به گزارش مشرق، گروه تروریستی داعش آن زمان که خلافت خود را در موصل اعلام کرد، خبر از خلافت هزارساله میداد اما مبارزات پیگیر دولتهای عراق و سوریه و متحدان باعث شکست نظامی داعش در این دو کشور شد، البته این به معنی نابودی داعش و پایان این پدیده نادر تروریستی نبود؛ اکنون داعش با گذار از عراق و سوریه برای سازماندهی مجدد خود در شمال آفریقا و آسیای مرکزی بویژه افغانستان تلاش میکند.
با تشدید حملات نظامی و انتحاری داعش در افغانستان به نظر میرسد این کشور به کانون جدید تمرکز تروریستها و فعالیتهای تروریستی تبدیل خواهد شد، اگرچه در این میان ایالات متحده آمریکا نیز برای چالشآفرینی و بحرانسازی برای چین، روسیه و حیاط خلوت این کشور در آسیای مرکزی و حتی ایران از کارت داعش استفاده خواهد کرد.
زمانی که هستههای اصلی داعش در سوریه و عراق نابود و مناطق تحت کنترل تروریستها از رقه تا موصل آزاد شد، امیدها برای پایان یافتن کابوس تروریسم در منطقه افزایش یافت. داعش در مسیر قهقرا قرار گرفته بود و تنها فعالیتهای آن به برخی انفجارهای پراکنده در شهرهای بزرگ و اقدامات غیرانسانی محدود شده بود اما این موج خوشبینی در چند ماه گذشته با تقویت دوباره این گروه تروریستی و انتقال بخش بزرگی از هسته رهبری و نظامی آن به افغانستان و تشدید فعالیتهایشان در این کشور جنگزده کمرنگ شد. اگرچه داعش در افغانستان از آوریل ۲۰۱۵ موجودیت خود را اعلام کرد اما اکنون با بسیج نیرو و توان خود در تلاش برای تشکیل ولایت خراسان بزرگ است.
حتی خبرهایی مبنی بر تغییر نام آن و قرار دادن پسوند خراسان به گوش میرسد. داعش در چند ماه گذشته به مهمترین چالش امنیتی دولت افغانستان تبدیل شده و هر چند روز یک بار این گروه با حمله انتحاری و عملیاتهای پارتیزانی امنیت نسبی افغانستان را مخدوش میکند. در آخرین حلقه از خشونتهای رو به رشد داعش برای کنترل و تثبیت قدرت و نفوذ خود، عناصر این گروه در روز یکشنبه دوم اردیبهشت با حمله انتحاری به یک مرکز ثبتنام رایدهندگان، بیش از ۳۱ نفر را کشتند. نیروهای داعش اواخر هفته پیش از این نیز با حمله به یک مرکز ایست بازرسی ارتش افغانستان ۴ نظامی این کشور را کشته بودند.
در این میان، اکنون مجموعهای از سوالات بیپاسخ ذهن کارشناسان مسائل افغانستان را به خود مشغول کرده است؛ چرا داعش بعد از عراق و سوریه، افغانستان را به عنوان کشور هدف خود انتخاب کرد؟ آیا کشور یا کشورهایی در این انتقال از سوریه و عراق به افغانستان به داعش کمک کردهاند؟ آیا وجود داعش در افغانستان به نفع آمریکا و سیاستها و راهبردهای این کشور برای منطقه آسیای میانه و حتی مهار چین، روسیه و ایران خواهد بود؟
داعش از خلأ قدرت تا تسهیل ورود به افغانستان
از زمان ظهور و حضور پررنگ گروههای تروریستی تکفیری در صحنه سیاسی و نظامی منطقه همواره خلأ قدرت مرکزی و دولتهای ضعیف و شکست خورده یکی از مهمترین عوامل تقویت و تثبیت موقعیت این گروههای تروریستی در این کشورها بوده است. این مساله چه در افغانستان و سپس سومالی و بعدها در عراق و سوریه خود را نشان داد.
