به گزارش مشرق، عباس سلیمینمین مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران در یادداشتی به سه دسته از اهداف برهم زدن امنیت روانی جامعه در داخل کشور اشاره کرد.
بیشتر بخوانید:
یکپارچگی؛ مؤثرترین قدرت بازدارنده
متن یادداشت سلیمینمین به شرح زیر است:
گاه بههم ریختگی ذهن و روان جامعه میتواند همچون ناامنی فیزیکی، بلکه حتی فراتر از آن، اثرات منفی و مخربی بر جای گذارد. مسئولان کشورمان بهویژه دست اندرکاران امور انتظامی و امنیتی عموماً با تفاخر به عملکرد مثبت خویش در حفظ امنیت فیزیکی- که به حق نیز چنین است- از کنشگریهایی که احساسات آحاد جامعه را جریحهدار میکند، غفلت میورزند؛ از اینرو قابلیتها برای مقابله با اخلالگران در آرامش روانی جامعه فعال نمیشود، هرچند که این حوزهای است که بخشهای مختلف (رسمی، غیر رسمی، خصوصی) میتوانند در آن تأثیرگذار باشند.
همگان واقفند که همزمان با خروج آمریکا از برجام، برای بههم ریختن نظم جامعه ایران تلاشها و سرمایه گذاریهای گستردهای صورت گرفت که روز به روز در حال فزونی است. هرچند مردم ایران که تجربیات گرانسنگی همچون نهضت مشروطه، نهضت ملی شدن صنعت نفت، قیام پانزدهم خرداد و... را پشت سر گذاشتهاند؛
عروسکهای بی اراده و فهمی برای دشمنان این دیار نبودهاند و نخواهند بود و فقط ممکن است در این هجمه همه جانبه جمعهایی احساساتی شوند، که بهسرعت مسیر خود را شفاف میسازند (زیرا قدرت دیدن و شنیدن و فهم کردن را دارند)، امّا علیرغم اعتقاد راسخ به این واقعیت نباید از تبعات زخمی شدن هدفمند و مستمر نیروهای فعال و دلسوز جامعه غفلت ورزید.
آنچه امروز با هدف برهم زدن امنیت روانی جامعه در داخل کشور صورت میگیرد را میتوان به سه دسته تقسیم کرد که البته میتواند بعضا منشأ بیرونی نیز داشته باشد:
اول- بازتاب بحث راهبردی موقعیت ایران در حوزه بین الملل و بهویژه منطقه بهگونهای در داخل مطرح میشود که گویا موضع تهران بسیار متزلزل و شکننده است و جز تسلیم در برابر زورگوییها و برخوردهای نژاد پرستانه آمریکا راهی وجود ندارد. این تسلیم خلاف واقع که تخریبگر روحیه است در مقایسه با آن چه اخیراً وزیر خارجه واشنگتن به عنوان نگرانی از گسترش نفوذ ایران در منطقه اعلام داشت بسیار متفاوت است.
ظاهراً این دو تبلیغ متضاد، هدفهای متفاوتی را در داخل و خارج کشور پی میگیرند؛ یکی تضعیف روحیه کسانی که میخواهند در برابر گردنکشی آمریکا پایداری کنند و دیگری دعوت متحدان برای پیوستن به برنامه ضد ایرانی آمریکا جهت مقابله با گسترش نفوذ ایران. اگر تهران دارای چنین قدرتی شده است که واشنگتن و تلآویو بهتنهایی توان مقابله با آن را ندارند پس این ترسیم که عنقریب، ایران در هم شکسته خواهد شد (آن هم توسط نیروهای متمایل به غرب در داخل) براساس چه شاخص هایی است؟
دوم- یک سری موضوعات طراحی میشود که هدف آن انحراف اذهان جامعه و درگیر کردن مسئولان با آنهاست: مسائلی چون تجاوز به دختران سیستان و بلوچستان، دختر رقصنده، تجاوز در دبیرستان پسرانه و... عمدتا با منشأ بیرونی در فضای مجازی فراگیر میشوند تا از یک سو جامعه را متألم و از دیگر سو فعالان اجتماعی را معترض مسئولان سازند؛ کما این که امام جمعهای بدون تحقیق، بحث تجاوزات متعدد عدوانی را از تریبون نماز جمعه عنوان میکند.
مقام قضایی از عواقب قضایی طرح چنین مباحث نگرانکنندهای قبل از تحقیق سخن به میان میآورد و عاقبت مشخص میشود که ارتباطات، براساس رضایت بوده و هیچگونه ربایشی در میان نبوده، بلکه این ادعا برای رهایی از برخورد والدین مطرح شده است. متأسفانه در اغلب اینگونه التهاب آفرینیها هوشمندی دست اندرکاران را شاهد نیستیم.
سوم- در چارچوب اطلاعرسانی به یک سری مسائل نیز در راستای سیاه نمایی دامن زده میشود تا جامعه در شرایط بسیار خطیر و بحرانی جلوه کند. منشأ این مسائل عمدتاً داخلی و متمرکز به مقوله اقتصاد است؛ به عبارت دیگر گروهی در قالب اطلاع رسانی، سودجویی اقتصادی را پی میگیرند؛ قیمت سکه و ارز را بالا و پایین میبرند، فضای بازار را ملتهب نگه میدارند. این عده که متأسفانه دستی در حکومت دارند و دستی در خارج از آن، در یک هدف مشترکند و آن انتفاع اقتصادی است.
برخورداری این جریان نفعطلب از رسانه (به ویژه از روزنامهها و سایتهای اقتصادی) امکان ضربه زدن به مصالح عمومی را برایش سهل میسازد و قطعاً به میزانی که قادر باشند فضای بازار را با خبردهی روزانه- و حتی ساعتی- نگران کننده ترسیم نمایند به سود بیشتری نایل خواهند شد.
بنابراین مواجهه با برهم زنندگان امنیت روانی جامعه -چه با هدف سیاسی و چه انتفاع اقتصادی- نیازمند هوشمندی دست اندرکاران از یک سو و قطع ارتباطات عناصر ناسالم در وزارتخانهها با بیرون، از سوی دیگر خواهد بود.