سرویس سیاست مشرق- شبکه بی بی سی فارسی، در ماههای منتهی به انتخابات سال ۸۸(چند ماه زودتر از دیگر شبکه مقیم لندن یعنی من و تو) با کارویژه اصلی تاثیرگذاری بر آن انتخابات و هدایت آشوبهای بعد از آن (که طبق سناریوی طراحی شده در اتاق فکر سرویسهای اطلاعاتی دشمنان، وقوعش قطعی بود) تاسیس شد.
در همه این سالها، این شبکه پله به پله و به صورت خزنده، نقابهای «رسانه حرفهای»، «خبررسانی صحیح» و «بی طرفانه» را یک به یک کنار گذاشته و تبدیل به یکی از نقاط ثقل اپوزیسیون «برانداز» شده است، به نحوی که در سه ماه اخیر عملا بی بی سی تبدیل به چیزی در ردیف کانال تلگرامی «آمدنیوز» در انتشار اخبار کذب، تحریک به اغتشاش، التهاب آفرینی و در یک کلام بازی در پازل براندازی تبدیل شده است، چنانکه طبق تقسیم کاری که سرویسهای بیگانه برای اعمال فشار هر چه بیشتر بر جمهوری اسلامی انجام دادهاند، رسانهای قدیمی و مهمی چون «رویترز» حاضر شده که کل «اعتبار» خود را زیر پا بگذارد و به پوشش اخبار و شایعاتی درباره جمهوری اسلامی بپردازد که تا پیش از این تنها از «سیمای آزادی» منافقین و شبکههای سلطنتطلب لس آنجلسی دیده و شنیده می شد.
«فرید مدرسی»، از روزنامهنگاران شناختهشده اصلاحطلب، اخیرا درباره فاز جدید اقدامات بی بی سی فارسی علیه ایران در کانال خود چنین نوشته است:
" بازتعریف و تغییر سیاست رسانهای "بیبیسی فارسی" مشهود شده است. خبرنگار دقیقا در جایگاه افسر جنگ روانی نشسته است و سخن مصاحبه شونده را آنگونه بازتکرار میکند تا استراتژی نوشته شده را علیه ایران پیاده کند.
اصول حرفهای دیروز که ساعتها در کارگاههای آموزشی تدریس شده است، دیگر برای بیبیسی معنایی ندارد و مهم ناسزاگویی به جمهوری اسلامی ایران است و تاثیر بر کوچه و بازار؛ نه نخبگان که تا دیروز برایش اهمیت اولیه داشت.
البته همچنان جنبش دانشجویی، زنان، کارگران و اقلیتهای جنسی و مذهبی جزو حوزه سنتی/امنیتی این رسانه است. ناسزاها که تا دیروز جهت رعایت آداب اخلاق ژورنالیستی سانسور و حذف میشد، اکنون در گیومه و دقیق نوشته و بولد و حتی چندباره تکرار میشود.
فرماندهان میانی جنگ روانی "بیبیسی فارسی" یعنی مدیران و معاونان این شبکه، دقیق و شفاف اطلاعات و نااطلاعات را بر اساس استراتژی اصلی طراحی شده، به چند خبرنگار که در جایگاه افسران این جنگ نشستهاند، میدهند و آنان آن را در هم میآمیزند و با تکنیکهای ژورنالیستی دکلمه میکنند. این مسیر گام به گام و اندک اندک رشد کرده و پیش رفته است و به یک باره رخ نداده است."
البته سالهاست که مسوولان انقلابی کشور و فعالان رسانهای دلسوز که از سوی همین جریانهای اصلاح طلب و همسو با دولت «دلواپس» خوانده شدهاند، این مطلب را که بی بی سی فارسی تنها بازوی رسانه ای سرویسهای اطلاعاتی بریتانیاست که به صورت متمرکز و هدفمند برای دشمنی با ایران فعالیت می کند، فریاد زدهاند و این نکته تازهای نیست.
با این حال، نقشآفرینی آشکار و عیان بی بی سی برای تحریک به اغتشاش و آشوب در روزهای اخیر، به بهانه مسایل اقتصادی، گرچه مسبوق به سابقه است، ولی اینبار همه نقابها و پوششها کنار رفته و دولت بریتانیا عملا و با تمام قوا خصومت خود را با کشور ما عیان ساخته است. آنچه از فعالیتهای بی بی سی نسخهی جدید برداشت می شود، فعالیت تمام قد رسانهی یک کشور «دشمن» علیه طرف مقابل، آن هم در شرایط «جنگی» است.