پس از تضعیف دولتهای سوریه و عراق، گروههای تکفیری و تروریستی به این دو کشور سرازیر شدند و با تقویت مواضع خود بخش بزرگی از سرزمین شام و بلاد بینالنهرین را اشغال کردند اما با سازماندهی دوباره دولتهای عراق و سوریه و کمکهای مستشاری و حضور هرچه بیشتر روسیه در منطقه، بتدریج مبارزه با داعش و حتی جبههالنصره به نتایج معنیدار و مطلوبی دست یافت و به طور نسبی داعش از جغرافیای سیاسی این دو کشور خارج شد. همزمان با شروع عملیات کنترل موصل، گزارشها حاکی از آن بود که داعش بخشی از ساختار فرماندهی و رهبری خود را به افغانستان منتقل کرده است اما در اینجا سوال مهمی پیش خواهد آمد: اگر خلأ قدرت تنها عامل تقویت گروههای تکفیری تروریستی باشد و اینکه خلأ قدرت محیط مناسبی برای رشد و انتقال این گروهها فراهم میکند، چرا داعش و سایر گروههای تکفیری به کشورهایی همچون سومالی نرفتند؟ یا اینکه چرا ساختار اصلی فرماندهی خود را به صحرای سینا و لیبی منتقل نمیکنند و تنها بخش کوچکی از نیروهای خود را برای فعالیت به این کشورهای اعزام میکنند؟ این مساله در قالب راهبرد بلندمدت آمریکا برای حفاظت از این گروه تروریستی به عنوان اهرمی برای پیشبرد اهداف خود قابل تفسیر است.
در این میان بخش بزرگی از کارشناسان بر این باورند برخی کشورها از جمله آمریکا در تسهیل ورود داعش و سایر گروههای تندرو به افغانستان نقش بسیار موثری ایفا کردهاند. آمریکا بخش بزرگی از تروریستهای داعش و فرماندهان این گروه را میتوانست در عراق نابود کند اما نهتنها از انجام این کار منصرف شد، بلکه خود به پل رساندن و اعزام تروریستها به افغانستان تبدیل شد. داعش در چند سال گذشته باعث ورود دوباره آمریکا و بازگشت این کشور به عراق و حتی سوریه شد، در واقع در صورت نبود داعش شاید هیچگاه ایالات متحده ابزار مناسبی برای حضور دوباره در منطقه به دست نمیآورد. آمریکا به بهانه مبارزه با تروریسم اکنون دارای پایگاههای متعددی در عراق است و در بخشهایی از خاک سوریه نیز مستقر شده است که برای خروج از آن قصد امتیازگیری از مسکو و تهران را دارد. دلایل متعددی را میتوان برای حمایت آمریکا از حضور داعش در افغانستان برشمرد. آمریکا با استفاده از کارت داعش ضمن آنکه به حضور نظامی خود تداوم خواهد بخشید، این حضور را نیز تقویت خواهد کرد.
علاوه بر این آمریکا از کارت داعش برای مهار برخی کشورهای خاورمیانه استفاده خواهد کرد. اکنون واشنگتن در تلاش برای تکرار تجربه عراق و سوریه در افغانستان است، زیرا با استفاده از داعش فرصت مناسبی برای ایجاد چالش امنیتی برای روسیه و حیاط خلوت آن در آسیای مرکزی، چین و ایران به دست خواهد آورد و حتی خواهد توانست در آینده از نزدیکی هر چه بیشتر پاکستان به چین جلوگیری کند و این به معنی یک تیر و چند نشان است، یعنی آمریکا از تیر داعش برای چالشآفرینی و حتی مهار این ۳ کشور رقیب استفاده خواهد کرد.
ایده خراسان بزرگ داعش نیز که بخشهای بزرگی از چین از جمله استان بزرگ و مسلماننشین سین کیانگ اویغور، روسیه، آسیای میانه و حتی ایران را دربرمیگیرد نیز بخوبی منطبق با این سیاست مهار و نفوذ آمریکاست. اکنون داعش با بسیج و سازماندهی خود از افغانستان به عنوان سکویی برای درگیرسازی چین و بویژه روسیه در بحران و چالشهای امنیتی استفاده میکند و محیط آنارشیک افغانستان نیز باعث تشدید حملات و حتی کنترل بخشهایی از این کشور توسط داعش خواهد شد. تقریبا میتوان به این نتیجه رسید داعش در آینده در افغانستان عملیاتهای نظامی و امنیتی خود را تشدید خواهد کرد و حتی در بلندمدت به ابزاری برای مداخله آمریکا در محیط پیرامونی افغانستان تبدیل خواهد شد. نابودی داعش در سوریه و عراق نهتنها پایان فصل داعش و تروریسم در خاورمیانه و منطقه نبود، بلکه شروع فصل جدیدی از تنشها در افغانستان جنگزده و حتی آسیای مرکزی خواهد بود.
منبع: روزنامه وطن امروز