آمریکا دشمن اصلی ملت است، لذا مدام به ملت آدرس غلط میدهند و رقیب هراسی میکنند.
آنها در مدیریت کشور به دلیل زیادهخواهی برای خود و دیگران حرفی برای گفتن ندارند و به مرز «ما نمیتوانیم»! رسیدهاند، به همین دلیل به بیهودهگویی روی آوردهاند. مواضع مجید انصاری، آن هم در ارگان دولت، نمونه بارز این بیراهه روی و بیهوده گویی است.