البته از دشمن انتظاری جز این نیست، لیکن تعجب از دستگاه دیپلماسی است که از سادهترین اقدامات «فرمالیته» دیپلماتیک در قاموس روابط بینالملل، که احضار سفیر بریتانیا (که بی بی سی رسانه متعلق به آن است) و اعلام اعتراض و دادن تذکر به نماینده دیپلماتیک طرف مقابل است، خودداری میکند.
جالب این جاست که جناب دکتر ظریف که یکی از فعالترین سیاستمداران ما در حوزه شبکههای اجتماعی محسوب می شود، حتی در حد یک توئیت هم به اقدامات بی بی سی که در سطح یک رسانهی زرد و مبتذل سلطنت طلب یا منافق که به مسوولان کشور ما فحاشی می کند، و به تعبیر فرید مدرسی، همان ناسزاها را در داخل «گیومه» منتشر می کند یا سعی دارد به شعارهای تجمعات چند ده نفره اغتشاشگران جهت بدهد، اعتراض نمی کند.
رجب طیب اردوغان، رییس جمهور ترکیه، با همه انتقادات متعددی که به سیاست خارجی فاجعه بار چند سال اخیر او (به ویژه در سوریه) وجود دارد، دستکم در یک زمینه بسیار محکم و ثابت قدم عمل می کند و آن مقابله با هر چیزی است که اقتدار حکومتش را تهدید می کند. دو سال از زمان کودتای نافرجام عناصر وابسته به فتحالله گولن در این کشور می گذرد و هنوز که هنوز است خبر دستگیری افراد مرتبط با آن کودتا در ترکیه به گوش می رسد. از سوی دیگر، اردوغان حتی به نحوه انعکاس تصویر حکومتش در رسانههای خارجی به شخصه بسیار حساس است که نمونه آن، تقابل دیپلماتیک با آلمان بر سر انتشار کاریکاتور توهینآمیز درباره اردوغان در یکی از کتب درسی این کشور بود. [۱]
در همین هفتههای اخیر، مساله حبس خانگی یک کشیش آمریکایی به نام «اندرو برانسون» در ازمیر ترکیه به واسطه اتهام ارتباط با شبکه گولن، به چالش بزرگی در روابط آنکارا و واشینگتن تبدیل شده و دولت ترکیه حاضر نیست بر سر این مساله کوتاه بیاید، علی رغم اینکه ایالات متحده تحریمهایی را هم علیه مقامات این کشور به خاطر پرونده برانسون اعمال کرده است.
در جریان هفتههای بعد از کودتای نافرجام، دولت ترکیه و دستگاه دیپلماسی آن، بارها به رسانههای آمریکایی و اروپایی نسبت به پوشش «جهت دار» اخبار کودتا و پسا-کودتا هشدار داه و به طور جد خواستار تحویل «فتح الله گولن» توسط آمریکا شده است (و یکی از عوامل اصلی تیرگی روابط آنکارا و واشینگتن همین خواسته است) و البته اردوغان نشان داده که جهت اخذ امتیاز از غربها از به کارگیری همه ابزارهای در اختیارش (از جمله مساله مهاجران) ابایی ندارد.
اما مسوولان دستگاه دیپلماسی در قبال همه توطئههای بریتانیا و در قبال شبکههایی که بر علیه امنیت ملی کشور فعالیت می کنند و توسط حکومت بریتانیا تامین و هدایت می شوند، کوچکترین واکنشی نشان نمی دهد. همین انفعال در ماجرای میزبانی فرانسه از فرقه رجوی و تحرکات تروریستی نیز تکرار میشود و باز هم اعتراض قاطعی به این اقدام فرانسویها صورت نمیگیرد.
جناب ظریف باید پاسخ دهد که آیا کل کنشهای دیپلماتیک وزراتخانه ای با این همه پرسنل، این همه هزینه و امکانات و بوروکراسی، زدن هر از چندگاهی توئیتهای دوپهلو و مودبانه است؟
اگر در زمینه اقتصادی، با وجود تشکیل فرمالیته یک معاونت اقتصادی، هیچ تحریک ویژهای از دستگاه دیپلماسی ندیدیم، حق داریم که از این تشکیلات انتظار داشته باشیم که دستکم وظایف ذاتی و طبیعی خود را انجام دهد و همان پروتکلهای تشریفاتی تعریف شده خود را درست اجرا کند.